خرید ماهیهای قرمز؛ آری یا خیر؟!
جنگِ فرهنگی سر یک تُنگِ تَنگُ
مصطفی رفعت
مارتا استوارت؛ نویسنده و مجری 75ساله آمریکایی که در زمینه آموزش مفاهیم سبک زندگی فعالیت دارد، در مطلبی که در سایت شخصیاش به تاریخ مارچ 2010 منتشر کرده، از قول مارک مورینو؛ پژوهشگر در زمینه حیوانشناسی و نمادها آورده است: «فرهنگهای مختلف باعث شده تا بعضی کشورها پیوند ویژهای با یکسری حیوانات برقرار کنند و گاه ما دراینزمینه مرز افسانه و واقعیت را تشخیص نمیدهیم؛ بههمینعلت است که بسیاری فکر میکنند در فرهنگ چینیها، اژدها یک حیوان محبوب است؛ درحالیکه محبوبترین جانور این سرزمین، ماهیهای قرمز کوچولو هستند یا اگر ایران با ققنوس افسانهای در حماسههایش شناخته میشود اما اساسا کبوتر، محبوبترین حیوان در آنجا و بهنوعی در سرزمین خاورمیانه است». نکته قابل توجه در رابطه انسان و حیوان دوروبودن این سکه است که گاه در روی بد ماجرا، به آزار جانواران در قالبهای گوناگون از قربانیکردن و نگهداری بهعنوان پت تا استثمار در سیرکها و نمایشها و کاربریهای تزئینی روی میدهد. «ماهی قرمز» که البته بهتر است آن را با عنوان اصلیاش یعنی Goldfish بخوانیم هم از جمله جانوارانیست که نتوانسته در محدوده رفتارهای ناجوانمردانه انسان با حیوانات امنیت داشته باشد. آشناترین گونه ازاینرسته ماهیان همانهایی هستند که در تنگهای شیشهای، چندروزی مهمان سفرههای هفتسین میشوند و باآنکه مدتهاست گفته میشود، این ماهیها از فرهنگی دیگر و در کمتر از 100سالپیش وارد رسوم شب عید ما شده اما همچنان بسیاری از مردم با علاقه فراوان به خرید آنها میپردازند و اگر این ماهیها تا پایان تعطیلات نوروز زنده باشند، آنها را بهرسم احترام به حقوق حیوانات؟! در نزدیکترین منبع آبی رها میکنند تا بالههایشان را در سرنوشت نامعلوم خود به حرکت درآورند. حضور ماهیهای قرمز کوچک در سفره هفتسین طی چندسال اخیر موافقان و مخالفان خود را داشته و هر یک از آنها هم دلایلی را درباره نگاه مثبت یا منفی خود بازگو میکنند که صحبت این نوشتار نیست؛ بلکه در ادامه میخواهیم حقایقی از این موجودات را در تحقیقات علمی و پژوهشهای مختلف بیان کنیم؛ حقایقی که شاید کمتر شنیده یا اصلا نشنیده باشید و نتیجهگیری هم بر عهده خودتان. با یک جستوجوی ساده در اینترنت میتوانید شناسه ساده و راحتی را از گلدفیشها پیدا و مطالعه کنید؛ اما در شناسهای که Sciencedaily با آن به معرفی این ماهیها پرداخته است، میخوانیم: «آنها یکی از اولین گونه ماهیهایی بودند که بشر توانست بهنوعی اهلیشان کند و هنوز هم یکی از رایجترین ماهیهای مورد استفاده در آکواریومها هستند. میتوان گفت که گلدفیشها عضوی کوچک و دور از خانواده کپورها هستند که در حدود قرن هفدهم از سمت آسیا به اروپا معرفی شدند. بیشینه رشد این ماهی 59سانتیمتر در طول و بیشینه افزایش وزنی آن به حدود 4.5کیلوگرم میرسد که البته عمده گلدفیشهای جهان حتی به نصف این اعداد هم نمیرسند و آنچه گفته شده در نمونههای نادر است». حتما شما هم نمونههایی از ماهیهای قرمز کوچک را دیدهاید که بهمرور هم تغییر رنگ دادهاند و هم بسیار بزرگتر از حدی که انتظار داشتهاید، شدهاند؛ بیشک این اتفاق در مورد بیشاز 90درصد آنهایی که در تنگهای تزئینی با ابعاد بسیار دور از استاندارد لازم برای زندگیشان زندگی میکنند، رخ نخواهد داد و پیشاز رسیدن به مرحله رشد نهایی خود، میمیرند. ماهیهای قرمز کوچک از جمله ماهیهایی هستند که بهصورت پرورشی تکثیر میشوند و این مسئله ریشهای بس دورودراز در تاریخ دارد. آنگونه که در پورتال خبری مرکز تحقیقات و پژوهشهای حیوانی petMD آمده است: «حدود سالهای 960 تا 1279 پساز میلاد و طی دوران سلطنت خاندان Song در چین باستان بود که پروش گونههای کپور باب شد. این فعالیت طی دوران گذار خود شاهد تغییراتی در ماهیها بود؛ ازآنجمله باید به جهش رنگیشان اشاره کرد که بهتدریج بهشکل آمیزه زرد و نارنجی درآمد و نمونههایی هم به شکل نارنجی و قرمز. بعدازاین اتفاق بود که دولت چین اعلام کرد، نمونههایی با تاش زردرنگ متعلق به خانوداه سلطنتیست