چگونه فستفودها حلقه محاصره را تنگتر کردهاند؟
بفرمایید «بمب» با قارچ و پنیر!
بیستوپنجم مهرماه برابر با شانزدهم اکتبر؛ یعنی همین جمعهای که گذشت، سالروز جهانی غذا بود. اینروز بهافتخار تأسیس سازمان «فائو» در سال ۱۹۴۵ نامگذاری شده و در سراسر جهان گرامی داشته میشود. دراینروز، سازمانهای جهانی، برای برقراری روابط درزمینه کشاورزی و زمینهسازی بهجهت جلوگیری از فقر و گرسنگی و نابودی محیط زیست، تلاش میکنند. استفاده از تجربیات، نحوه تغذیه، انتقال فنآوری از کشورهای توسعهیافته به کشورهای درحالتوسعه، موجب رونق و پیشرفت در صنعت مواد غذایی در ملل جهان سوم میشود. «روز جهانی غذا» تلنگری برای بیداری وجدانهای بهخوابرفته و روز همدردی با گرسنگانیست که از ابتداییترین حق زندگی؛ یعنی «غذا» محروماند. البته پرونده اینهفته ما دراینباره؛ یعنی فقر غذایی در جهان نیست؛ بلکه قصد داریم به مقوله دیگری بپردازیم: افزایش استفاده از فستفودها؛ آنهم در اشکال جدید که اینروزها تحتعنوان «بمب» وارد برنامههای غذایی ما شدهاند!
یک نان ساندویچی را باز میکند و یک پر کاهو و دو برش گوجه در آن میگذارد و سپس دو سینیِ مخلوط ژامبون، قارچ و پنیر پیتزا را داخل نان خالی و هاتداگ سرخشده را هم به آن اضافه میکند. درنهایت هم روی آنرا با حجم بسیاری پنیر پیتزا و قارچ سرخشده میپوشاند و ساندویچی که اسم آنرا «خمپاره» گذاشته است کاغذپیچ میکند و تحویل مشتری میدهد. اینروزها تبلیغ بمبها، خمپارهها و بالستیکهای غذایی در شبکههای اجتماعی زیاد شده است؛ غذاهایی حجیم با ظاهری جذاب که سریع آماده میشوند و سیرکننده هم هستند اما ارزش غذایی چندانی ندارند و بااینوجود بسیاری از مردم بهویژه کودکان و جوانان از آن استقبال زیادی میکنند. گرچه بسیاری تبلیغات غذاهای فستفودی و عجیبوغریب را نمیپسندند و معتقدند این غذاها تحریفشده نمونههای خارجی و وارداتی هستند و بههمیندلیل هم تمایلی به مصرف آن ندارند اما در مقابل، تودهای از مردم از چنین غذاهایی استقبال میکنند و آنرا تفریحی در ذائقه غذایی میدانند. بهگزارش ایسنا؛ بهمناسبت ۱۶ اکتبر (روز جهانی غذا) مروری بر تاریخچه و فرهنگ آشپزی ایرانی داریم و نظر کارشناسی سامان گلریز (آشپز بینالمللی) را دراینباره جویا شدهایم. همچنین درباره عوارض مصرف غذاهای فستفودی پای صحبتهای دکتر سید ضیاءالدین مظهری (متخصص تغذیه) نشستهایم. زمانی، آشپزی بهمعنای یک هنر ظریف در بیشتر جوامع در دربار پادشاهان و خانههای اشراف، پرورش یافت و بعدها در لایههای پایینتر جامعه گسترش پیدا کرد و حالا رستورانهای کوچکوبزرگ و گران جای آن دربارها و خانهها را گرفتهاند و آنچه امروز بهعنوان آشپزی ایرانی میشناسیم فقط یک شیوه پختوپز است و اگر تفاوتی بین سفره دارا و ندار وجود دارد، در جنس و مقدار موادی است که در آشپزی استفاده میشود. درحالیکه یکی از ویژگیهای آشپزی ایرانی هنر تودهای آن بوده است؛ هنری که آنرا میتوان با فرش ایرانی مقایسه کرد که در خانههای مردم ساده یا حتی فقیر بهدست زنان و دختران شهرها