لزوم افزایش همه‌جانبه قدرت برای حراست از مرزها

تجزیه؛ وجه اشتراک استراتژی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای در‌ خاورمیانه

لیلا رحیمی‌خوشبخت

درمیان کشورهای خاورمیانه معدود کشورهایی وجود دارند که همچنان ثبات خود را حفظ کرده‌اند. بحران و ناامنی موجود در کشورهای خاورمیانه، کشورهای این‌منطقه را با خطر تجزیه رو‌به‌رو ساخته است. خطری که در‌کمین برخی کشورها از‌جمله سوریه نشسته است. سوریه که خود بازمانده امپراطوری عثمانی براساس توافق سایکس‌پیکوست همچنان با‌ این‌خطر دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. خاورمیانه که روزگاری مهد تمدن‌های اسلامی و غیراسلامی بوده است قبلا نیز شاهد تجزیه بسیاری‌از سرزمین‌های خود بوده است. ناامنی و تضعیف دولت‌های تمرکزگرا، مقدمه تجزیه اغلب کشورهای خاورمیانه بوده است؛ بنابراین با‌توجه‌به ‌شرایط حالِ حاضر منطقه، به‌نظر می‌رسد افزایش همه‌جانبه قدرت کشورمان تنها راهِ‌حل جهت دچار‌نشدن به‌ سرنوشت اسف‌بار ملت‌های خاورمیانه است. بر‌این‌اساس اگر بخواهیم تنها همسایگان خود را در‌نظر بگیریم، متوجه خواهیم شد اغلب آنها در ‌شرایط ناپایداری به‌سر می‌برند و عدم پیشگیری از تسری این‌شرایط، کاملا به‌ضرر منافع ملی کشورمان خواهد بود.
 همسایگان شمالی
همسایگان شمالی کشورمان منهای ترکمنستان، هر‌از‌گاهی برعلیه یکدیگر وارد جنگ می‌شوند. جهت‌گیری کلی سیاست خارجی ترکمنستان در دوره پساشوروی با‌عنوان بی‌طرفی مثبت شناخته می‌شود. اصل بی‌طرفی از ابتدای استقلال جمهوری ترکمنستان، پایه و اساس سیاست خارجی این‌کشور را تشکیل داده است. بر‌این‌مبنا، این‌دولت در‌ هیچ‌گونه درگیری و تضاد حضور نخواهد داشت و با هیچ ارگان و اتحادیه‌ای هم‌پیمان نخواهد بود. این‌کشور سال گذشته بیست‌و‌دومین سالگرد بی‌طرفی خود را جشن گرفت. برخلاف ترکمنستان، اختلافات دو جمهوری ارمنستان و آذربایجان درمورد مسئله قره‌باغ یا ناگورنو، سبب شده است آتش‌بس شکننده دو کشور با شلیک گلوله‌های طرفین که بعضا کشورمان را نیز بی‌نصیب نگذاشته‌اند، زیر پا گذاشته شود و پس‌از‌ روزها و هفته‌ها مجددا به‌حالت آتش‌بس باز‌گردند. قتلِ‌عام ٢٤‌ آوریل ١٩١٥ از محرک‌های بسیار موثری‌ست که آتش خشم و غضب ارامنه را نسبت‌به ترک‌تباران شعله‌ورتر می‌کند.
