کیلوهای اضافهی ''تحمیل زیبایی'' بر دوش زنان!
سروناز بهبهانی
در دنیای پرزرق و برقی كه زندگی میكنیم، بسیاری از مناسبات بر اساس قراردادهای اجتماعی، مصادیق فرهنگی و معیارهای عرفی شكل میگیرد. مثلا اینكه دختران باید عروسكبازی كنند، اتاقهایشان صورتی باشد و با برچسب جنس لطیف از بسیاری فعالیتهای اجتماعی و سیاسی محروم شوند. اما دنیای مدرن امروز و مناسبات جوامع سرمایهداری هر روز مصادیق تازهای را به این لیست میافزاید و انسان سردرگم و خسته عصر حاضر كه به نوعی مصرفگرایی و نشخوار اطلاعات از طریق رسانهها و بنگاههای تبلیغاتی عادت كرده، چارهای جز پذیرش و درونی كردن هنجارهای ارائه شده وارداتی ندارد و این واقعیتیست كه زنانه و مردانه ندارد زیرا به همان میزان كه زنان امروز از طرق مختلف به سطحینگری و توجه به آرایش ظاهری خود ترغیب میگردند، مردان نیز به ماشینهای مدل بالا و عینكهای آفتابی و ساعتهای گرانقیمت تشویق میشوند. لازم به ذكر است كه هدف از پرداختن به این موضوع ارزشیابی قراردادهای زنانه و مردانه و رد و تائید علاقهمندیها و ویژگیهای مطرح شده برای مردان و زنان نیست، بلکه هدف توجه به اصالت ارزشهای تزریق شده به ذهن و جسم انسانهاست و اینکه این ارزشها تا چه حد منطبق بر نیازهای افراد و با در نظر گرفتن کرامت انسانی بشر است؟ یکی از مسائلی که سالهاست به عنوان یک جبر اجتماعی بر زنان تحمیل شده و سایه حضورش مستقیم و غیرمستقیم بر ضمیر ناخودآگاه زنان سنگینی میکند مساله اهمیت پرداختن بیش از حد به ظاهر، نوع پوشش و آرایش افراد است و در کنار تمام این موارد داشتن اندامی متناسب جزو ضروریات زندگی مفرحانه یک زن محسوب میشود. اگر نگاهی به تبلیغات شبکههای مختلف ماهوارهای بیاندازید و آگهیهای مجلات خانوادگی را ورق بزنید، حتی اگر گذرتان به داروخانهها به ویژه داروخانههای مناطق شمالی شهر بیافتد با حجم گستردهای از تبلیغات لاغری و رسیدن به وزن مناسب روبهرو خواهید شد. و جالب اینکه استقبال از این پدیده به حدی است که این روزها در عطاریها هم داروهای گیاهی لاغری به وفور به چشم میخورد. حالا کلاسهای مختلف ورزشی و دستگاههایی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود را نیز بر این آمار بیافزایید. بر کسی پوشیده نیست که داشتن اندامی متناسب بر سلامت فیزیکی و روحی بسیار تاثیرگذار است و توصیههای فراوان برای ورزش کردن بهمنظور حفظ سلامتی بدن به دلیل اهمیت این مساله در زندگی افراد، در آموزههای علمی و دینی به وفور یافت میشود. اما آنچه که باید به آن توجه داشت، گرایش افراطی به این مساله و ارزشسازیهای نادرست و البته جنسیتی نسبت به پدیدههاست. اینکه امروز زنان و دختران باید برای داشتن چند کیلو وزن اضافه دچار عذاب وجدان شده و شرمسار باشند اما مردان با چندین کیلو اضافه وزن و شکمهای برآمده با اعتماد به نفس بیشتری در کوچه و خیابان ظاهر شوند، چرا ظاهر آراسته و اندام متناسب برای زنان جزو ملزومات است اما داشتن چنین ویژگیهایی برای مردان تنها امتیاز بیشتر محسوب میشود؟ آیا این مساله ادامه نگاه جنسیتی به مسائل و به نوعی جبر فرهنگ مردسالاری و تحمیل خواستههای مردانه به زنان با رویکرد کالایی شدن زن به عنوان جنس دوم نیست؟ درست است که از ابتدای تاریخ زنان به زیبایی و زیبا شدن گرایش داشتهاند اما شواهد تاریخی نشان میدهد که در جوامع بدوی که طبقات اجتماعی و رقابتهای اقتصادی و فرهنگی به شکل امروزی وجود نداشت، آرایش و تزئینات بدن از جمله خالکوبی و استفاده از زیورآلات بهعنوان شیوهای برای نشانهگذاری افراد از نظر تعلق داشتن به یک گروه خویشاوندی و تمایز درجه، مقام، سن و موقعیت قبیلهای افراد مدنظر قرار میگرفت و بالطبع در این گونه جوامع استفاده از این تزئینات، زنانه و مردانه نبود و اگر چه استفاده از نوع آرایش و وسایلی که افراد برای زیباتر شدن خود به کار میبردند در فرهنگها و نقاط مختلف جهان متفاوت بوده باشد اما حقیقت این است که اکثر مردم از تغییر در مد لباس و آرایش صورت و موی خود لذت میبرند اما از حدود سال 1920 با رشد سرمایهداری و گسترش صنعتهای مختلف بهویژه به وجود آمدن انقلابی در کارخانههای لوازم آرایشی، سودجویان زیبایی و صاحبان سرمایه را که اکثراً مرد بودند بر آن داشت تا از زنان برای هدفهای خود استفاده کنند و به این ترتیب این مساله از یک نیاز صرف به زیبایی و هنری تاریخی در آمده و با اهداف تجارتگرایانه و حساب شده و ناخواسته اکثریت زنان جامعه را در مسیری اجباری و ضروری برای استفاده از مد و آرایش قرار داد. و اینجاست که امروز لاغر بودن و داشتن سایز پایین برای زنان ارزش به حساب میآید در حالی که با نگاهی دقیقتر میتوان دریافت که این پدیده نیز ادامه استثمار زنان و استفاده ابزاری دنیای امروز از آنان است. اگر چه امروز با فعالیتهای زنان و حضور موفقشان در عرصههای مختلف در سراسر جهان تا حدودی نوع نگاه به زن تغییر کرده و از سوی دیگر مردان نیز با گرایش به زیبایی و پیروی از مد دیگر از موجودات خشن و غیرقابل انعطاف تغییر چهره دادهاند، اما هنوز هم جبر غالب شامل حال زنان میشود. زنانی که باید زیبا باشند، لطیف باشند، مطیع باشند و خوشاندام تا احساس خوبی نسبت به خود داشته و در جامعه نیز با اقبال مواجه شوند. و این مسالهایست که متاسفانه بسیاری از زنان در دنیای امروز نیز ناخواسته به آن گردن مینهند. یکی از دلایل اینکه این روزها بیشتر مشتری عملهای زیبایی زنان هستند و در تبلیغات به سمت جوانتر شدن با بوتاکس و لیفتینگ و ... سوق داده میشوند در کنار عوامل مختلف روحی و روانی انسان از جمله جاودانه شدن، معلول احساس ضعفی است که جهان سرمایهداری سعی دارد تا به زنان القا کند و اینکه آنها را به عنوان یکی از بهترین مصرفکنندههای محصولات زیبایی و لاغری آنها را از دست ندهد. اگرچه نباید نادیده گرفت که بسیاری از زنان نیز چنین احساسی را پذیرفتهاند. به عبارت دیگر جامعه در اینکه احساس کالا بودن را به زنان منتقل کند تا حدود زیادی موفق عمل کرده است تا جایی که بیش از هر چیز عزت نفس زنان را نشانه گرفته است. عزت نفس یعنی اینكه فرد واقعیت وجودی خود را تمام و كمال بپذیرد و متاسفانه امروز بسیاری از زنان از كمبود عزت نفس رنج میبرند و چون خود را رقابتپذیر نمیدانند به الگوهایی كه جهان و در رأس آن دنیای هالیوود به آنان ارائه میدهد، تن داده و بیش از پیش دچار از خودبیگانگی میشوند. به طور مثال در مورد همین مساله چاقی و لاغری باید ابتدا دید كه ملاك از چاقی و لاغری چیست؟ زیرا این طور كه به نظر میرسد امروز تست BMI كه ملاك پزشكی ارزشیابی تناسب اندام به عنوان فاكتوری برای سلامتی محسوب میشود، در ارزیابی چاقی و لاغری افراد به عنوان یك مد اجتماعی نقشی ندارد.
