لجبازی، چرا؟!
دکتر علیاصغر شاملو
در مواجهه با والدین بسیار به این پرسش برمیخوریم که «کودک من بسیار لجباز است؛ نمیدانم باید با او چه کنم». پیش از اشاره به چرایی لجبازی و مطرحکردن راهحلهای مقابله با این ویژگی نهچندانجذاب، لازم است که ابتدا واژه لجبازی را توضیح دهیم. لجبازی بهمعنای پافشاری و اصرار بر خواسته و نظر خود است؛ بهطوریکه فرد به دیگران این پیام را میدهد که از نظرات و خواستههایش دست نخواهد کشید. لجبازی، یک ویژگی ارثی نیست بلکه آموختنیست. لجبازی، ویژگی اخلاقی نیست بلکه ویژگی رفتاریست و ما از رفتار والدین و اطرفیان خود لجبازی را میآموزیم و بعدها بر آن اصرار میورزیم. اما واقعا چرا لجبازی میکنیم؟ چند دلیل عمده را میتوان برای این مسئله در نظر گرفت. 1. تحمیل قدرت به اطرافیان. بچهها از والدین میآموزند که اگر به خواستههایشان اصرار کنند، والدین در آخر عقبنشینی خواهند کرد و اگر این مورد را تجربه کرده باشند و والدین بهخاطر گریه، شیون و زاری فرزندشان تن به خواسته آنها بدهند، آنزمان باید انتظار لجبازشدن بچهشان را داشته باشند. 2. تحمیل خواسته خود. گاهی از کودکی میآموزیم که خواستهمان را به دیگران تحمیل کنیم تا قدرت و درستبودن نظرمان را نشان دهیم؛ حتی اگر ضرری متوجه ما شود؛ چراکه در اینجا هدف سرزنش و تحقیر فرد مقابلمان است. 3. والد لجباز، فرزند لجباز را پرورش میدهد. جالب است بدانیم که فرزندان ما لجباز نیستند بلکه ما بهعنوان والد آنها لجباز هستیم و فرزند ما با ما مقابلهبهمثل میکند. البته لجبازی رفتاری دوگانه است. ازطرفی بسیار مثبت و گاهی میتواند بسیار منفی باشد. صرفنظرنکردن از باورها و آرزوها و خواستهها و نپذیرفتن شکست، خصوصیاتیست که میتواند انسان را به قلههای موفقیت برساند؛ اما موقعیتهایی پیش میآیند که ما باید استراتژی و عقاید پوسیده خود را تغییر دهیم. بررسی و پردازش راههایی که بیهوده رفتهایم و هزینههای سنگینی که برای تلاشهای بدون موفقیت خود پرداختهایم، ما را بایستی به این باور برساند که دیگر زمانش رسیده است که دست از لجبازی برداریم؛ چراکه واقعیتها نشان از پافشاری نادرست ما بر مسائل دارد. ازسویدیگر نیز برعکس، گاهی پافشاری و اصرار و حتی لجبازی ما برای بهاثباترساندن نظر و نگاهمان میتواند موفقیتهای بینظیری را برایمان به ارمغان بیاورد. بهطور مثال؛ رولینگ (نویسنده کتاب هری پاتر) پیش از بستن اولین قرارداد برای چاپ کتابش، با پاسخ منفی 12 انتشاراتی مواجه شد؛ چراکه به باور یکی از انتشاراتیها «تخیل، قابل فروش نیست». ولی نویسنده آن با لجبازی و «پافشاری» بر باورش که این کتاب قابل فروش است، مصرانه بهدنبال انتشاراتی گشت تا اینکه امروز هری پاتر، یکی از کتابهای پرفروش در دنیاست که حتی فیلم آن هم ساخته شده است. مثال دیگر والت دیسنیست که کارش را در روزنامه شروع کرد؛ ولی پس از مدتی بهخاطر نبودن «تخیل ویژه» در داستانهایش از کار اخراج شد. پس از مدتی که نقاشیهای کارتونی و فیلمهای او بهتدریج در حال معروفشدن بودند، تصمیم گرفت یک پارک بازی افتتاح کند. او مجبورشد 302بار به بانکها برای گرفتن وام مراجعه کند ولی هیچ بانکی به پافشاری و لجبازی او که داستانها، نقاشیها، فیلمهایش خیلی جذاب هستند و برهمیناساس میتواند یک پارک راهاندازی کند، توجهی نکردند. نمونه آخر هم چارلی چاپلین است؛ وقتی برای بازیگری به هالیود مراجعه کرد، به او گفتند که هیچ کار خاصی در بازیگری او دیده نمیشود و به او اجازه بازی ندادند. ولی او با پافشاری برعقاید و نظراتش به کسی تبدیل شد که همگان میدانند و نیازی به تکرار دوباره آن نیست. درلجبازی گفتوگو برسر عقاید و باورهای سخت و غیرقابلتغییر فرد است که حاضر نیست هیچ کوشش و تلاشی برای تغییر در نظراتش درصورت نادرست بودنشان انجام دهد. لجبازی گاهی برای رسیدن به اهداف و گذر از موانع سخت میتواند بسیار مفید باشد. منتها موضوع اینجاست که لجبازی، ویژگیست که در بیشتر موارد موجب میشود که فرد لجباز، چشمانش را در مقابل آمار، نظرات درست و واقعیت موجود ببندد. اما تفاوت بین فرد لجباز و فرد مصمم چیست؟ لجبازی همانطور که گفته شد معنایش پافشاری فرد لجباز بر عقیده خود است حتی با وجودیکه باورهایش مخالف نظر منطقی دیگران است و حتی عاقلانه هم نیست؛ اما فرد مصمم کسیست که باتوجهبهاینکه نظرش مخالف دیگران است ولی از گوشدادن و گفتوگوی منطقی و درست برای اثبات نظرش کوتاهی نمیکند و درصورت لزوم نیز نظرش را تغییر میدهد. معمولاً زمانیکه به این نتیجه رسیدیم که فرزندمان لجباز است، ازخودمان میپرسیم که با لجبازی فرزندمان چه کنیم؟ پاسخ به این پرسش چندان ساده نیست؛ چراکه لجبازی یکشبه پدید نمیآید و یک پروسه طولانیست. پس باید بررسی شود که چرا فرزند ما دچار لجبازی شده است. پس از ریشهیابی، امکان پیشنهاد راهکارهایی به والدین برای مقابله درست و کارساز با لجبازی فرزندنشان وجود دارد. در زیر به چند نکته که میتواند پاسخی به چرایی بهوجود آمدن لجبازی در بیشتر بچهها و نکاتی عملی برای جلوگیری از آن باشد، اشاره میکنیم.
