شکاف جنسیتی در معماری چیست؟

از آشپزخانه‌های محقر تا توالت‌های کوچک!

آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده‌اید که ضعف عملکردی ساختمان‌های ما تا چه حد به این دلیل است که زنان آن را طراحی نمی‌کنند؟ آیا تاسف‌بار نیست که در جهان، تنها در‌صد کمی از زنان در طراحی محیطی که خودشان در آن زندگی می‌کنند، دخیل هستند؟ متخصصان حوزه‌ جنسیت ادعا دارند که اگر زنان بیشتری طراح بودند، می‌توانستند شیوه‌ کارکرد، شمایل و حس شهرهای ما را تغییر دهند؛ نه به‌خاطر جنسیت‌شان، بلکه به‌خاطر داده‌ بیشتری از نظر هوش خلاق انسانی که آنها به شیوه‌ طراحی شهرهای ما و حل مشکلات‌مان اضافه می‌کنند. آیا تعداد بیشتر طراحان زن آرمانی به‌نظر می‌رسد؟ مطمئنا نه؛ خصوصا اگر این تجربه‌ ناخوشایند نیاز به تعویض پوشک بچه را داشته باشید و متوجه شوید که هیچ‌یک از دستشویی‌های ساختمان شما محلی برای تعویض پوشک ندارند یا اینکه مادری شاغل باشید و اتاق نگهداری کودک در محل کار نداشته باشید که بتوانید در آن، از کودکان‌تان پرستاری کنید یا در خلوت به آنها شیر دهید. صف‌های طولانی پشت دستشویی زنانه چیزی‌ست که همگی ما قادر به درک آن هستیم؛ درحالی‌که دستشویی‌های مردانه واقعا صفی برای انتظار ندارند؛ یا آشپزخانه‌های کوچکی در بسیاری از خانه‌های شهری کنیا که به‌ندرت امکانات ضروری آشپزخانه مانند یخچال و چراغ خوراک‌پزی در آن‌، جا می‌شوند. بدیهی‌ست که توانایی پاسخ به این نیازها، به زنانی که توانایی طراحی ساختمان‌ها را دارند، منحصر نمی‌شود اما باتوجه به اینکه آنها چنین تجربه‌های ناخوشایندی را از سر گذرانده‌اند، در زمان طراحی بسیار محتمل‌تر است که این موضوع را در فکر خود داشته باشند. پیترو بلوسکی؛ معمار برجسته‌ای‌ست که در مقاله‌ای با عنوان «آیا باید شما معمار شوید؟» در ۱۹۵۵ چنین عنوان کرده: «من، وجدانا، نمی‌توانم معماری را به‌منزله‌ حرفه‌ای برای دختران پیشنهاد کنم. زنانی را می‌شناسم که در این حرفه به‌خوبی عمل‌کرده‌اند؛ اما موانع به‌قدری عظیم است که فقط دختری استثنایی می‌تواند از پس آنها بربیاید. اگر او اصرار به معماربودن داشته باشد، من می‌کوشم تا او را منصرف ‌کنم. اگر پس‌ازآن، او همچنان مصمم باشد، من دعای خیر خود را بدرقه او خواهم کرد؛ او می‌تواند آن استثنا باشد». با گذشت بیش‌از ۵۰‌سال از این اظهار نظر بلوسکی، زنان موفق در معماری همچنان به‌عنوان افرادی «استثنایی» درنظر گرفته می‌شوند؛ در‌حالی‌که آنها تقریبا در بسیاری از زمینه‌های سنتی زیر سلطه‌ مردان مشارکت کرده‌، موفق شده‌ و به برابری رسیده‌اند؛ زمینه‌هایی مثل سلامت، خلبانی، سیاست و تجارت. بااین‌حال، آنها همچنان از انجام معماری طفره می‌روند. تعداد محصلان معماری در کنیا، مردان و زنان تقریبا هم‌اندازه است. با‌این‌حال، بسیاری از زنان بعداز فارغ‌التحصیلی در نقطه‌ای «درجا می‌زنند» و نمی‌توانند