زنی که از حال رفت
زورآزمایی «حنیف قریشی» در سینما و نمایشنامه، او را به داستانهایی تصویرمحور سوق داد و روایاتی ساده که گویا دوربین در آن حرکت میکند و زوایای مختلفی از آدمهای داستان و ماجراها را به خواننده نشان میدهد؛ انگار که مخاطب او با سینمای کاغذی طرف است. شاید اگر بگوییم «حنیف قریشی» فرزند خلف «ریموند کارور» است، خطا نکرده باشیم؛ داستانهایی با روایاتی ساده و بدون پیچیدگی، آپارتمانی، شهروندان شهرهای مدرن، روابط میان آدمها، تنهایی و انزوا در قرن متأخر، ناکامیها، بنبست در دیالوگ و عدم اولویت عواطف، همان حالوهوای داستانهای «کارور» را به ذهن تداعی میکند. روایتهایی اگرچه ساده اما آخرالزمانی از جهان امروز که تلخی آن در لایههای پنهان روح و زیستمان تهنشین شده. «قریشی» نویسنده روزمرههای بهظاهر بیاهمیت است؛ اما درواقع، حقیقت ردی عمیق و طولانی در سراسر زندگی آدمها باقی میگذارد و تمام جنبههای زندگی آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. مجموعهداستان «زنی که از حال رفت» شامل چهار داستان است: «زنی که از حال رفت» داستان روابط آدمها از گذشته تا اکنون آنهاست و زمان که عنصر مهمی در تغییر شکل مناسبات آدمهاست که روند تازهای پیدا میکند و اندوه جدیدی به ردِ تلخ خاطرات آنها اضافه میکند. «آقای میلیونر به مهمانی شام میآید» داستانی درباره تقابل تاریخی و همیشگیِ پول در برابر عشق است که میتواند لایههای پنهانی آدمها را واکاود و آنها را به آزمون و انتخاب بکشاند. «ناکجا» بحران مهاجرت که پدیده قرن جدید است و بیشک تعداد زیادی از مردم جهان؛ بهویژه کشورهای جهان سوم یعنی جاییکه تبار پدری نویسنده به آن میرسد و «قریشی» از نزدیک با آن ملموس است. «پرواز شماره 423» داستانی آخرالزمانی که تعلیق را به هواپیمایی معلق در آسمان میبرد و خالق قصه، آدمهایش را در چندقدمی مرگ، روی صندلیهای هواپیمایی درحالسقوط مینشاند. این اثر را پژمان طهرانیان ترجمه کرده؛ و نشر «افق» در 104صفحه با قیمت 70هزارتومان منتشر کرده است.