و روستاها پرورانده شد؛ گرچه نمونههای اعلای آن در خانهها دیده میشد. معمولاً آشپز ایرانی کار خود را با موادی شروع میکند که عطر و مزه خوب و قوی دارند و نیازی به ادویه و فلفل زیاد یا سایر موادی که غذاهای کممزه را قابلخوردن میکنند، نیست. بههمیندلیل هم ذائقه ایرانی، ملایم و حساس بار آمده. در فرهنگ ایران، گندم، جو و برنج مواد سیرکننده اصلی هستند و چون «نعمت خدا» شناخته میشوند، حرمت دارند؛ برخلاف گوشت، مرغ، تخممرغ، ماهی و لبنیات که بااینوجود، کاربرد این مواد هم در آشپزی ایرانی همراه با صرفهجویی و ذوق بوده است. «دمکشیدن» و «جاافتادن» نیز مفاهیم خاص آشپزی ایرانی و مکتبهای وابسته به آن هستند؛ بااینهمه، غذاهای خوشآبورنگ ازجمله فستفودهایی که اینروزها در شبکههای اجتماعی و توسط اینفلوئنسرها تبلیغ میشوند، سرشار از نمک، ادویههای مختلف و پنیرهای طعمدار و کشدار است که نیاز به دمکشیدن یا جاافتادن ندارد و در کمترین زمان، آماده خوردن است. سامان گلریز معتقد است: «مصرف غذاهای فستفودی که تبلیغات آنها را در شبکههای اجتماعی میبینیم یک انتخاب است و فکر نمیکنم قرار باشد جا بیفتد. بهعبارتی اینموضوع حکایت وسایل بازی ترسناک در شهربازیها را دارد که افراد را بالاجبار سوار آن نمیکنند؛ بلکه اینافراد هستند که خودشان انتخاب میکنند چنین وسایلی را امتحان کنند. ما باتوجهبه علاقههایی که داریم، فیلم، کارتون یا برنامههای دلخواه خود را انتخاب میکنیم و کسی ما را مجبور به دیدن هیچکدام نمیکند. کسی هم من یا شما را مجبور نمیکند صفحه افرادیکه مبلغ فستفودهای عجیبوغریب هستند، دنبال کنیم. قصد ندارم از اینفلوئنسرهایی که تبلیغات غذاهای اینچنینی میکنند دفاع کنم؛ بلکه فقط میخواهم موضوعی که به آن میپردازید را کالبدشکافی کنم. خودِ من نمیتوانم چنین غذاهایی را بخورم چون دستگاه گوارش من جوابگوی چنین تغذیهای نیست و بیشتر سبزیهای خام و نیمپز مصرف میکنم. غذای ایرانی را هم بسیار دوست دارم اما با روغن و نمک کم که بسیار خوشمزه و سالم است. کسی ما را مجبور نمیکند که غذاهای فستفودیِ سنگین بخوریم. بالاخره چنین غذاهایی در دنیای آشپزی هم وجود دارند و شاید هرکسی دوست داشته باشد حداقل برای یک یا دوبار طعم آنرا در زندگیاش تجربه کند اما اگر ایندست غذاها همیشه مصرف شوند قطعاً آیندهای جز مرگ درانتظار مصرفکنندگان آن نیست. البته من هم دوست دارم گاهی به رستورانی که برگرهای معروفی دارد، سر بزنم و برگر با سیبزمینی سفارش دهم و فقط سالی دوبار اینکار را انجام میدهم و به این بینش رسیدهام که مرغ سوخاری، پیتزا یا درکل فستفودها، صددرصد تفریحی هستند و غذاهایی نیستند که نیازهای بدن انسان را تأمین کنند؛ بلکه نوعی هیجان در زندگی محسوب میشوند». او میگوید: «این نحوه غذاخوردن شیوه اصولی و مناسبی برای بدن انسان نیست زیرا بدن به سبزیها، ویتامین و پروتئین کمچرب احتیاج دارد. من هم صددرصد با تغذیه فستفودی برای خودم و خانوادهام موافق نیستم اما اگر بچههای من هم با دوستانشان بیرون بروند و غذاهای