رصد کارنامه نقاشی که کارگردان شد
سیروس مقدم؛ برند سریالسازی موفق
«الهام غفوری» (زاده 18 خردادماه ۱۳۴۵)؛ تهیهکننده سینما و تلویزیون است. او همسر «سیروس مقدم» است و بیشتر سریالهای وی را تهیهکنندگی کرده است. دارای مدرک کارشناسی فیلمسازی و کارگردانی بوده و علاوهبراین؛ بهعنوان دستیار کارگردان و برنامهریز در گذشته فعالیت داشته است. سریال «پایتخت» از معروفترین آثار اوست که با کارگردانی همسرش در چند فصل ساخته شد.
«شرجی» عنوان نمایشگاه انفرادی نقاشیهای «سیروس مقدم» است؛ که به دو دوره نقاشیهای او (متقدم و متأخر) اختصاص دارد. اینرویداد بهتازگی با حضور جمعی از هنرمندان هنرهای تجسمی، سینما و بازیگران سریال «پایتخت» در گالری «گویه» افتتاح شد. «مقدم»؛ هنرمند باسابقه و کارگردان سینما و تلویزیون که در رشته نقاشی «دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران» تحصیل کرده است، پس از ۴۵سال دوری از هنر نقاشی، نمایشگاه «شرجی» را برگزار کرده است. او درباره چگونگیِ آغاز دوباره فعالیتش بعد از ۴۵سال دوری از نقاشی، گفت: «در دوران کرونا بهدلیلاینکه نمیشد کارهای گروهی فیلمسازی را داشته باشیم و همه این فعالیتها دچار کُندی و لَختی بودند، مجدداً شروع به تمرین و کار نقاشی؛ و بهتدریج طی دوسالاخیر تابلوهایی را خلق کردم». این هنرمند درباره نمایشگاه آثارش توضیح داد: «این نمایشگاه، به دو بخش تقسیم میشود؛ بخش اول، متشکل از آثاری از دوران قدیم کاریام است که بین سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰ خلق شدهاند. بخش دوم نیز مربوط به آثاریست که در سهسالاخیر کار کردهام. سبک کارهایم، اکسپرسیونیستی و رئالیسم اجتماعی با موضوعات و فضاسازیهای جدید است. آثار این نمایشگاه، شامل ۱۶ تابلوی رنگروغن بزرگ است که سه اثر آن متعلق به 40سالگذشته است. حدود ۳۰ اثر طراحی هم بهنمایش گذاشته شده که با تکنیکهای سیاهقلم، مدادرنگی و آکریلیک کار شدهاند». بهاینمناسبت، گذری میکنیم بر روند سریالسازیِ او.
«سیروس مقدم»، از پرکارترین سریالسازهای تلویزیون است. خیلیها او را بهلحاظ ساخت سریال در مدتزمان کوتاه، رکورددار واقعی بهحساب میآورند. او از زمان ساخت اولین سریال مستقلش؛ یعنی «بهسوی افتخار» در سال ۱۳۷۶ تا سال 1400 که سریال «جزیره» منتشر شد، موفق شده ۳۲ سریال را بهسرانجام برساند! او البته اولین کار تلویزیونیاش را با ساخت یکی از اپیزودهای مجموعه «سلسله حکایات» (با اسم «مار») در اوایل دهه ۶۰ شروع کرد و توانست همانسال، در اولیندوره جشنواره فجر، جایزه بهترین فیلم کوتاه را برای آن بگیرد. ورود او به عرصه کارگردانی سریال، در فیلم-مجموعه «شیخ مفید» اتفاق افتاد. «مقدم» بخشی از اینمجموعه را ساخت و بهوسیله آن، اعتماد تلویزیونیها را برای ساخت سریال جلب کرد. دوران فعالیت «سیروس مقدم» در عرصه سریالسازی را میشود به