و گونههای قرمزرنگ میتواند مورد استفاده عموم قرار گیرد». ناگفته پیداست که با این دستور، انواع قرمزرنگ به تعداد بسیار بیشتری تکثیر شدند و در گذر زمان حتی بهشکل کاملا قرمز درآمدند. در ادامه این مطلب میخوانیم: «در خلال حکوت سلسله Ming و سالهای 1276 بود که گلدفیشها بهعنوان یک ماهی پرورشی خانگی حتی وارد خانهها شدند». دراینمنبع آمده که مشخص نیست از چه زمانی وارد سنتهای سال نو چین شد؛ اما گونههایی از آن پرورش یافت که از 15 تا 150 دلار قیمت داشتند تا هر خانودهای با هر سطح مالی بتواند آنها را بهعنوان نماد مراسم یا حتی بهعنوان حیوانی خانگی داشته باشد. این سنت بهسرعت وارد عرصه تجارت شد؛ تاجاییکه امروزه در چین، تایلند، اندونزی، چین و ژاپن به یک عامل محرک اقتصادی تبدیل شده است و سالانه میزان قابل توجهی از آنها پرورش یافته و به فروش میرسند. ایران هم از جمله کشورهاییست که استفاده از گلدفیشها را بهشکل نمادی سنتی در فرهنگ خود قرار داده و اگرچه درباره تاریخ و ریشه شکلگیری آن اطلاعات دقیق و مستندی وجود ندارد؛ اما سالانه با نزدیکشدن به ایام عید، بازار فروش آنها بسیار داغ میشود. درهمینرابطه، گزارشی که وبسایت اقتصادی GP که در حوزه مسائل تجاری آسیا فعالیت دارد، به تاریخ 19 مارچ 2012 منتشر ساخت، حاکیازآن است که ایرانیها درآنسال، شاهد مرگ بیشاز پنجمیلیون گلدفیش تنها طی ایام نوروز بودند. در بخشیازاین گزارش میخوانیم: «این اتفاق درحالی روی داده است که سنت نوروز بهطور رسمی از سوی سازمان یونسکو و در سال 2009 در فهرست میراث فرهنگی ناملموس بشریت این سازمان، به ثبت رسید». بیشک این ماجرا با راهافتادن کمپینهای تلاشگر در زمینه مبارزه با خرید ماهیهای قرمز، مورد بحثهای فراوانی قرار گرفته است؛ اما در واقع باید گفت این مخالفتها تنها شکلی از روشهای اعتراضی بابشده در سالهای اخیر و افزایش کاربران فضاهای مجازیست؛ وگرنه اصل ماجرا باید در قالب مبارزه با هرنوع حیوانآزاری و نگهداری از آنها بهعنوان موجود دستآموز خانگی انجام گیرد. ماهی قرمز در تنگ کوچک و سایر ماهیهای تزئینی در آکواریومهای مجهز، بهیکاندازه از طبیعت خود دور شدهاند و مورد بهرهبرداری قرارگرفتهاند و نمیتوان تنها شرایط بهتری را که در مورد ماهیهای زینتی در آکواریومها لحاظ میشود، دلیلی برای پنهانکردن این «حیوانآزاری» آشکار دانست. گرچه پذیرفتنیست که ماهیهای قرمز، شرایط زیستی بدتری را نسبتبه آنها تجربه میکنند. مقالهای منتشره به تاریخ 13 ژانویه 2013 در Aquariadise با عنوان «چرا باید خرید ماهی قرمز ممنوع شود؟!» مطرح کرده که گلدفیشها میتوانند تا 20سال عمر کنند؛ اما این امکان در یک تنگ کوچک، هرگز برایشان متصور نخواهد بود. دراینمقاله میخوانیم: «بر پایه رفتارشناسی اینگونه ماهیها، انواع تکدمشان برای راحتی حرکت و رشد نیازمند فضایی با ارتفاع 6.5فوت (حدود 198سانتیمتر) هستند. در واقع انواع مناسب برای نگهداری در آکواریوم، مدلهای فانتزی دودم هستند که البته آنها هم به مخزنی با گنجایش 20گالن (حدود 75لیتر) آب نیاز دارند! حالا وقتی یک ماهی را در تنگ نگه دارید، چه اتفاقی میافتد؟ رشد اندام این جانور نیمهمتوقف شده و در انتها چون ستون فقراتش تحمل فشار وارده را ندارد، اندامها له میشوند و خواهد مرد!» اگر فکر میکنید که این مرگ ساده است و ماهی بینوا چیزی را حس نخواهد کرد، بهتر است نتایج تحقیقات دکتر جانکی نورگرین؛ عصبشناس مرکز پژوهشی و علمی School of Veterinary Science در نروژ را بخوانید: «بررسیها نشان میدهد که ماهیها محرکهای قوی در برابر انواع عوامل دردناک و آزارنده را دارند؛ بهگونهایکه اگر دمای آب محل زندگی یک گلدفیش بیشاز 38درجه سانتیگراد شود، این حیوان احساس خطر کرده و مضطرب میشود؛ در نتیجه بدنش شروع به تولید مورفین میکند تا تحمل درد آسان شود؛ اینجاست که فاجعه رخ میدهد: مغز ماهی بسیار کوچک است و تولید مورفین داخلی را بسیار بهکندی انجام میدهد؛ تاحدیکه ماهی اندکزمانی بعد چون نمیتواند در محدوده تنگ به جای امنی فرار کند، از شدت درد میمیرد!» باز هم انتخاب با خود شماست!