 همسایگان غربی
درمیان همسایگان غربی کشورمان، روابط ایران و کویت که هم‌پیمان کشورهای عربی به‌شمار می‌رود، ظاهرا عادی به‌نظر می‌رسد؛ درمقابل ترکیه و عراق از‌جمله کشورهای خبرساز خاورمیانه در ‌سال‌های گذشته بوده‌اند. ترکیه با سودای خلافت بر ‌دنیای اسلام و احیای امپراتوری عثمانی در‌ تلاش است تا حوزه نفوذ خود درخاورمیانه را هرچه‌بیشتر گسترش دهد. بر‌همین‌اساس با ‌حضور نظامی در سوریه و تجاوز به خاک این‌کشور، اوضاع نابسامان سوریه را بحرانی‌تر کرده است. تاثیر‌گذاری بر ‌تحولات عراق و سوریه، از مهم‌ترین دغدغه‌های رئیس‌جمهوری این‌کشور است. حضور نظامی ایران در عراق و سوریه با همراهی روسیه سبب شده است ترکیه، به‌هرنحوِ ممکن، خواهان حضوری فعال در خاورمیانه باشد. کشور عراق نیز که پس‌از ‌سقوط صدام حسین از یک دولت تمرکزگرا به یک دولت فدرال تبدیل شده است با حمله داعش ثبات خود را کاملا از دست داد. نزدیکی بیش‌از‌حد داعش به مرزهای کشورمان و حضور نظامی نیروهای ائتلاف در‌این‌کشور، اهمیت حراست از مرزهای کشورمان و عراق را بیش‌از‌پیش آشکار می‌کند. برگزاری رفراندوم توسط مسعود بارزانی برای جدایی منطقه اقلیم از دولت مرکزی عراق، خطر تجزیه کشورهای خاورمیانه را که مدت‌هاست شنیده می‌شود، به دولت‌های این‌منطقه گوشزد کرد.
 همسایگان جنوبی
در‌آن‌سوی آب‌های نیلی خلیج فارس، کشورهای عربی حاشیه این خلیج قرار دارند که تقریبا همگی در سیاست خارجی خود همسویی معناداری با عربستان در‌قبال ایران از خود نشان می‌دهند. عربستان که با انتصاب محمد بن سلمان به ولیعهدی، درصدد است چهره‌ای متفاوت از ‌خود در ‌نظام بین‌الملل ترسیم کند، به‌همراه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در رویارویی کامل با ایران قرار دارد. البته آل سعود ترجیح می‌دهد روابط پشت پرده خود با رژیم صهیونیستی را همچنان درخفا ادامه دهد. مواضع ضدِ ایرانی عربستان در‌بسیاری‌از تصمیمات این‌کشور مشاهده می‌شود. وادارکردن سعد حریری به ابراز مخالفت با ایران، تحریم قطر به‌ بهانه‌های مختلف؛ ازجمله ارتباط با ایران و... تا ساخت انیمیشنی ضدِ ایرانی با رویای فتح تهران؛ تنها گوشه‌ای از رفتارهای عربستان در‌قبال ایران بوده است. ردپای ایالات متحده که در ‌اکثر نقاط خاورمیانه دیده می‌شود و همراهی ریاض و تل‌آویو در اجرای سیاست خارجی واشنگتن در‌این‌منطقه، نه‌تنها کمکی به حفظ ثبات منطقه نکرده است؛ بلکه با اتخاذ سیاست‌های منفعت‌طلبانه اوضاع را بحرانی‌تر کرده‌اند. حمله عربستان سعودی به یمن و تحریم قطر؛ ازجمله سیاست‌های نسنجیده عربستان در استمرار بی‌ثباتی در ‌منطقه بوده است. در‌حالِ‌حاضر، اختلافات عربستان و امارات در یمن، این‌کشور را علاوه‌بر ‌قحطی و وبا، با خطر تجزیه نیز روبه‌رو ساخته است. جدایی‌طلبان جنوب یمن در انتظار جرقه‌ای هرچند ناچیز هستند تا خواسته دیرینه خود را تحقق بخشند. درمیان همسایگان جنوبی، پادشاهی عمان که دارای مرزهای دریایی مشترک با کشورمان است، در سیاست خارجی خود با وجود پاره‌‌ای هماهنگی‌ها با شورای همکاری خلیج فارس، نگرش و رویکردی مستقل از شورا و عضو مهم آن؛ عربستان سعودی داشته ‌است. این‌کشور به‌عنوان یکی‌از اعضای مهم شورای همکاری خلیج فارس، مناسبات دوستانه‌ای با کشورمان دارد.
