حالا نه! اینجا نه!
این اولین کتاب کوتاه و پرمحتوای «اِری دِلوکا» هر عبارتش نکاتی تأثیرگذار و بهیادماندنی دارد؛ و این، نشانهایست بر وجود نویسندهای واقعی و لحنی که بهمحض تشخیص، دیگر هرگز مخدوش نخواهد شد. نگاهش یکپارچه و یکدست است و میداند چگونه بر افکار و احساسات، اثر بگذارد. دراینداستان حافظه «تَسَلای خاطر» نیست؛ بلکه خود امری غمافزاست و فاصلههای پرنشدنیِ زمان میان راوی و ماجرا، بازی بیرحمانهای بهراه میاندازد. صفحات کتاب بهمثابه نوری سفید و شدید است که از پسِ ابرهای بلند میتابد؛ همان نوری که قهرمان فیلم «توتفرنگیهای وحشیِ» برگمان، پدرومادرش را در آن میدید؛ در جوانیشان، نشسته بر ساحل دریاچه، چوب ماهیگیری در دست و منتظر صید ماهی. خواندن این کتاب، یادآور لحظاتیست از دوران کودکی در «ناپل» که برای همیشه از دست رفته است و ما را دوباره بهیاد آن تصویر ویرانکنندهای میاندازد که باصراحت و شفافیتی مطلق، از درد و رنج زندگی میگوید؛ رنجی که همهچیز را پاک میکند و ما را با خود و گذشته بیگانه میکند. در بخشی از این اثر میخوانیم: تصویری که در عکس پیشرویم است، اجازه خوانش نشانههایی را میدهد؛ تبلیغ معماگونه یک نوشیدنی که اطمینان میدهد: (با نوشیدن نری، سراغ نوشیدنی دیگه نری). اتوبوس کهنهای هم در یک ایستگاه توقف کرده است. از لوله اگزوز این اتوبوسها با هر حرکت، دود سیاهی بیرون میآمد که کُلی آلودگی و عفونت بهخورد مسافران منتظر میداد. جایی برای عبور پیادهها نبود. اتوبوسها همهجا میچرخیدند. تاآنزمانکه سو به چشمانش بود، پدرم عکس گرفت. یک گنجه کامل پُر شد از عکسهایی که در موقعیتهای خاص و معمولی از ما گرفته بود. فقط دهسال طول کشید؛ نه بیشتر؛ و نتیجهاش اینبودکه از اوج سلامتی به ازدستدادن کامل بینایی سقوط کرد. این تنها برههای از زندگیام است که از کوچکترین جزئیاتش کلی مدرک باقی مانده و شاید تنها دورهای که توانستم فراموش کنم. گنجینههای عکس به حافظهام کمکی نمیکنند؛ بلکه جایگزینش میشوند. قبلاً کجا زندگی میکردیم؟ شهری دیگر. آنجا هم مردم بههمین گویش صحبت میکردند؛ اما مخروبهای بود تهِ پرتگاهی که برای رسیدن به آن باید از یکرشته پله دربوداغان پایین میرفتی ... این اثر با ترجمه نهال محذوف در 96صفحه با قیمت 95هزارتومان توسط انتشارات «نگاه» منتشر شده است.