زنان و مسائل پیرامونشان از نگاه اندیشمندان
جودیت باتلر
جودیت باتلر در ۲۴ فوریه ۱۹۵۶ بهدنیا آمد. او فیلسوفی پساساختارگرا و منتقد فمنیست آمریکاییست و در زمینههای فمینیسم، نظریه فراهنجار، فلسفه سیاسی و علم اخلاق صاحب نظر است. وی دارای کرسی استادی در رشته ادبیات در دانشگاه کلمبیای شهر نیویورک است. او مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۸۴ از دانشگاه ییل دریافت کرد. پایاننامهٔ وی با عنوان مباحث شهوت، بازتاب اندیشههای هگل در قرن بیستم فرانسه بود. یکی از مهمترین نظریات باتلر در خصوص جنسیت طرح مبحثیست با عنوان پرفورمتیویتهٔ جنسیت. باتلر معتقد است که جنسیت یک «اجراء» (performance) کردن است، آن چیزی که فرد در شرایطی خاص به نمایش میگذارد، نه قاعدهای جهانشمول از «آنچه تو هستی». درهمینراستا باتلر نظریه ایفای جنسیت را مطرح کرده و در قالب این نظریه عنوان میکند که درست همانگونه که میآموزیم زبان را بسته به موقعیت بهکار ببریم، میآموزیم که بهگونهای ایفای نقش کنیم که گویی زن یا مرد هستیم.
جودیت باتلر در کلیولند اوهایو و در یک خانواده روس و مجار به دنیا آمد. مادرش یهودی بود و جودیت از همان دوران کودکی به کلاسهای اخلاق یهودی میرفت. او در همان دوران از کلاسها به وجد میآمد و علاقهمند شد که در مورد مارتین بوبر بیشتر تأمل کند. او در همان دورهها با نوشتههای ایمانوئل کانت، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل و باروخ اسپینوزا آشنا شد. باتلر به کالج بنینگتون پیوست و سپس در دانشگاه ییل مشغول به تحصیل شد. او در سال ۱۹۸۴ موفق به دریافت دکتری خود در رشتهٔ فلسفه شد. باتلر پیش از آن که در سال ۱۹۹۳ در دانشگاه برکلی مشغول به کار شود، در دانشگاههای وسلیان، جرج واشینگتن و جان هاپکینز تدریس میکرد. در سال ۲۰۰۸، او با عنوان فعالیتهایی در کنکاوهای انسانگرایانه، موفق به دریافت جایزهٔ دستاورد برجسته از بنیاد اندرو دبلیو ملون شد. او، از سال ۲۰۰۶، به عنوان پروفسور، کرسی هانا آرنت را در تحصیلات تکمیلی اروپا (EGS) در سوئیس از آنِ خود کردهاست. باتلر از اعضای هیئت مشاورهٔ مجلهٔ آکادمیکِ آیدنتیتیز است که در حوزهٔ سیاست، جنسیت و فرهنگ منتشر میشود. همچنین باتلر بر روی نقد خشونت اخلاقی کار میکند و تلاش میکند تا نظریهای را با عنوان نظریه مسئولیت تدوین کند. جودیت باتلر هماکنون استاد دپارتمان ادبیات تطبیقی و برنامه نظریه انتقادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیاست، او نویسنده کتابهای تأثیرگذار بیشماریست از جمله «یادداشتهایی حول نظریهی ایفاگری اجتماعات» و کتاب در دست چاپ «نیروی عدم خشونت». این فیلسوف و منتقد ادبی آمریکایی همچنین در ۱۱ سپتامبر 2012 در کلیسای پاولوس شهر فرانکفورت جایزه آدورنو را دریافت کرد. بهای این جایزه نقدی ۵۰هزار یورو بود و هر سهسال یکبار اعطا میشود. خانم باتلر نخستین زنیست که جایزه را دریافت میکند. جودیت باتلر با این که خود یهودیست، از منتقدان سرسخت سیاست اسرائیل شناخته میشود. «شورای مرکزی یهودیان آلمان» از اعطای جایزه آدورنو به خانم باتلر سخت انتقاد کرده بود. به نظر این مؤسسه خانم باتلر در مواضع سیاسی خود با دفاع از «حقوق مردم فلسطین» افکار عمومی را علیه دولت و مردم اسرائیل تحریک میکند. در برابر فلیکس زملروت، از سوی هیئت امنای جایزه آدورنو، در ستایش از جودیت باتلر، او را یکی از برجستهترین روشنفکران یهودی جهان دانست که آثار او بسیار اثرگذار بوده و بیش از امور سیاست روزمره به وجدان انسانی و اصول حقوق بشر پایبند است. خانم باتلر که آثار او در عرصه فمینیسم نیز از شهرت به سزایی برخوردار است، هنگام دریافت جایزه از خطراتی که شهامت مدنی را در جهان ما تهدید میکنند سخن گفت. او در نطق خود همچنین به تعهد روشنفکران در «مبارزه با تمام اشکال قهر و خشونت» تأکید کرد. باتلر تمرکز بسیاری بر مباحث فلسفی داشته است. او در گفتوگویی با ریجاینا می کالیک درخصوص اینکه آیا نوشتن فلسفه را بخشی از فعالیت جنبش فمینیسی میدانی؟ میگوید: « پرداختن به این قضیه، گاهی وقتها فقط یک کار فلسفیست؛ گاهی هم یک کار سیاسی. البته گمان نمیکنم که تنها سیاسی باشد. از زمانی که جوان بودم تحت تعالیم و آموزشهای فمینیستی بودم و در مورد موضوعات فمینیستی قلم میزدم. تز پایان نامه دانشگاهیام را در مورد میل جنسی نوشتهام که در حقیقت میشود گفت که سوالی سیاسیست اما در عین حال سوالی فلسفی هم هست. من همیشه به سنتهای آزادی جنسی در مباحث فمینیستی، حساس و علاقهمند بودم. همیشه نگران جهشهای فمینیسم هم بودهام که بسیار منظم بود و سرکوبگر. همیشه از این متنفر بودم که فمینیسم تئوریست. در چهاردهسالگی که طرفدار این مباحث شدم هیچچیز در مورد سیاست نمیدانستم». ساختارشکنی باتلر از تمایز میان جنس و جنسیت، او را به چهرهای غیرقابل انکار در مطالعات جنسیت تبدیل کرده است. نظرات او مبنای نظریات کوییر و موج سوم فمینسیم و نیز پست فمینیسم است. در حقیقت، بهچالشکشیدن پیشفرضِ اصلی جنبش زنان توسط رویکردهای جدید فمینسیتی مدیون آثار باتلر است: اینکه زن بر جوهر یا هویت مشترکی دلالت دارد که مبنای دانش و سیاست فمینیستی را تشکیل میدهد. درحالیکه مشروعیت اتکاء به زن به منزله بنیان جنبش زنان مفهومی فاقد انسجام است، این امر به طرد گروههایی از زنان انجامیده و هنجارها و تصوراتی را راجع به زن فمینیست شکل میدهد که بسیار محدودکننده است. او معتقد است که جنسیت به صورت غیرداوطلبانهای درون گفتمانهای دگرجنسخواهی «اجرا» میشود. چنین گفتمانهایی با اعمال ساده اما مخربی مانند «دگرپوشی « پوشیدن لباس یک جنس توسط جنس دیگر- به راحتی فرو میریزند. مفهومی که باتلر ارائه میدهد احتمالا یکی از رادیکالترین مفاهیمیست که میتوان از جنسیت ارائه داد. او با به کارگیری مدل فوکویی ادعا میکند که همه طبقهبندیهای هویتی درحقیقت متاثر از نهادها، اعمال و گفتمانهاست. او سپس بحث خود را به اینجا میکشاند که تمایز میان جنس و جنسیت منجر به نوعی انقطاع ریشهای میان بدنهای جنسی و جنسیتهای برساخته فرهنگی ایجاد میکند؛ چراکه در شرایط اتسحکام و ثبات دوگانه زن و مرد، ساخت مردانه انحصاراً به بدنهای مذکر تعلق گرفته و ساخت زنانه نیز تنها بدنهای مونث را تفسیر میکند و چنین رویکردی کل مسیر هویتیابی انسان را به چالش میکشد. او بهتازگی در مقالهای که بهبهانه شیوع کرونا و با مطرح کردن اینکه بازگشت به تجارت از خطر مرگ و میر کرونا برای ترامپ مهمتر است منتشر کرده است، میگوید: «ضرورت جداسازی (قرنطینه) همزمان با شناخت جدید وابستگی متقابل جهانی ما در زمان و مکان جدید شیوع؛ از یک طرف، از ما خواسته میشود که خود را در واحدهای خانوادگی، فضاهای مسکونی مشترک یا خانههای شخصی قرار دهیم، از تماس اجتماعی محروم شویم و در حوزههای انزوای نسبی قرار بگیریم. از طرف دیگر، ما با ویروسی روبهرو هستیم که به سرعت از مرزها عبور میکند، فراموشی برای ایده سرزمین ملی. ما همه افراد یک خانواده، خانواده ندارند و تعداد فزاینده ای از مردم در ایالات متحده بی خانمان بوده و یا حالت ناپایدار دارند. بنابراین خانواده به عنوان مکانی برای محافظت شناخته میشود، اما این برای بسیاری از مردم به سختی صدق میکند. در ایالات متحده، یک استراتژی ملی از بین میرود و در اشکال عمومی گیج کننده ظاهر میشود و این سوال که چه کسی زندگی خواهد کرد و چه کسی خواهد مرد، به نظر رئیسجمهوری آمریکا بستگی دارد که به این موضوع به عنوان یک مشکل هزینه و فایده نگاه میکند بنابراین بازارها درباره آن تصمیم خواهند گرفت.