لاغری، پیروزی یا شكست؟
در عین حال بهنظر میرسد كه وزن افراد، متناسب با سن و شرایطشان نیز چندان اهمیتی ندارد بلكه دستیابی به شرایط الگوهای ساخته شده توسط جهان سرمایهداری حائز اهمیت است و متاسفانه این مساله تنها در مورد زنان و دختران صدق میكند. یعنی افرادی كه به فراخور شرایط تاریخ و سلطه فرهنگ مردسالار همواره مورد سركوب و تبعیض واقع شدهاند. با وجود اینكه كمكاریها و عدم خودباوری از سوی زنان نیز در ایجاد چنین شرایطی بیتاثیر نبوده است اما بیش از هر چیز احساسی كه جامعه به افراد میبخشد، میتواند بر چگونگی عملكردها تاثیر بگذارد. رواج و جا افتادن این دیدگاه كه اگر پسری چاق باشد نوعی عدم پیروزی برای او محسوب میشود در حالی كه اگر دختری چاق باشد نوعی شكست برای او به حساب میآید، بسیار قابل تأمل است. به عبارت دیگر یك مرد چاق دچار نوعی عدم رضایت در زندگیست در صورتی كه یك زن چاق گرفتار نارضایتی خواهد شد. زیرا جامعه و شرایط بیرونی همواره سعی دارد به یك زن بقبولاند كه به صورت كالایی لوكس مورد توجه است و زنان نیز در صورتی كه عزتنفس خود را از دست داده و ارزش و اعتبار خویش را در چیزی به جز ظاهر نیابند و به نوعی خود را رقابتپذیر ندانند، در دام چنین پدیدههایی اسیر خواهند شد. در عین حال هراس مقبول نبودن و از دست دادن همسرانی كه اگر چه خوشاندام نبوده اما از تمكن مالی برخوردارند و میتوانند به راحتی و در جوامعی مثل ایران بدون منع قانونی به سراغ زن دیگری بروند موجب میشود كه زنان حداكثر تلاش خود را برای پذیرش از سوی جامعه انجام دهند و متاسفانه این آموزههای جنسیتی از دوران كودكی نیز برای دختران لحاظ میشود. استفاده از وسایل بازی و عروسكهایی كه هزار مدل آرایش و پیرایش شدهاند این باور را از ابتدا در دختران به وجود میآورد كه برای مورد توجه بودن و پذیرفته شدن از سوی جامعه و خانواده باید زیبا باشند در حالی كه پسران از همان ابتدا یاد میگیرند كه نسبت به عروسكبازی و توجه به ظاهر احساس بدی داشته و با نوعی حقارت به مسائل دخترانه نگاه كنند چرا كه همواره شنیدهاند تو مردی و حتما مردها جز تفنگ به دست گرفتن و با شمشیر كشتن استحقاق كار دیگری را ندارند. هر چند عروسكبازی امتیازی بیشتر نسبت به اسلحهبازی نمیباشد اما آنچه غلط است ارزشگذاری علایق كودكان به دخترانه و پسرانه است و همین تفكیك جنسیتی در وسایل بازی است كه میتواند در آینده به تفكیكهای جدیتر و البته تبعیضهای جنسیتی بیانجامد.