اینچنینی تست کنند، آشوب به پا نمیکنم؛ چون همین اتفاق هم یک تجربه است. ما نمیتوانیم در شرایط فعلی اقتصادی به ایننوع از بنگاههای اقتصادی خرده بگیریم زیرا در هرکدام از این بنگاهها هم نیروهای انسانی درحالکار و فعالیتاند و منبع درآمدی دارند. معتقدم باید بهصورت علمیتر انتخاب کنیم و درسهایی با موضوع محیط زیست و معرفی سبزیها در مدارس تدریس کنیم و به سبزیها کاراکتر بدهیم. به والدین آموزش دهیم وقتی فرزندانشان درحالصرف وعدههای غذایی هستند، سریالها یا فیلمهای اکشن و جنایی نبینند. هرروز سیبزمینی سرخشده یا برگر نخورند؛ بلکه غذاهای گیاهی و سبزیها را جایگزین کنند زیرا حتی جهان هم بهسمتی میرود که مصرف سبزیها بیشتر توصیه میشود. بلاهایی که سر کوهها، جنگلها، دریاها و رودخانه میآوریم باعث نابودی زمین شده است. واقعاً زمین به چه زبانی باید به انسانها بگوید که دارید همهچیز را نابود میکنید؟ ذهن انسانها فقط درگیر تولید است و کسی به آینده محیط زیست فکر نمیکند. میدانید درطول یکسال چه تعداد ماهی، پستاندار، خزندگان و حشرات درحالانقراضاند و ما از اینموضوع بیاطلاعیم؟ هرساله هزارانتن مواد غذایی بهدلیل زیادهخواهی ما انسانها دور ریخته میشود و اسراف زیادی میکنیم. باید اینمسائل را از همان کودکی به فرزندانمان آموزش دهیم. نمیتوان به فردیکه به سن ۲۰ یا ۳۰سالگی میرسد بگوییم چهکاری انجام دهد و چهکاری را انجام ندهد. زمانیکه من به فرزندم از کودکی تفکیک زباله را آموزش میدهم، وقتی درِ بطری را به او بدهم متوجه میشود که این وسیله میتواند در تولید ویلچر کارایی داشته باشد؛ بنابراین آنرا در سطل زبالههای خشک میاندازد. تربیت خانواده نقش بسیار پررنگی دراینزمینه دارد. کودک من هم عاشق لازانیا و همبرگر است اما میداند که در سال فقط دو و نهایتاً سهبار این غذا را مصرف میکنیم چون این قانون تغذیه در خانه ماست. ما هرروز خورش و برنج نمیخوریم بلکه غذاهایی مثل نان، پنیر و عدسی مصرف میکنیم. حتی ثروتمندان هم اولین فضایی که در خانههایشان راهاندازی میکنند یک باشگاه ورزشیست و دومین مسئلهای که برایشان اهمیت دارد متخصص تغذیه است؛ چرا؟ چون اگر قرار باشد فرد پول دربیاورد باید به سلامت و تناسباندامش هم توجه کند». اما آنچه اینفلوئنسرها تبلیغ میکنند فقط در غذاهای فستفودی خلاصه نمیشود؛ اینروزها تعداد رستورانهایی که غذاهای سنتی را با انواع گوشتها یکجا سِرو میکنند کم نیستند. مجمعهها یا سینیهای مسی که داخل آنرا با ماهیچه، سیخهایی از کبابکوبیده، چنجه، جوجه، ماهی و مرغ سرخشده همراه با برنجهای کته و آبکش، تهچین و ملاقههایی از روغن، کمی هم دورچین سبزیها پر میکنند. البته تصویری از مجمعههای غذای اینچنینی مقابل پادشاهان و طبقات مرفه جامعه در فیلمهای تاریخی بارها بهتصویر کشیده شده؛ زیرا در آشپزخانه این طبقه از جامعه همیشه مواد غذایی کمیاب و گران وجود داشت. شاید یکی از دلایل چاقی بیشازحد کاراکترهایی که نقش افراد متمول را بازی میکردهاند همینموضوع باشد. در دنیای واقعی هم معمولاً مصرفکننده