 همسایگان شرقی
همسایگان شرقی کشورمان شامل افغانستان و پاکستان، سال‌هاست به بی‌ثباتی و ناامنی در خاورمیانه شهره هستند. وجود مرزهای طولانی میان کشورمان و افغانستان و ناامنی موجود در‌این‌کشور از سال‌ها پیش سبب شده است، همواره بر اهمیت حراست از این‌مرزها تاکید شود. افغانستان که برای سال‌های متوالی درگیر جنگ و خشونت بوده است با ظهور طالبان، اندک آرامش خود را نیز از‌ دست داد. ایالات متحده که برای مبارزه با تروریسم و پس‌از‌ حملات ١١ سپتامبر به ‌این‌کشور وارد شد و همچنان در ‌همسایگی کشورمان و در ‌خاک افغانستان حضور دارد، با ‌همراهی پاکستان مدت‌هاست در تلاش هستند ریشه تروریسم در‌این‌کشور را بخشکانند. افغانستان مدعی‌ست پاکستان پناهگاه امن تروریست‌هایی‌ست که در افغانستان به اجرای عملیات می‌پردازند؛ بنابراین ادعای پاکستان در‌ نابودی تروریست‌ها را کاملا واهی می‌داند. داعش را نیز، باید به مجموعه ناامنی‌های افغانستان افزود. اعضای این‌گروه با شکست در عراق و سوریه از مرزهای غربی کشورمان به‌سوی مرزهای شرقی گریخته‌ و به ‌سایر اعضای این‌گروه‌که با نیت تشکیل ولایت خراسان از ماه‌ها قبل دراین‌کشور حضور دارند، پیوسته‌اند. با اندک مطالعه‌ای در‌مورد وضعیت خاورمیانه و قرار‌گرفتن کشورمان در‌ منطقه‌ای بی‌ثبات، لزوم افزایش قدرت ایران برای مهار کارشکنی‌های رقبای منطقه‌ای و جلوگیری از برخوردهایی همچون برخورد کشورهای عربی با قطر و تحریم این‌کشور، کاملا طبیعی به‌نظر می‌رسد. همچنین حراست از مرزهای پر‌آشوب در گرداگرد کشورمان، امری کاملا بدیهی‌ست که نیاز به افزایش قدرت را ناگزیر می‌سازد. قدرتی که از نگاه رقبای منطقه‌ای، تهدیدی بزرگ محسوب می‌شود. بر‌همین‌اساس، ایران‌هراسی، بارزترین نمونه تبلیغات این‌کشورها در‌‌برابر افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران بوده است. حمایت از انصارالله، حمایت از حزب‌الله، حضور موثر در تحولات خاورمیانه و... ازمواردی‌ست‌که همواره برعلیه ایران استفاده شده است؛ در‌حالی‌که تهاجم نظامی عربستان به یمن، به‌رسمیت‌شناختن بیت‌المقدس به پایتختی رژیم صهیونیستی، حمایت مداوم آل سعود از داعش و... از‌نظر آنان تاثیری در ‌ایجاد بی‌ثباتی در ‌خاورمیانه ندارد. از‌طرفی، هرچند استعمار به‌صورت سنتی در‌ جوامع خاورمیانه برچیده شده است؛ اما در ‌شکل نوین با‌‌استفاده‌از جنگ‌های نیابتی که در‌حالِ‌حاضر در‌ خاورمیانه جریان دارد، دستیابی قدرت‌های جهانی به‌ منابع حیاتی خاورمیانه را آسان‌تر کرده است. مقاصد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... مدعیان قدرت تا بدانجا حائزِ‌اهمیت‌است‌که حتی مشاهده شرایط غیرانسانی در یمن نیز، ذره‌ای از جنایات آل سعود در‌این‌کشور نکاسته است. انعقاد قراردادهای نظامی و تجهیز کشورهای قدرتمند خاورمیانه بر‌علیه کشورهای ضعیف‌تر، پروسه‌ای تکراری در‌ خاورمیانه محسوب می‌شود که نهایتا به ویرانی کشورهایی که اغلب تمدنی کهن داشته‌اند منجر می‌شود. در ‌مرحله بعد، دراختیار‌گرفتن بازارهای اقتصادی کشورهای ویران‌شده از مداخله قدرت‌های برتر، مسلما سود سرشاری را نصیب غارتگران خواهد کرد. بدون شک سلطه اقتصادی، سلطه سیاسی و امنیتی را در‌پی خواهد داشت. آنچه مسلم است آن‌است‌که تجزیه، وجه اشترک استراتژی قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی در خاورمیانه است. سرنوشت مبهمی که در‌انتظار کشورهایی‌ست که ناامنی و خشونت به‌شدت در‌ آنها موج می‌زند.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه