بهبهانه درگذشت مرحوم «جواد گلپایگانی» شاید بازخوانی گفتوگوی هفتسالپیش او خالیازلطف نباشد؛ مردیکه روی پرده و در زندگی واقعی درگیر ماجراهای عجیبوغریب شد و بیآنکه بتواند رؤیای نشستن دوباره روی صندلی تهیهکنندگی را برآورده کند، چشم از جهان فروبست. در سالهای دور، سرگرمی مردم با چند شبکه محدود تلویزیون و با چند سریال میگذشت و مردم بهقدری غرق در مضامین سریالهای تلویزیونی بودند که خود را در جایگاه داستانهای تصویری میدیدند. حتماً کارهای دهه ۶۰ را بهخاطر دارید. آنسالها بیشتر سریالهای خانوادگی از دل مشکلات مردم بیرون میآمدند. «آینه عبرت» از جمله سریالهایی بود که بینندههای زیادی داشت. جواد گلپایگانی؛ «آتقیِ» معروف آن سریال بعد از یک تصادف رانندگی، پشت میلههای زندان رفت. او از سال ۸۰ تا ۹۳ پشت میلههای زندان بود. «گلپایگانی» بامداد یکشنبه ۱۴ اسفندماه 1401 در سن ۷۲سالگی براثر سکته قلبی در خواب درگذشت. او در آخرینروزهای اسفندماه ۱۳۲۹ در گلپایگان بهدنیا آمد و در سالهای پایانی دهه 60 با بازی در نقش «آتقی» در سریال «آینه عبرت» بهشهرت رسید. از کارهای او میتوان به بازی و تهیهکنندگی در فیلمهای سینمایی «آقای شانس»، «نقطهضعف»، «عصیانگران»، «شجاعان ایستاده میمیرند» و «باغ بلور»؛ و سریالهای «آتیه»، «برگریزان» و دوفصل از «آینه عبرت» اشاره کرد.
سریال «آینه عبرت» نقطه اوج درخشش شما در عرصه بازیگری بود که بینندههای تلویزیون را با شما آشنا کرد. چرا در اوج باقی نماندید؟
در «آینه عبرت» در سکانسی به من شلیک میشود؛ فردای آنروز تیتر بعضی روزنامهها اینبودکه من مردهام؛ اما بعدازاین سریال ۱۴سال بهخاطر یک تصادف در زندان بودم و از محیط هنری دور ماندم. البته درهمانسالها هم پنج فیلم برای زندان و بهسفارش زندان ساختم؛ فیلمهایی با موضوع مشکلات زندانیان که همانجا نمایش داده میشد. بندی در زندان مختص کسانیست که بهخاطر اعتیاد درگیر مسئله طلاق هستند. من داستان آنها را در ذهنم مینوشتم و مرور میکردم. الآن تصمیم دارم یک مجموعه 400قسمتی بهکارگردانی مسعود رشیدی برای تلویزیون کار کنم.
از اینکه با نقش منفی، محبوب شده بودید، ناراحت نبودید؟
در دوره ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی، مهمان مصاحبهای بودم که عدهای از خبرنگاران خارجی آمده بودند و برایشان جالب بود چطور یک نقش منفی بین مردم آنقدر محبوبیت دارد؛ ولی روزنامهها آنزمان خیلی از سریال «آینه عبرت» بد مینوشتند.
چرا «آینه عبرت ۲»را نمیسازید؟ آیا قصه «آینه عبرت» برای جامعه امروز ما کشش دارد؟
سریال 400قسمتی که میخواهم بسازم دراصل همان «آینه عبرت ۲»؛ و باز موضوع آن درباره اعتیاد است. فکر میکنم مسئله اعتیاد هنوز موضوع مهمیست که مردم را میتوان از آن آگاه کرد. خیلی از خانوادهها همچنان با مشکلات اینچنینی روبهرو هستند.
چه مشکلاتی در این 14سال برای شما پیش آمده؟ چه ارگانی از شما حمایت کرد؟
در زندان خیلی به من فشار آمد. دوتا تصادف کردم. هیچکس سراغی از من نگرفت. شرکت لیزینگی داشتم که کارش متوقف شد و خیلی بدهی برایم باقی ماند. بعد از زندان دههابار به خانه سینما رفتم؛ اما نهتنها کمک مالی نکردند؛ بلکه حتی حاضر نشدند بااینکه عضو خانه سینما هستم، من را بیمه کنند. سهبار سکته کردم؛ ولی نتوانستم هزینههایم را بدهم. شرایط سختی برای درمان داشتم. حتی الآن برای ساخت فیلم مجبورم در شرایط سخت بدهیهایم را پرداخت کنم. زمانی یک فیلم را با 500هزارتومان میساختیم، الآن با 500میلیون هم بهسختی میتوان فیلم ساخت و این از مشکلات فیلمسازیست. همسرم در نبود من بهتنهایی و سختی سه فرزند را بزرگ کرد؛ درحالیکه هیچکس حمایتی نکرد. همیشه میگفتم اگر بنیادی مثل فارابی، دولتی شود، اولِ بدبختی ما خواهد بود. اگر ۵۰سالپیش هر شغلی را شروع میکردم، الآن اوضاع بهتری داشتم؛ اما هنرمند شدم؛ چراکه عاشق کارم هستم. چرا باید بازیگرانی مثل رضا رویگری حمایت نشوند؛ کسیکه خاک سینما را خورده و برای هنر زحمت کشیده و حتی خواننده است؛ یا فریماه فرجامی که مدتی بهدلیل کسالت و بیماری در خانه بسر میبرند؛ درحالیکه بازیگر توانمندی هستند.
چند نمونه از آثارتان را نام ببرید؛ شما از سینما شروع کردید یا از تلویزیون؟
فیلم «شجاعان ایستاده میمیرند» که توقیف شد. «عصیانگران» و «مزدوران» هردو ساخته جهانگیر جهانگیری و «نقطهضعف» بهکارگردانی محمدرضا اعلامی که در سراسر دنیا پخش شد. من بهدلیل ممانعت آقای مسعود شاهی از سینما بیرون آمدم و سال ۱۳۶۷ با سریال «آینه عبرت» وارد تلویزیون شدم.
چرا با تمام مشکلات سینما و تلویزیون را رها نکردید؟
چون عاشق فیلمسازی و بازیگری هستم. من فیلمهایی ساختم که توقیف شد؛ اما بازهم ساختم. در دوره معاونت آقای مسعود شاهی خیلی سنگاندازی شد. بنیاد فارابی فیلمهای من را با قیمت پایین میخواست و این من را به مشکل انداخت. برای ساخت «دخترک کنار مرداب» خود بنیاد فارابی من را دعوت کرد. فیلم «هامون» هم وام داشت که آقای مهرجویی میخواست خودش بردارد و من تأکید داشتم وام برای هزینههای فیلم است و بههمیندلیل همکاری نکردم. همینطور فیلم «از بلور خون» که کارگردان بهدلیل مشکلاتی برای اکران دیر رساند و آن فیلم آنطورکه باید نفروخت.
بهلحاظ ساختار و مضمون فیلمها با قبل فرق کرده و باتوجهبهاینکه تجهیزات بهتری دراختیار است؛ اما جذابیت قبل را ندارند؟
اولاینکه تهیهکنندگان و کارگردانان، پیشکسوتان و قدیمیها را کنار گذاشتند و حمایت نکردند. دوم، قصهها ضعیف شده و نمیدانم نویسندگان خوب کجا هستند. در گذشته سعید مطلبی و ایرج قادری بودند، قصههای خوب هم بود. فیلمها و سریالها بیمحتوا شده و عشق و عاشقی مفهومش عوض شده و بههمیندلیل من بهفکر افتادم خودم فیلم بسازم. سوماینکه همه مشتاقاند از بازیگران جدید و چهره استفاده کنند. نکته بعد اینکه سریالهای جدید خیلی تجملاتی شدهاند.
