رابطه پکن و واشینگتن در آمریکای پس از ترامپ چگونه خواهد بود؟
بهرغمآنکه تصور میشد با حضور ترامپ در مقام ریاستجمهوری آمریکا روابط این کشور با چین بهتر خواهد شد؛ اما اقداماتی نظیر تحریمها و فشارهای فزاینده اقتصادی، امنیتی، سیاسی، رسانهای و البته فروشهای تسلیحاتی آمریکا به تایوان، باعث شد بدترین شکل از مناسبات در تاریخ روابط دو کشور شکل بگیرد. بهگزارش ایرنا؛ با پیروزی بایدن ظاهراً روزنههایی از امید برای هر دو کشور پیدا شده تا از ایندوره بحرانی و پرتنش خارج شوند؛ اما مسئله اصلی اینجاست که سیاستها و راهبردهای ضد چینی ترامپ آنقدر مانع بر سر بهبود روابط ایجاد کرده که بعید بهنظر میرسد در دوره کوتاهمدت، دو طرف موفق به تغییر شرایط فعلی شوند. افزونبراین؛ نباید فراموش کرد که کنگره آمریکا همواره پشتیبان بسیاری از تصمیمات رئیسجمهوری آمریکا ضد چین بوده؛ ازآنجمله افزایش تعرفههای تجاری و فروشهای تسلیحاتی به تایوان با موافقت کنگره انجام شده است و بیانیههای نمایندگان و سیاستمداران آمریکا در محکومیت اقدامات چین در مناطقی نظیر هنگکنگ و سینکیانگ، موضوعی نیست که فقط منوط به حضور ترامپ باشد. واشینگتن در آینده نیز سر چنین مسائلی با پکن دچار منازعه خواهد بود. این کشور، چهاردهه است که بزرگترین فروشنده تسلیحات به تایوان محسوب میشود. حضور آمریکا در دریای جنوبی هم سیاستی بود که حتی قبل از ترامپ دنبال میشد؛ حدود یکدههقبل، آمریکا همواره حضور فزاینده نظامی در دریای جنوبی و دریای شرقی چین داشته و بعید بهنظر میرسد این سیاستِ حضور، مختص یک دولت خاص یا یک رئیسجمهوری باشد. برای آمریکا، حضور دراینمناطق مهم است. این کشور تلاش کرده است تا مواضعش را علیه چین با دیگر همسایگان منطقهای هماهنگ کند؛ ازجمله مانورهایی که با ژاپن برگزار میکند یا حضور نظامی که در فیلیپین دارد یا افزایش ارتباطات نظامی که با ویتنام تدارک دیده است. در بخش تجاری شاید چین بیشترین فشارها و ضربهها را از ناحیه ترامپ متحمل شد؛ اما مسئله تجارت و ارزش «یوان» (پول ملی چین)، یارانههای صنعتی و صدور کالاهای ارزانقیمت چین به غرب؛ ازجمله آمریکا مسائلیست که مربوط به دوران ترامپ نیست و ریشه در سیاستهای تجاری دو کشور دارد. مورد دیگری که شاید بیش از هر موضوعی بر روابط دو طرف سایه افکنده، همهگیری کروناست؛ ویروسی مرگبار که از ابتدای سال ۲۰۲۰ از شهر ووهان در مرکز چین به دیگر نقاط جهان سرایت کرد و حالا جان صدهاهزارنفر را در آمریکا گرفته و میلیونهانفر را مبتلا کرده. بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان آمریکا، مقصر این شرایط را چین میپندارند و اینموضوع ملل را نیز تحتتأثیر قرار داده و باعث شکلگیری دیدگاههای ضد چینی در افکار عمومی غرب؛ ازجمله آمریکا شده است. باید دید که دولت بایدن در آینده برای برونرفت از این شرایط چه تصمیماتی اتخاذ خواهد کرد؛ آیا میخواهد همچنان چین را مقصر این شرایط جلوه دهد؟ برایآنکه هر دو کشور از اینمرحله عبور کنند، ظاهراً یک اراده سیاسی جدی لازم است که باید از هردوطرف مشاهده شود. ازسویی، ترامپ اقدامات فراوانی ضد چین در عرصههای مختلف انجام داده و شرکتها و مسئولان این کشور در ردههای مختلف را تحریم کرده است؛ این تحریمها شامل مقامهای هنگکنگ هم میشود و چین نیز حاضر به تبعیت از خواستههای واشینگتن نشده و اینروند چنانچه ادامه یابد، معنایش ایناستکه خصومت در روابط دو کشور در دوره بایدن نیز برطرف نخواهد شد. «مین شینپی»؛ تحلیلگر نشریه «استراتژیست» براینباوراستکه اساس سیاست محدودکردن و مهار چین در آمریکا در دولت بایدن هم تغییر نخواهد کرد؛ او میافزاید: «کشور چین، بزرگترین رقیب ژئوپولتیک آمریکا باقی خواهد ماند و سیاست خارجی واشینگتن برای مهار پکن در آینده ادامه خواهد یافت». بهنظر میرسد در دولت آینده محاسبات دقیقتری در روابط آمریکا با چین صورت گیرد؛ اینطور نیست که بایدن مانند ترامپ بیمحابا دست به اقدام بزند. او محاسبات دقیقی را پیشازهرکاری صورت خواهد داد؛ اما در سه عرصه فناوری، اقتصادی و ایدئولوژیک، تحولات در مناسبات بسیارمهم و برای هردوطرف تأثیرگذار خواهد بود. همچنین نباید فراموش کرد که بایدن دنبال ضربهزدن به روابط با چین بیشازاین نخواهد بود. نیز برخی عرصهها وجود دارد که میتواند برای طرفین دستمایه خوبی برای همکاری باشد؛ ازجملهاینکه دو کشور در بخش تحولات اقلیمی یا کاهش زرادخانههای هستهای و منع اشاعه و مهار بیماریهای همهگیر، فرصتهای خوبی برای همکاری خواهند داشت که این از دید دولت آینده آمریکا دور نخواهد ماند. بااینحال، تحلیلگرانی نظیر «جانگ جیادونگ» از دانشگاه «فودان» در شرق چین، براینباورندکه بایدن ممکن است بهدنبال روابط بسیار نزدیکتری با همسایگان چین باشد که این میتواند برای پکن نوعی فشار و تلاش برای بهعقبراندن معنا شود. او دراینباره میافزاید: «ترامپ درمورد چین سختگیر بود؛ اما درزمینههای تجاری و اقتصادی و اعمال تعرفهها به متحدان آمریکا نیز رحم نمیکرد؛ ازجمله درخواستهایی که درمورد افزایش هزینه نظامیان آمریکایی از ژاپن و کره جنوبی داشت». دراینباره «چو فونگ چینگ»؛ تحلیلگر «مؤسسه رایزنی سیاسی» در هنگکنگ براینباوراستکه دولتمردان و رسانههای چین، چندان تمایلی به ورود به مسائل سیاسی در داخل آمریکا نشان نمیدهند و تلاش زیادی کردهاند تا اوضاع را آرام کنند. او میافزاید: «ولی مسئله اصلی، رقابت شدیدیست که میان دو کشور وجود دارد. خیزش چین و توسعه این کشور و قدرت بالای آمریکا، در مقابل یکدیگر قرار گرفته. رقابت راهبردی بین دو کشور وجود دارد که باعث بروز منازعات میان آنها میشود و دراینوضعیت فرقی نمیکند رئیسجمهوری آمریکا چهکسی باشد».
بااینوصف، یک نکته بسیارمهم برای رهبران چین مدنظر خواهد بود: اینکه ترامپ شخصیتی متغیر و عملاً بیثبات داشت و همین بیثباتی کار را برای طرف چینی سختتر میکرد؛ شاید بهاعتقاد «ویلی لام» (استاد دانشگاه چین در هنگکنگ)، پکن بتواند تعامل بهتری با جو بایدن داشته باشد؛ زیرا داشتن یک دشمن باثبات بهمراتب آسانتر از رویارویی با ترامپ غیرقابلپیشبینیست. چین درهرصورت خود را برای دوران «پساترامپ» آماده میکند؛ اما تحول در سیاستهای آمریکا درباره ارزش پول ملی چین، فروش تسلیحات به تایوان، استقرار در دریاهای جنوبی و شرقی چین، مخالفت با نفوذ فزاینده سیاسی و امنیتی چین در هنگکنگ و سینکیانگ، موضوع همهگیری، برخوردهای ایدئولوژیک، یکجانبهگرایی در عرصه جهانی و مقابله با برنامه راه ابریشم چین و بسیاری از موضوعات دیگر که در سیاستها و راهبردهای واشینگتن علیه پکن نهادینه شده، موضوعی نیست که تنها با یک تغییر دولت و صاحبمنصبان رخ دهد و چین همچنان در آینده روابط دشواری را با دولت آمریکا تجربه خواهد کرد.