هشتدوره مهم تقسیم کرد: دوره اول که سرشار از شعار و نصیحت بود. در بررسی کارنامه «سیروس مقدم» باید به «بهسوی افتخار»، «روزهای زندگی» و «پلیس جوان» اشاره کرد؛ مجموعههایی که میتوان جزو سریالهای خوب و تأثیرگذار دوره اول کاری «مقدم» بهحساب آورد؛ سریالهایی که با وجود نقاط ضعف فراوان که داشتند، درآندوره، بسیار موردتوجه قرار گرفتند و اثرگذار شدند. بااینحال اما جَو شعاری و نصیحتگوی این سریالها همانزمان هم بهمذاق خیلی از مخاطبان خوش نمیآمد و خیلیها را از همان ابتدا نسبت به آثار «مقدم» دلزده کرد. حجم استفاده از جملات آموزشی و نصیحتگر که در «بهسوی افتخار» شروع شد، در «روزهای زندگی» یکمقدار کاهش پیدا کرد اما دوباره در کار بعدی «مقدم»؛ یعنی «پلیس جوان» به شدیدترین حالت ممکن رسید. دوره دوم را باید دوره ساخت آثار جسور نامید. بعد از «پلیس جوان»، او توانست با ساخت مجموعه «مسافر» خودی نشان دهد و با آوردن یک سوپراستار و دستگذاشتن روی سوژه جدید «زن معتاد»، توجههای زیادی را بهسوی خود جلب کند. در «مسافر» اولینباری بود که زنی معتاد بهتصویر کشیده میشد و ازاینرو، درآندوره جسورانه بهنظر میرسید. این سریال را میشود نقطه اوج دوره دوم فعالیتهای «مقدم» بهحساب آورد. او اما در تثبیت این موفقیت چندان موفق نبود و سریال بعدیاش (دریاییها)، هیچ موجی بهوجود نیاورد و چندان موردتوجه قرار نگرفت. البته «مقدم» خیلیزود توانست با سریال «وکیل» وضعیت را بهنفع خودش تغییر دهد. این سریال با حضور فریبرز عربنیا و پانتهآ بهرام، توانست دوباره او را به اوج برگرداند؛ نقطه اوجی که باز زمانش طولانی نبود. دوره سوم سریالسازی «مقدم» را میشود، ضعیفترین دوره در کارنامه کاری این کارگردان بهحساب آورد؛ دورهای که «مقدم» به ورطه ساخت آثار سفارشی افتاده بود و کارهایش بهلحاظ ساختار و محتوا، جایگاه قابلقبولی نداشتند. او «مهر خاموش» را بهخاطر رفاقت با رضا جودی ساخت. درواقع، کارگردانی که قسمت اول تا سوم را ساخته بود، از پروژه رفته بود و اگر «مقدم» آستین بالا نمیزد، سریال اصطلاحاً میرفت روی هوا! خلاصه، سریال را ساخت و موفقیتی برایش نداشت. «مزرعه کوچک» تنها تجربه اپیزودیک «مقدم» بود؛ یک مجموعه نوروزی درباره زنیکه قبلازمرگش دنبال همسری برای شوهرش میگشت. اینکار، اثر موفقی نبود اما باعث شد جمعی از زنان جلوی صداوسیما تجمع راه بیندازند و بهاینموضوع اعتراض کنند! از میان سریالهای آندوره، «ریحانه» بهنسبت سایرین، موفقتر ظاهر شد که آنهم موج خاصی بهراه نینداخت. دوره چهارم را باید شروع سریالهای جذاب او خواند. «مقدم» بعد از «ریحانه»، ناگهان مسیر سریالسازیاش را تغییر داد و در مسیر ساخت آثار اثرگذار و پرمخاطب قرار گرفت. «نرگس» بهعنوان اولین سریال داستانی شبانه «مقدم»، جنجال زیادی بهراه انداخت که با حادثه تراژیک فوت بازیگرش «پوک گلدره» و جایگزینیِ او توسط «ستاره اسکندری» از اواسط کار، بسیار حاشیهساز شد. او در «پرواز در حباب» برای اولینبار وارد فضاهای تینایجری و جوانپسند شد و اتفاقاً تجربه موفقی هم در کارنامه کاریاش رقم زد؛ فضایی که بعدها در «بچههای نسبتاً بد» یکباردیگر سراغش رفت. از دوره پنجم میتوان تحتعنوان مناسبتیسازی نام برد: «اغما» اولین سریال مناسبتی موفق «مقدم» بود که آنرا برای ماه رمضان سال ۸۶ ساخت و نام درخشانی در کارنامه «سیروس مقدم» شد. این سریال همزمان با «میوه ممنوعه» (اثر حسن فتحی) روی آنتن رفت اما جالباینکه که در نظرسنجی صداوسیما، عنوان پربینندهترین سریال رمضانی آنسال را به خودش اختصاص داد و سریال فتحی، با تعداد بیننده کمتر، پراقبالترین سریال معرفی شد. بلافاصله بعد از «اغما»، سراغ ساخت «پیامک از دیار باقی» برای نوروز همانسال رفت. این سریال هم به یکی از آثار موفق کارنامه او مبدل شد. اتفاقاً بااینکه همزمان با «مرد هزارچهره» (مهران مدیری) روی آنتن رفت، چندان مغلوب آن نشد و با اختلافی بسیارناچیز، در رده دوم جداول نظرسنجی قرار گرفت. «مقدم» بعد از چند موفقیت پیاپی، رمضان سال ۸۷، یکباردیگر با «روز حسرت» در صدر نظرسنجیهای مردم قرار گرفت؛ سریالی که قدرت کارهای قبلی «مقدم» را نداشت و شاید اگر رقیب قدری در میدان بود، بهراحتی در صدر قرار نمیگرفت. او اول تیرماه سال ۸۸ و درست در بحبوحه اوضاع و شرایط بعد از انتخابات دوره دهم، «رستگاران» را روی آنتن برد. این سریال بااینکه میتوانست به کاری شدیداً پرمخاطب در کارنامه کاری او تبدیل شود اما بهخاطر جو ناآرام ایام، زیاد دیده نشد. دوره ششم در کارنامه او با برچسب «سریالسازی برای خود» متمایز میشود: بعد از «رستگاران»، کارنامه «سیروس مقدم» دورهای جدید در عرصه سریالسازی را در خود دید؛ دورهای که میشود آنرا دوره «سلطنت مقدم در تلویزیون» نامید. او درایندوره خودش را از قید سریالسازی در دفاتر مختلف و همکاری با آنها رها کرد و با همسرش (الهام غفوری) تیمی جدید و حرفهای بهوجود آورد. استقلال «مقدم» در دوره جدید، باعث شد دستش برای ساخت سریال بازتر باشد و تمرکزش را روی ساخت آنها بالاتر ببرد. حتی در دوره جدید، نظم خاصی به سریالهایش داد و بعد از هر سریال کمدی، یک درام یا حتی تلخ و حادثهای ساخت و این ترتیب را بهطورمداوم پی گرفت. بعد از کمدی «چاردیواری»، سریال تلخ «زیر هشت» را ساخت. بعدازآن بلافاصله سراغ کمدی «پایتخت» رفت. «تا ثریا» بهعنوان یکی از آثار تلخ و ملودرام این کارگردان، بلافاصله بعد از «پایتخت» ساخته شد. این نظم حتی درادامه و ساخت پشتسرهم «چک برگشتی»، «دیوار» و «پایتخت ۲» هم ادامه یافت. دوره هفتم بهنام «قدرت پایتخت» سند خورده است. او بعد از موفقیت «پایتخت(های) ۱ و ۲» بازهم از ساخت سریالهایی اجتماعی دست نکشید. بااینکه کماکان بهخاطر «پایتخت(ها)» در اوج بود و همه از او انتظار ساخت دنباله این سریال کمدی را داشتند؛ اما در «بچههای نسبتاً بد»، «مدینه» و «میکائیل» نیز قدرتمند ظاهر شد. البته کماکان با «پایتخت(ها)» بیشازهرچیز در مرکز توجه قرار داشت. «مقدم» در فاصله میان «پایتخت(های) ۴ و ۵» سریال کمدی «علیالبدل» را ساخت که ثابت کند قدرتش در ساخت کمدی صرفاً به «پایتخت» معطوف نمیشود؛ اما «علیالبدل» اثر موفقی از آب درنیامد و او را ترغیب کرد که بازهم سراغ برند موفقش؛ «پایتخت» برود. «پایتخت ۵» به یکی از مهمترین فصول مجموعه تبدیل شد و انتظارها را از «مقدم» بالا برد؛ تاجاییکه «پایتخت ۶» نتوانست این انتظارها را برآورده کند. میرسیم به دوره آخر کارنامه «سیروس مقدم» یا دوران جدید او؛ «مقدم» که سالیانسال جزو پرکارهای سریالسازی تلویزیون بود، در سال ۱۳۹۸ با ساخت «خوابزده» برای اولینبار به شبکه نمایش خانگی آمد. این سریال، فضایی ماورایی و ترسناک داشت و برخلاف انتظار آنطورکه باید، دیده نشد. باید گفت که او در اولین تجربهاش برای شبکه نمایش خانگی «شکست» خورد. بعد با ساخت «جزیره» مجدداً فعالیت دراینعرصه را تجربه کرد. آنچه درباره دورههای کارنامه او خواندید، رسانه «فیلیموشات» منتشر کرده که همزمان با پخش مجموعه «جزیره» از «فیلیمو» انتشار یافته بود؛ سریالی که نتوانست درخورِ نام «سیروس مقدم» عمل کند و حاشیههای منتفیشدن فصل دوم و ناتمامماندن داستان، حتی باعث شد تا این کارگردان با خدشهای در اعتبارش مواجه شود. او که اینروزها نامش بهخاطر ساخت فصل جدید «پایتخت (7)» بر سر زبانهاست، در مصاحبهای با خبرگزاری «برنا» درباره برگزاری نمایشگاهی از نقاشیهایش، گفت: «بین تصویرسازی و تصویرگری، ارتباط مستقیمی وجود دارد. وقتی به ابزار هنرهای تجسمی تسلط داشته باشید، طبیعتاً قاببندی، کمپوزیسیون، هارمونی، رنگآمیزی، نورشناسی، منبع نور، پرسپکتیو و ... کمک میکند قابی که میبندید، از شلختگی بهدور؛ و نقطه طلایی آن چارچوب و منبع نور تعریف شده باشد. این شناخت حتی اهمیت فورگراند و بکگراند را مشخص میکند. اگر به اولین سریالهایی که ساختم دقت کنید، به ارزش نور پی میبرید. همانطورکه اینمسئله در نقاشی بسیار اهمیت دارد، در فیلمسازی هم بخش بزرگیست. تصاویری از کودکیهای من موجود است. از زمانیکه دستانم با مداد و کاغذ آشنا شد؛ انسان، موضوع واحدی در تمام آثارم بوده. در نقاشیهای کودکی من یک انسان گیتاربهدست را میبینید یا زنیکه کوزه در دست دارد. ناخودآگاه وقتی بحث انسان میشود، قصههای آنها با یأس، ناامیدی، رنج و ... به ما سوژه میدهند. وقتیکه سلایق من کمی آکادمیکتر شدند، با نقاشیهای دیواری مکزیکی و هنرمندانی نظیر فروسکو، ریورا، فریدا کالو و ... آشنا شدم. ازسویی، استادم نیز هانیبال الخاص بود که خودش نقاش فیگور درخشانیست. اینها دستبهدستهم داد تا از نقاشی انتزاعی، آبستره و فرمگرایی محض دور شوم و حالِ نقاشیهایم اینگونه باشد».