غذاهای اینچنینی با بیماری نقرس یا گرفتگی عروق و عوارض دیگر دستوپنجه نرم میکنند. گلریز درباره این نحوه سِرو غذا در برخی از رستورانها هم توضیح میدهد: «در زمان قدیم هم یکنوع غذا به تعداد 10نفر در یک سینی بزرگ سِرو میشد اما اگر یک سینی بزرگ از غذا را جلوی یک یا دونفر ببینیم، تصویر ناراحتکنندهای است و اگر یک سینی را چندنفر با هم سفارش دهند، بهنظر منطقی میآید؛ اما باید به نوع خوراکی هم که میل میشود دقت کرد. برای مثال اگر همراه غذای سردی مثل ماهی، گوشت گوساله هم مصرف شود، ممکن است دستگاه گوارش دچار مشکل شود. ازطرفی طعم واقعی هیچکدام از غذاها احساس نمیشود. معمولاً این غذاها جنبه تفریحی و لذتی گذرا دارند و اگر انسان بخواهد همه این غذاها را بخورد دیگر چیزی روی کره زمین باقی نمیماند. به عقیده من باید در کتابهای درسی درباره آداب و مقدار غذاخوردن یا مصرف گیاهان و سبزیها توضیح داده شود. آشپزی ایرانی میراث فرهنگی ماست. در کارتونهای ژاپنی، سوشی که نوعی از غذای سنتیشان است بهنمایش گذاشته میشود. درواقع آنها بااینکار فرهنگ غذایی خود را به جهان صادر کردهاند. من شخصاً علاقهای به خوردن این غذاها نشان نمیدهم اما نمیتوانم به مردم هم بگویم چهچیزی بخورید یا چهچیزهایی نخورید. هر فردی میتواند صفحه اینفلوئنسرهایی که در شبکههای مجازی تبلیغ چنین غذاهایی را میکنند و باب میل آنها نیست، دنبال نکند. فکر میکنم معلم ما افراد دیگری هستند. ما آنها را انتخاب نکردیم اما انتخاب یکسری افراد هستند. چندوقتپیش ویدئویی از یک خانم دیدم که دهانش را باز کرده بود و کبابکوبیده را میبلعید. بهعنوان یک بانو و کسیکه مادر سرزمین خودش است، این طرز غذاخوردن صحیح نیست؛ اما نباید فراموش کنیم چنینکاری یک شو محسوب میشود که این نمایش ازنظر ما جذاب نیست اما ممکن است باب میل برخی افراد باشد. قطعاً این خانم در خانه خودش بهشکلی که در صفحهاش تبلیغ میکند، غذا نمیخورد. اگر کسی در رستوران اینچنین غذا بخورد قطعاً با واکنش دیگران روبهرو میشود. بهنظرم میتوان در کنار چنین نمایشهایی برنامههایی هم برای نحوه صحیح غذاخوردن ساخت». این کارشناس آشپزی درباره مهمترین اصول آداب غذاخوردن توصیه میکند: «اولین آداب غذاخوردن ایناستکه پای سفره پدرومادر و خانواده بنشینیم. این جمله معنی زیادی دارد و اگر فردی برخی از مسائل را رعایت نکند این پدرومادر هستند که کمبودها را گوشزد میکنند. میز یا سفره غذا زمانی برای جمعشدن اعضای خانواده دور یکدیگر است؛ زمانیکه شاید اتفاق نیفتد یا به عقب برنگردد. حتماً باید بعد از خوردن غذا خدا را شکر کنیم. دستمالکاغذی که با آن دهانمان را پاک میکنیم در بشقاب غذا نگذاریم؛ زیرا این حرکت بیادبی و توهین محسوب میشود. اگر در رستورانی غذایی سفارش دادیم و اضافه آمد آنرا بستهبندی کنیم که یا به فرد مستحقی بدهیم یا بهعنوان یکوعده غذایی دیگر مصرف کنیم. ما بهسمت شرایط عجیبوغریبی پیش میرویم و کرونا چشم بسیاری را به حقایق باز کرده است. اسراف بیشازاندازه ما باعث شده محیط زیست