1. تعییراتی در رفتار خودتان ایجاد کنید. فرزند لجباز نتیجه رفتار لجبازانه والدین است. در نتیجه باید من بهعنوان والد در رفتارم نسبت به فرزندم تغییراتی بدهم.
2. بهجای نصیحت کردن پیشنهاد بدهید. بهتدریج به فرزندتان بیاموزید که او حق انتخاب دارد و به او پیشنهاد بدهید که بین این یا آن کار و بین این یا آن شیئ حق انتخاب دارد؛ آنزمان کمتر دست به لجبازی میزند. او را نصیحت نکنید چون به حرف شما گوش نمیدهد.
3. فرزندتان را از پیش درباره محدودبودن امکانات موجود آماده کنید. هرزمان فرزند ما از قبل آماده باشد و بداند که حق و حقوق محدودی دارد، کمتر با شما لجبازی میکند.
4. گفتوگو درباره لجبازی با فرزندتان نیز ضروریست. پس یا پیش از قرارگرفتن در مقابل موضوعی که شما بهعنوان والد میدانید که او در مقابلش لجبازی خواهد کرد، با او گفتوگو کنید و درحین لجبازی به او درباره درست یا غلطبودن رفتارش توضیحی ندهید؛ چراکه او گوش شنوا در آن لحظه نخواهد داشت.
5. گزینههای متفاوت ارائه دهید. به فرزندتان گزینههای متفاوتی بدهید که او بداند با وجودیکه شاید خواسته و نظرش بهحق باشد؛ ولی حق انتخاب یکی از مواردی را که میخواهد، دارد. این موضوع احساس قدرتمندبودن به او میدهد و درنتیجه احساس پیروزی میکند و کمتر بر نظرات نادرستش پافشاری میکند.
6. از برچسبزدن بپرهیزید. به فرزندتان برچسبهایی مثل بچه لوس، لوسبازی در نیار، لجبازی نکن، بیتربیت و غیره نزنید؛ چراکه او را مصر میکنید که با شما از سرجنگ برآید تا به شما نشان بدهد که آن برچسبی که به او میزنید، در او هست. این همان نگاه بدیست که شما نمیخواهید در او نهادینه شود؛ ولی او برعکس شما میخواهد آنی که شما میگوئید بشود. نتیجهاش جنگ قدرتیست که شما راه انداختهاید و او میتواند به شما اثبات کند که: بله! مادر و پدر درست میگوئید «من، لجباز و لوس هستم». نکته مهم اینجاست که در این جنگ شما والد گرامی بازنده اصلی هستید. ضمن اینکه حتماً قانون کلی جنگ را هم میدانید «هر دو طرف در جنگ بازنده هستند». پس کوشش کنید در تله جنگ قدرت با فرزندتان نیفتید.
7. اضطراب ناشی از قضاوتها را در خود مدیریت کنید. بسیاری از والدین باور دارند که اگر فرزندشان رفتاری نادرست داشته باشد، دیگران به این نتیجه میرسند که ما بلد نبودهایم بچه تربیت کنیم. بچه ما بیتربیت است و این نقطه ضعف ماست. فراموش نکنید که دیگران نظراتشان برای خودشان مهم است. اجازه ندهید نگاه و نظر دیگران تأثیری بر رفتار شما با فرزندتان داشته باشد.
8. استقلال فرزندتان را حفظ کنید. اگر ما بهعنوان والد ندانیم که فرزند ما در هر دوره سنی با چه بحران منحصربهفردی درگیر است، اشتباهاتی را در مورد او مرتکب میشویم که او را نسبت به خودمان و خواستهاش تحریک و حساس میکنیم. (بالابردن پرچم استقلال در دورههای سنی مختلف، رنگهای متفاوتی دارد. لازم است که والدین کمی دراینباره اطلاعاتشان را بالا ببرند). پاسخی که فرزندمان به ما میدهد، نشاندهنده اصرار او به رفتاریست که شاید انگیزه انجام آن کار را ما در او برانگیختهایم. در پایان نباید فراموش کنیم که شاید این ما هستیم که در نظرات نادرستمان پافشاری میکنیم؛ یعنی گاهی بیآنکه بدانیم و باور کنیم، خودِ ما هستیم که با دیگران بهویژه فرزندمان لجبازی میکنیم.