کندوکاوی در جهانِ رضا یزدانی
شهلا اسلامی
رضا یزدانی متولد 24 مهرماه 1352 در تهران، متأهل و دارای یک فرزند است. وی فارغالتحصیل مهندسی صنایع چوب و کاغذ از دانشگاه آزاد است. رضا یزدانی بیش از 15 سال است که موسیقی کار میکند. وی فعالیت هنریاش را بهصورت رسمی و برای اولینبار با آهنگسازی برای «دادگاه جنجالبرانگیز» و «اگر باران بخواهد» از ساختههای آرش آبسالان در جشنوارههای سالهای 77 و 78 آغاز کرد. ساز تخصصی او گیتار الکتریک است. رضا یزدانی پیش از اشتغال به حرفه موسیقی، بازیگر تئاتر بود؛ اما زمانیکه در موسیقی موفقیتهایی پیدا کرد، تئاتر را کنار گذاشت و بیشتر وقت خود را بر روی کار حرفهای بر روی موسیقی گذاشت. یزدانی بهعنوان خواننده و بازیگر در فیلمهای «حکم» و «رئیس» مسعود کیمیایی نقش ایفا کرد و همین امر موجب پرفروششدن آلبومهای او و نیز پیداکردن طرفداران زیاد و محبوبیت بسیارزیاد او شد. اولین آلبوم او «شهر دل» نام داشت که در آن اشعار مولانا را بهسبک پاپ-راک خواند. در سال 82 دوباره با آلبوم «پرنده بی پرنده» و ترانههایی از یغما گلرویی و آهنگسازی حمیدرضا صدری عرصه موسیقی برگشت. آلبومی که رضا یزدانی را به شهرت و محبوبیت بیشتر رساند، کار سومش بهنام «هیس» بود؛ آلبومی که در ابتدا قرار بود نام آن «والیوم 10» باشد که بهدلیل مجوزنگرفتن ترانه مذکور، به «هیس» تغییر نام داد. بعد از آن آلبوم «ساعت 25» را منتشر کرد که سرآغازی بر سهگانه ساعتهای او دراینسالها بودند. تیتراژ کارهایی همچون «خودزنی، قلب یخی، مرگ تدریجی یک رؤیا» و ... از کارهای موفق وی هستند. رضا یزدانی در بیستمین جشن حافظ سال 99 برنده تندیس حافظ بهترین تیتراژ سریال و فیلم برای تیتراژ سریال «ازیادهارفته» بهکارگردانی بهرام بهرامیان با قطعهای بهنام «عشقت» شد. یزدانی این تندیس را برای چهارمینبار دریافت کرد. او برنده جایزه جشن سالانه موسیقی ما برای آلبوم «دوئل در آینه» بهعنوان «بهترین آلبوم پاپ راک» در سال ۱۳۹۵ و انتخاب مردمی در سال ۱۳۹۶ شد. او درباره اینکه چرا یک سهگانه با عنوان «زمان» در کارنامهاش دارد، گفت: «بهنظرم مهمترین چیزیکه در زندگی داریم، زمان است. البته عمده ما استفاده درستی از آن نمیکنیم و گاه بیجهت آنرا از دست میدهیم. درست است که زمان بهرایگان دراختیار ما قرار داده شده؛ اما باارزشترین چیزی است که هر یک از ما در زندگی داریم. من اینمسئله را در عنوان آلبومهای سهگانهام نشان دادم و تعمداً میخواستم تلنگری به ذهن مخاطب بزنم». او درباره انتخاب ترانههایی که برای خواندن انتخاب میکند، توضیح داد: «لازمه کار من استفاده از شعرها و ترانههای محکم است. با نوع کاریکه من ارائه میدهم هرنوع شعری همخوانی ندارد و برایهمین همیشه دنبال وجود ادبیات و لغات برجسته در کار هستم. میتوانم عاشقانههای مرسوم و عادی هم بخوانم؛ اما ترجیحم کاری است که کمی مخاطب را بیشتر درگیر کند و از کلام کارم بهراحتی و سرسری رد نشود. دوست دارم یکسری واژه خاص همیشه در کارهایم باشد که به کارم عمق بیشتری بدهد». او درباره ویژگیهایی یک خواننده مطلوب گفت: «من خیلی با این نظر که خوانندهها تنها باید صدای خوبی داشته باشند، موافق نیستم. بهنظرم خواننده باید مجموعهای از همه عوامل باشد تا به موفقیت برسد. در تمام دنیا هم خوانندگانی که صدای خوبی داشتند؛ اما چهره مطلوبی برای ستارهشدن نداشتند عمر درخشش هنریشان کوتاه بود. منظورم ایننیستکه حتماً باید چهره خوب و زیبایی داشت؛ اما بسیارمهم است که خواننده استایل مناسبی داشته باشد و آراسته باشد. صدا، آراستگی، تناسباندام و حتی پوشش یک خواننده باید درست و اصولی باشد تا بستهبندی و پکیج کاملی از هنرمند خواهان موفقیت باشد». رضا یزدانی که اهل ورزش نیز هست، دراینباره گفت: «درست است که برای من بهعنوان یک خواننده لازم نیست عضلاتی ورزیده داشته باشم؛ اما انرژی، اندام متناسب و انعطاف لازم برای حرکت روی صحنه یک ضرورت است. خوانندهای که به خودش نرسد، خیلیزود انرژیاش را از دست میدهد؛ درحالیکه برعکس تصور مردم؛ اینکار به انرژی زیادی نیاز دارد. گاهی چندینساعت از روز را به کار میپردازم که تمام انرژی مرا تحلیل میبرد. خب این قوای ازدسترفته باید جایگزین شود و البته باید بهحدی باشد که من بتوانم این فشار کاری را تحمل کنم. برای اینکار چیزی بهاندازه ورزش به من کمک نمیکند». او که با یک کشتیگیر ایرانی نیز همنام است، دراینباره عنوان کرد: «برای خودم هم جالب است که یک رضا یزدانی در ورزش؛ آنهم کشتی داریم. من خودم به کشتی علاقه زیادی ندارم؛ اما تماشای آنرا در رقابتهای مهم دوست دارم؛ چون حس میکنم ورزش ملی ماست؛ مثلاً وقتی رضا یزدانی کشتیگیر در مسابقات بوداپست طلا گرفت، من هم احساس غرور کردم؛ هم بهعنوان یک هموطن ایرانی و هم بهعنوان عرقی که روی نام خودم دارم. هر رضا یزدانی که هرجا به پیروزی برسد، باعث شادی من است». این هنرمند درباره فعالیتهایش در حوزه ورزشی توضیح داد: «مدتی بهسمت اسپینینگ رفتم؛ اما بعدازمدتی جذب تنیس شدم. این ورزش بسیار مفرح و جذاب است. احساس میکنم ورزشی هیجانانگیز است. حالا احساس طرفداران رافائل نادال را بیشتر درک میکنم؛ چون قبلش نمیدانستم این ورزش میتواند اینهمه جذاب باشد. البته باید بگویم که فوتبال را هرگز رها نمیکنم و عشق به دروازهبانی فوتبال همیشه در برنامههای من هست. اصلاً من از فوتبال شروع کردم و جلو آمدم. شاید اگر فرصت دیگری بود، فوتبال را بهشکل حرفهای ادامه میدادم». او درباره حالوروز جامعه و نگاهش به وضعیت کنونی گفت: «من هم یکی از آدمهای همین اجتماع هستم. بعضی مسائل واقعاً روی من تأثیر میگذارد. دیدن یک بچه گلفروش یا اینهایی که فال و ... میفروشند، حس خوبی به من نمیدهد. زمانیکه ترانه برج را اجرا میکردم، تمام مدت واقعاً این بچهها جلوی چشم من بودند. خب من هم به سهم خودم و بهاندازه توان میتوانم کمک کنم و یکتنه نمیتوانم به داد همه برسم. اینجور کمکها همت عالی همه را میطلبد و من همیشه برای کار خیر آماده هستم». رضا یزدانی درباره ویژگیهای خاص کارهای خود توضیح داد: «سبک من درواقع هدف من و 20سال سابقه شنیداری موسیقیایی من بوده است. همیشه دوست داشتم که مؤلف باشم؛ کاری بکنم که بقیه نکرده باشند. میدانستم که کار سختی است ولی میدانستم که اگر جا بیفتد، دیگر تاریخمصرف ندارد و میتواند ماندگار شده و حرفی برای گفتن داشته باشد. ازاینرو، انتخاب ترانهها نیز هدفمند بود؛ زیرا باید ترانههایم حالتهای نوستالژیک داشته باشد، ترانههای اجتماعی در کارهایم داشته باشم. ترانه عاشقانهای که خوانده میشود، متفاوت باشد. در موسیقی هم همینطور، گویش همینطور، ادای یکسری از واژهها که بهصورت مهر و امضا دربیاید و تمام اینها هدفمند بوده». او گفت: «آرزوی من ایناستکه موسیقیام جهانی شود و فراتر از مرزها برود؛ منتها عوامل و پروداکشن دیگری میخواهد که اکنون موقعیتش نیست. تمام سعی من ایناستکه همینجا با همین بضاعتی که هست، بتوانم کارم را ارائه بدهم و پیشرفت کنم تا ببینم زمانیکه بشود آنکار را کرد و جهانی شد».