بهسمت نابودی برود. ما داریم همهچیز را میخوریم درحالیکه باید روی زمین متفکرتر زندگی کنیم. کتابهای بینظیری درباره غذاخوردن منتشر شده است که میتوانیم با مطالعه آنها به بدن خود کمک کنیم. ما ایرانیها مبتکر روشی بهنام پاکسازی بدن هستیم که سالهاپیش آنرا انجام میدادیم درحالیکه اروپاییها تازه به اینمرحله رسیدهاند و از توصیههایی که ما به آنها بیتوجهیم استفاده میکنند و به فکر این هستند که آداب ما را به اسم خودشان ثبت کنند». مرحوم نجف دریابندری در کتاب «مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز» که آنرا با همکاری فهیمه راستکار نوشته، به سه مکتب مادر در حوزه آشپزی که شامل ایران، چین و روم میشود اشاره کرده و آورده است: «آشپزی ایرانی بهعنوان یکی از وجوه مهم فرهنگ خاورمیانه، درواقع مکتب مادریست که دو شاخه مهم آشپزی جهان امروز (آشپزی هندی ازیکطرف و آشپزی ترکی و عربی ازطرفدیگر) از تنه اصلی آن روییدهاند. البته نفوذ آشپزی ایرانی در هندوستان بهمعنای واردشدن به یک میدان خالی نبوده است. همه میدانیم که مردم سرزمین پهناور هندوستان، سرزمینی که امروز به سه کشور هند و پاکستان و بنگلادش تقسیم شده است، وارث یکی از کهنترین و غنیترین فرهنگهای جهان هستند و شکی نمیتوان داشت که آشپزی بومی هندوستان پیش از پیوستن به آشپزی ایرانی مانند سایر شئون فرهنگی آن سرزمین بسیار پیشرفته بوده است؛ اما پسازآنکه پادشاهان دودمان گورکانی در قرن دهم هجری فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را به هندوستان بردند، میان آشپزی بومی هندوستان و ایران پیوند فرخندهای صورت گرفت و نتیجه آن همین چیزی است که در دنیای امروز بهنام آشپزی هندی شناخته میشود». دکتر سید ضیاءالدین مظهری هم درباره سفره سلامتی خانواده میگوید: «سفره سلامتی خانواده را که تلفیقی از غذاهای سنتی ما بوده است و تأمینکننده انرژی، پروتئین و ریزمغذیهای میلیاردها سلول ما بودهاند، با مواد غذاییای جایگزین کردهاند که اگرچه لذت و مزه دلپذیری را برای مصرفکننده بههمراه دارد اما مثل یک مار خوشخطوخال است که برخلاف ظاهر زیبایش، یک سم است. این غذاها درست مثل بمب، ترکشهایی را در بدن انسان بهطرف تمام ارگانهای حساس شلیک میکنند که آثار آن در مدتی کوتاه بهصورت فشارخون، افزایش چربی خون و امکان بروز دیابت نوع دو؛ بهویژه در افراد چاق دیده میشود. درشرایطیکه در دنیا توصیه میشود برای مقاومت بدن در مقابل ویروس کرونا با منابع غذایی کمککننده سیستم دفاعی بدن را تقویت کنیم، فستفودها حاوی چربیهایی با ترانس بالا و چربیهای جامد هستند و تغییرات گستردهای از ترکیب نیتروزآمینها را که کانسروژن هستند در مصرفکنندهها فراهم میکنند. لذت آنی فستفودها باعث میشود مصرفکنندگان آن با کیفر و حسرت دائمی روبهرو شوند. هرچقدر هم پزشکان توصیه میکنند مصرف فستفودها گاهی برای تفنن مشکلی ندارد اما این غذاها بهجز پرکردن آنی شکم و راضیکردن معده فایدهای ندارد و موجب گرسنگیهای گسترده سلولی میشود و دیر یا زود آثار آن بهصورت