به مرحله‌ عمل برسند. اسناد در هیئت ثبت معماران و متره و برآوردکنندگان نشانگر این است که در قیاس با ۹۵۲ مورد مرد، تنها ۵۰ معمار زن ثبت‌شده در کشور کنیا وجود دارد. از میان دلایلی که برای این «انصراف» معماران زن اقامه شده، نیاز زنان به پرورش خانواده نیز دیده می‌شود؛ چراکه معماری، حرفه‌ای به‌شدت سخت است. با‌این‌حال، این استدلال همچنان چالش‌برانگیز است. باتوجه به این موضوع که زنان موفق دراین‌زمینه ازدواج کرده و خانواده‌‌ سالمی را پرورش داده‌اند. از نمونه‌های مناسب معماران زن موفق می‌توان معمار تحسین‌شده‌ نیجریه‌ای، اولاجوموک آدنوو و نایب‌رئیس انجمن معماران کنیا، اما میلویو را نام برد. معماران زنی که در زمان‌های گذشته که تصور زن شاغل همچنان غریب بود، به فعالیت پرداختند و حتی از عهده‌ تربیت خانواده‌ای سالم برآمدند. می‌توان از اولین معمار زن در غرب آفریقا دوروتی هیوز (۸۷-۱۹۱۰) را نام برد. دلیل محتمل بعدی همان است که متخصصان جنسیت آن‌را ادعا کرده‌اند؛ اینکه ممکن است زنان شاغل در زمینه‌های اختصاصی مردانه با مشکلی به‌نام «ترس از شکست» مواجه شوند یا وقتی که با مردان درحال رقابت هستند، اضطراب‌هایی در مورد انجام‌دادن درست و بهتر کار داشته‌ باشند. این موضوع خصوصا در مورد زنانی صادق است که نیاز شدید به وابستگی دارند. چنین ترسی وجود دارد که شاید آنها با زنانگی کمتری ظاهر شوند و کنجکاوی زیادی را درباره شخصیت‌شان به‌خود جلب کنند که اگر مرد بودند یا در این حرفه قرار نمی‌گرفتند، چنین اتفاقی نمی‌افتاد. زاها حدید به‌عنوان معمار زن مطرح در جهان، نمونه‌ای تمام‌عیار از این موضوع است. از او با عناوین «غیر زنانه»، «مصون»، «لوس» و «دیوا» نام‌ برده شده ‌است؛ تمام این صفات نامربوط به بیشتر زنان با نیازهای وابستگی اطلاق می‌شود. حدید در واکنش به این موضوع چنین گفته است: «اگر من مرد بودم، آیا آنها همچنان به من دیوا می‌گفتند؟» کم‌بودن تعداد معماران زن ثبت‌شده همچنین به این معناست که فارغ‌التحصیلان الگوهای کمی دارند که از آنها سرمشق بگیرند. بااین‌حال، آنها تنها با اندکی نگاه دقیق‌تر می‌توانند ببینند که معماران زنی هم وجود دارند که مشتاق هدایت جوانان هستند. چالش دیگر، شاید تبعیضی‌ست که زنان در هنگام کار در محیط‌های  مردسالار، در معرض آن هستند. بسیاری از مواقع، کلیشه‌های ناخودآگاه و خودآگاه ما مانع از تحقق برابری حقیقی برای زنان می‌شود. طراحی،‌ اندیشه‌ها و تکنیک‌ها باید با تخصص و قدرتی برای عمل همراه باشد؛ البته طبق پیش‌فرضی این موارد قلمروی مختص مردان است. ما همچنان با پیش‌فرض‌های فرهنگی پیرامون توانایی عقلی و فیزیکی زنان محدود شده‌ایم. ما به‌طریقی به این فکر تمایل داریم که تنها مردان پشتکار، زمان و تعهد لازم برای این‌کار را دارند. رشته‌ معماری کار اندکی برای کم‌کردن این تبعیض جنسی انجام‌ داده است. شاید به‌همین‌دلیل