سیندرلا یا فیونا؟
از سوی دیگر سریالها و فیلمهای سینمایی و به طور كلی رسانهها نیز نقش تعیینكنندهای در گرایش و القای احساسات متفاوت به افراد دارند و در واقع همین رسانهها هستند كه با تبلیغ بیرویه وسایل آرایشی، لاغری و تزئینی به وسیله زنان این موارد را به عنوان ارزشهای روز به خورد افراد میدهند، تا جایی كه زنان باور میكنند برای مقبول بودن و ارزشمند پنداشته شدن باید حتماً اندامی متناسب داشته باشند و چهرههایشان را به دفتر نقاشی تبدیل كنند و در عین حال این امر به مردان مشتبه میشود كه مهمترین ویژگی و مسئولیت زنان آراستن ظاهر خود و ملاكهای زیبایی آنهاییست كه توسط رسانهها تبلیغ می شود. پس در واقع همان طور كه بسیاری از روانشناسان معتقدند یكی از علل گرایش زنان و دختران به آرایش، تناسب اندام و ... كمبود اعتماد به نفس است اما هیچگاه كسی نمیگوید كه این كمبود اعتماد به نفس را چه كسی در زنان ایجاد كرده است. در جامعه مدام دم از ارزشهای انسانی زده میشود اما برای مقبولیت، استخدام و مورد توجه بودن، كمتر كسی به ارزشهای انسانی زنان نگاه میكند و این جای تاسف بسیار دارد. در حقیقت این یك واقعیت تلخ است كه در اكثر جوامع و فرهنگها زنان بیشتر بر اساس ظاهرشان قضاوت میشوند و میزان پذیرش اجتماعیشان نیز تا حد بسیاری به ظاهرشان بستگی دارد در حالی كه مردها بیشتر بر پایهی تواناییها، موفقیتهای علمی، دلاوریها و ... مورد توجه اطرافیان قرار میگیرند. هر چند در جوامع پیشرفته و كشورهایی كه از لحاظ رعایت حقوق زنان و تعهد به كنوانسیونهای رفع تبعیض پیشرو هستند، شرایط تا حد بسیاری تغییر كرده است و امروز بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران راه توسعه را در رفع نابرابریهای جنسیتی احساس كردهاند. چنانچه در بخشهایی از دنیای امروز كارتون شرك ساخته میشود كه در آن فیونا (همسر شرك) با جثهای بزرگ مورد توجه و دوستداشتنی نشان داده میشود و بهنوعی در تقابل با سیندرلای خوشاندام عصر كلاسیك قرار میگیرد؛ اما تا رسیدن به نقطه مطلوب هنوز راه درازی در پیش است.
چه باید كرد؟
در زمینه مساله لاغری و تناسب اندام نیز آنچه امروز ضروری بهنظر میرسد این است كه آگاهیرسانیهای لازم در جامعه بهویژه برای زنان صورت بگیرد. مورد دیگر اینكه مفهوم چاقی به تناسب اندام تغییر یابد تا جایی كه سلامت بدن حفظ شود. در عین حال اصلاح الگوی غذا خوردن نیز كه به یكی از معضلات جهانی در دنیای امروز بدل شده، بسیار حائز اهمیت است. از نظر روحی نیز باید تلاش شود تا چاقی از یك برچسب و انگ اجتماعی خارج و به شكل یك بیماری به آن نگاه شود و گذشته از تمام این موارد برای اینكه در جامعه بیشتر از این با زنانی مقتدر و با عزتنفس بالا مواجه باشیم، لازم است كه سطح آگاهیهای مادران افزایش یابد تا از سنین كودكی فرزندان خود را فارغ از بایدها و نبایدهای جنسیتی و برمبنای ارزش و تعالی انسانی تربیت و پرورش دهند.