اگر سریالی درباره مشکلات جامعه بسازید و عدهای بگویند سیاهنمایی کردهاید، با اینموضوع موافقید یا خیر؟
90درصد مردم در مشکلات مالی بسر میبرند. وقتی از دفترم برمیگردم در پیادهرو خانمی با چادرنماز جوراب میفروشد؛ درصورتیکه او آنموقع شب باید کنار خانوادهاش باشد. این مشکلات واقعاً ناراحتم میکند. سینما و تلویزیون باید آینه مردم باشند ولی الآن اینطور نیست. سریالی مثل «آینه عبرت» بین مردم محبوبیت داشت؛ چون زندگی خود مردم بود. حتی بعد پخش سریال مردم تماس میگرفتند بیایید فرزند یا همسر معتاد من را ببرید و مشاوره بدهید؛ یعنی یک سریال، روی افکار و زندگی مردم آنقدر تأثیرگذار بود؛ ولی سریالهای الآن همه زندگیها مرفه، ماشینها و لباسها عالیست و این از واقعیت زندگی مردم دور است. هنوز مردم وقتی من را میبینند میگویند که «آتقی آینه عبرت!» اگر دوباره هم این سریال پخش شود، مردم بازهم تماشا میکنند. الآن شاید همین تجملات درصد طلاق را افزایش داده است. مفهوم سینما و تلویزیون عوض شده. احساس میکنم در شرایط کنونی با شعور مردم بازی میشود و هنرمند هم کاری نمیتواند بکند؛ چراکه بحرانیست که باید بگذرد.
با رئیس جدید سازمان صداوسیما ارتباط برقرار کردهاید؟
خیر؛ کسی ما را دعوت به همکاری نکرده. اگر امسال برای صداوسیما کار بسازیم، سال بعد باید پول بگیریم؛ اما اگر خدا بخواهد فیلمسازیام را دوباره شروع میکنم و اینراه را ادامه میدهم.
در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، حضور فیلمسازان جوان پررنگ بود؛ چرا فیلمسازان قدیمی کمتر فیلم میسازند؟
دستوبال فیلمسازان پیشکسوت بسته است. مسعود کیمیایی که «قیصر» را ساخت، دیگر اجازه نمیدهند در خط و تیپ فکری آنموقع بسازد؛ پس نمیتواند کیمیایی باشد که توقع داریم. فیلمهای خوب و جدید، قصه جدید میخواهد که وجود ندارد. همیشه یک پای سینما، زن است؛ وقتی جلوی کار گرفته میشود، پس قصه هم بیمحتوا میشود.
چرا از شاخه سینما به تئاتر یا تلویزیون رفتید؟
برای من که بازیگرم فرقی نمیکند تئاتر یا سینما یا تلویزیون کار کنم. پیشتر تئاتر کار میکردم؛ ولی علاقهام سینماست. چند پیشنهاد هم این اواخر داشتم.
آیا کار تازهای شروع کردهاید؟
در سریالی از مسعود رشیدی همکاری کردم بهنام «سفر مادربزرگها بهخیر»؛ اما متأسفانه بهخاطر مشکل مالی چند سکانس فیلم باقی مانده. نمایش «سوپراستار» را با آقای وطنزاد کار میکردم که نشد ادامه بدهم. با مهوش رحیمی هم «دوباره زنده میشود» را درمورد اعتیاد کار کردم.
چه خواستهای از خانه سینما یا ارگانهای مربوط دارید؟
قبلاً محمد هاشمی ترتیبی اتخاذ کرد تا در تابلویی هزینه تمام سریالها قید شود. آنزمان سریالی بود بهنام «خواستگاری» یا «مهمانی» که ۱۵میلیون بودجه از تلویزیون گرفته بود و «آینه عبرت» تنها با ۳۷هزارتومان ساخته شد. چرا الآن این بررسیها و تفاوتها صورت نمیگیرد. ما درخواست کمک مالی نداریم؛ ولی حداقل بیمه هنرمندان را بررسی کنند./ هنرآنلاین