است که زنان موفق در این زمینه کمتر تقدیر می‌شوند یا دستاوردهای آنها به بزرگی آثار همکاران مردشان نشان داده می‌شود. برای مثال، جایزه‌ پریتزکر که مهم‌ترین جایزه در معماری‌ست، در تاریخ 34ساله‌ خود تنها دوبار به زنان تعلق گرفته‌است. زمانی که جایزه‌ پریتزکر به مردی تعلق می‌گرفت که درواقع با یک زن همکار بود، از این همکاران زن نیز پیوسته چشم‌پوشی می‌شد. نمونه‌ مبین‌ِ آن، دنیس اسکات براون است؛ زنی که بیش‌‌از 40سال با همراهی شوهر خود، رابرت ونتوری، به طراحی ساختمان‌های مطرحی پرداخته است؛ بااین‌حال، او از جایزه‌ای که در سال ۱۹۹۱ به ونتوری اهدا شد، محروم ماند. اولین کارمند معمار ستاره، فرانک لوید رایت، ماریون ماهونی گریفین بود؛ او به اولین معمار زنی بدل شد که رسما لیسانس خود را دریافت کرد. او کمک بسیار زیادی به حرفه‌ رایت کرد و رندرهای آب‌رنگی او مترادف کار رایت ‌است. او به حرفه همسر خود، والتر برلی گریفین هم کمک زیادی کرد. آنها به همراهی هم حرفه‌ای را پایه‌گذاری کرده و مسئولیت طراحی پایتخت جدید استرالیا، کانبرا را به‌عهده گرفتند. بااین‌حال، دستاوردهای او در سایه باقی ‌ماند. اخیرا، ونگ شو؛ معمار چینی بدون همکار و همسر خود، خانم لو ونیو، تقدیر شد. در چنین مواردی، مردان درخشیده‌اند؛ در‌حالی‌که زنان بی‌سروصدا و به‌طور ناشناس در پشت صحنه مشغول کار بوده‌اند. این نگرش تحقیرآمیز نسبت‌به زنان در معماری تنها درصورتی پایان می‌گیرد که زنان، ابتکار عمل حضور فعال در سازمان‌های حرفه‌ای را به‌دست گیرند؛ به‌طوری‌که دستیابی به هویت حرفه‌ای برای آنها سهولت پیداکند. زنان دانشجو و فارغ‌التحصیل نیز لازم است به تلاش و فهم این موضع تشویق شوند که معمار موفق‌بودن می‌تواند با خانواده و مسئولیت‌های خانه‌داری ترکیب شود. برای مثال، گفته شده‌ است که دوروتی هیوز؛ اولین معمار زن شرق آفریقا، اصرار داشت که در قراردادهای ساختمانی‌اش بندی قید شود که وجود اتاقی برای نگهداری از کودکانش را تضمین کند. برای حل‌کردن مشکلات ذکرشده، ابتدا ضروری‌ست که وجود کلیشه‌ها و تبعیض‌ها پذیرفته شود و اینکه همه‌ ما باید آگاهانه‌ تلاش کنیم که با معماران زن نه بر اساس جنسیت‌شان؛ بلکه باتوجه به توانایی‌های‌شان برخورد شود. ما همچنین به نسلی از مشتریانی احتیاج داریم که زنان را باور داشته باشند و برای شروع می‌توان درصدی مشخصی از پروژه‌های عمومی را به زنان واگذار کرد. همچنین به معماران زن بیشتری نیاز داریم که بتوانند با کار فوق‌العاده‌شان اثبات کنند که پیش‌فرض‌های کلی علیه آنها منسوخ شده است. در طراحی، ایده‌ها فارغ از جنسیت‌اند. کار معماران زنی که برجسته شده‌اند، نمایانگر این است که برابری جنسیتی در زمینه‌ معماری به‌معنای صرف ‌نظرکردن از شدت خلاقیت در این زمینه نیست.
نیلوفر رسولی/ معماری‌آنلاین

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه