داها
«داها» مرور دوران کودکیست؛ دورانیکه برای «غازا» (شخصیت اصلی رمان)، شیرینی و سادگیِ خود را، پیچیده در رنجهای بیشمار و بیدلیل، از دست داد. «غازا» هنوز سنی نداشت که جهان پیشرویش جلوههایی از ناامیدی و بیرحمی نشان داد. او بیآنکه خودش بخواهد، میان روزهایی قرار گرفت که هنوز قدرتی برای تغییر آنها نداشت و از تکرار هرروزه آنهمه ستم میترسید. او در ساحل دریایی زندگی میکرد که محل فرار و عبور غیرقانونی مهاجران بود. ازاینرو، شاهد اتفاق هولناک قاچاق انسان و همینطور چیزهایی بود که پیرامون اینماجرا میچرخیدند. «غازا» تمام تلخیها را میدید و نمیتوانست چیزی بگوید. در بخشهایی از این داستان، مهربانی و معصومیت کودکانهاش، تبدیل به نقطه امنی میشد که مهاجران را تسلی میبخشید. برای آوارگان غذا میآورد و حواسش را به دغدغههای آنها میداد. به آنها گوش میسپرد و برای زندگی ازدسترفتهشان نیز غمگین میشد. مهاجران که از فقر و جنگ و بیپناهی میگریختند، هرکدام سرنوشت تلخ خود را داشتند. «غازا» گاه آن سرنوشتهای عجیب و اندوهبار را میشنید و درتضادبا جهان معصومانه کودکانهاش، بیشازقبل در خود فرومیرفت و باورهایش تغییر میکردند. او که خود را همکار پدرش میدانست، راوی سرگذشتهاییست که برایش باورناپذیر ماندند. رمان «داها» در سال ۲۰۱۳ منتشر و در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه «مدیسی فرانسه» شد. رنجی که همیشه مهاجران و آوارگان جنگزده از بیپناهی میبرند، تنهایی عمیق انسان که با سرگردانی همراه است و معلق بودنِ مدام، میان مرگ و زندگی، از مضامین اصلی رمانهای «هاکان گوندای» و ازجمله این رمان است. او بهخوبی دست بر نقطهای میگذارد که احساس خواننده در جهانی خالی از رؤیا و امید و در مرور خاطراتی یکدست سیاهوسفید، برانگیخته شود و قصه را تا پایان دنبال کند. در بخشی از اثر میخوانیم: حالا که همه ادیان روی کاغذ نوشته شده و بهشکل کتاب درآمده بودند -هرچند تنها راه ارتباط ما و آسمانها هم همین بودـ من هم شکوائیهای مینوشتم و به هوا پرت میکردم؛ به طرف خدا یا هرچیزیکه آن بالا بود ... این اثر با ترجمه عارف جمشیدی در 480صفحه با قیمت 240هزارتومان توسط انتشارات «افق» منتشر شده است.