سرطانهای مختلف بروز پیدا میکند، متأسفانه کسی توجه نمیکند. کبد یکی از ارگانهای مهم بدن است و باوجودآنکه یکونیمکیلو وزن دارد، ۶۰۰ کار مهم بدن را مدیریت و 1000 ماده را تولید میکند. اگر کبد چرب شود و درنهایت از دست برود، انسان نمیتواند بیشتر از ۲۴ساعت به زندگیاش ادامه دهد». نایبرئیس انجمن پیشگیری و چاقی ایران بابیاناینکه امروزه دانش تغذیه بسیارگسترده شده است، ادامه میدهد: «اندیشمندان حوزه تغذیه توصیه میکنند در هر فصل و هر محیطی که هستیم از محصولات همان محیط استفاده کنیم؛ اما تبلیغات متعدد غذاهای فستفودی باتوجهبه روانشناسی رنگ موجب گرایش مردم به این خوراکها شده است. متأسفانه مصرف این غذاها که نمک فراوانی هم دارند، موجب عطش افراد میشوند و عموماً هم این تشنگی با نوشابههای رنگی و گازدار و بیگاز برطرف میشوند و عوارض خاص خودش را بر دندانها، مری، روده و معده بهجا میگذارد. متأسفانه هیچ فکری در کنترل تبلیغاتی که برای غذاهای اینچنینی که زود هم آماده میشوند، وجود ندارد و سلامت کلان جامعه را تهدید میکند». او درباره رستورانهایی که سینیهایی با ترکیب پروتئینهای مختلف سِرو میکنند نیز توضیح میدهد: «در تازهترین مقالاتی که مطالعه میکنم، آمده است هرچه به مصرف پروتئینهای حیوانی پیش برویم طول عمر کوتاه و زمینه بسیاری از بیماریها ایجاد میشود. اگر مسِ ظرفهایی که در آن غذا سِرو میشود، قلعاندود نباشد و بهعلت گرانی قلع این ظرفها را با سرب ترکیب کنند، خودِ ظرف میتواند با تبادل یون، مسمومیت غذایی را افزایش دهد. اصولاً برمبنای فرهنگی که ما همیشه افتخار میکنیم ریشه در هزاره دارد، توصیه شده نیمهسیر از کنار سفره بلند شوید و تازمانیکه گرسنه نیستید دست به طعام نبرید. این توصیهها با آخرین دستورات بهداشتی و سلامتی دانشمندان تغذیه مطابقت دارد. از زمانیکه ما خوردن غذا را آغاز میکنیم تازمانیکه سیر شویم، ۲۵دقیقه زمان لازم است. اصل طلایی تغذیه نیز به تعادل، تناسب و تنوع غذایی استوار است. باید حین غذاخوردن ضمن لذتبردن بتوانیم ۱۳ ویتامین، ۱۶ ماده معدنی و ۲۰ اسیدآمینه دراختیار سلولهای بدن قرار دهیم تا سلول سالم، بافت سالم و نهایتاً ارگان سالم را فراهم کند. مصرف بیش از نیاز مواد غذایی، باری برای کبد، کلیه و دستگاه هضم و جذب و دفع ایجاد میکند. افراطوتفریط ازنظر اخلاقی و سلامتی مذموم است و باید ممنوع شود. هضم، جذب، دفع، شکستن و پیوستن یک پروسه بسیارپیچیده زیستشیمیاییست. وقتی مخلوطی از غذاها را با گوشت قرمز، ماهی و مرغ مصرف کنیم، بدن در جذب و هضم دچار مشکل و تنفس کمعمق میشود؛ بههمیندلیل دچار خوابآلودگی میشویم. گاهی افراد دوست دارند کنار سفره دراز بکشند و از رخوتی که ناشی از هجوم چربیها، قند فراوان و منابعی است که بدن به آن نیاز ندارد؛ اما مصرف کرده، رهایی پیدا کنند. مصرف مواد غذایی متنوع باعث گندیدگی و دچار مشکل هضم در معده میشود که گاه با آروغهای بدبو همراه و نشانگر تعفن مواد غذایی فراتر از خنثیسازی عوامل بیماریزا در محیط گرم معده و روده است».