سازمان ملل متحد؛ هیچستانی همیشهنگران در بحرانهای جهانی!
چندیپیش (28 شهریورماه 1402) «آنتونیو گوترش»؛ دبیرکل «سازمان ملل متحد» درمصاحبهبا CNN درباره «قدرت اجراییِ خود» گفت: «من اصلاً قدرتی ندارم!» و تصریح کرد: «دبیرکل سازمان ملل متحد نه قدرتی دارد و نه پولی. آنچه ما داریم یک صداست و آن صدا میتواند بلند باشد و موظفم آنرا بلند کنم». او این جملات را درحالی عنوان کرد که مناظره عمومی برای هفتادوهشتمین نشست مجمع عمومی «سازمان ملل متحد» در مقر این سازمان در «نیویورک» آغاز میشد؛ نشستی که کشورها میتوانند برنامهها، نگرانیها و فراخوانهایش را به دیگر رهبران جهان عرضه کنند. «آنتونیو گوترش» بااشارهبه قدرت کشورهای عضو گفت: «مجمع عمومی گاهی قادر است فراتر از کشورها تشکیل جلسه دهد. گاهیاوقات ما میتوانیم بازیگران مختلف، نهتنها کشورها؛ بلکه بخش خصوصی، جامعه مدنی، سازمانهای زنان و جوانان، کارشناسان علمی و دانشگاهها را گردهم بیاوریم؛ اما قدرت در کشورهای عضو است». دبیرکل «سازمان ملل متحد» گفت که اعمال این قدرت بهدلیل تقسیم بین ابرقدرتها از زمان جنگ جهانی دوم مسدود شده است و توضیح داد: «ما، بین ابرقدرتها سطحی از اختلاف داریم که از زمان جنگ جهانی دوم سابقه نداشته است. حتی در جنگ سرد، همهچیز از امروز قابلپیشبینیتر بود». طیِ آن اجلاس دوروزه، «گوترش» تلاش کرد تا اقداماتی را برای تحقق ۱۷ هدف اتخاذشده توسط رهبران جهان در سال ۲۰۱۵، آغاز کند و به رهبران یادآوری کرد؛ آنها وعده ساختن دنیایی دارای سلامت، پیشرفت و فرصت برای همه دادهاند. وعده اینکه هیچکس را پشتسر نگذاریم؛ و این قول که بهای آنرا بپردازیم ... دراینسالها موضعِ «سازمان ملل متحد» اما همیشه درحدِ یک «ابراز نگرانی» باقی مانده است؛ تاجاییکه بهشکل یکی شوخی و جوک درآمده و مدتهاست که در جهان، انتظاری عملی از این سازمان نمیرود و آنرا نهادی بیخاصیت و فاقد قدرت اجرایی و اثرگذاری میدانند. دراینصفحات، بیشتر دراینباره خواهیم خواند.
«سازمان ملل متحد» (United Nations) که اختصاراً UN خوانده میشود؛ یک سازمان بیندولتی برای حفظ امنیت و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملتها بوده؛ و بزرگترین، معروفترین و قدرتمندترین سازمان بیندولتی در جهان است. اعضای آن تقریباً شامل همه کشورهای مستقلی میشود که ازنظر قوانین بینالمللی بهرسمیت شناخته شدهاند. مقر سازمان در «نیویورک»؛ و دیگر دفترهای رسمی آن در «ژنو»، «نایروبی»، «وین» و «لاهه» جای دارد. «سازمان ملل» پس از پایان جنگ جهانی دوم، با هدف جلوگیری از جنگ در آینده جایگزین «جامعه ملل» شد. در ۲۵ آوریل سال ۱۹۴۵، تعداد ۵۰ کشور در «سانفرانسیسکو» تهیه پیشنویس منشور «سازمان ملل» را آغاز کردند که ۲۵ ژوئن همانسال بهتصویب اعضا رسید و از ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵، با عضویت ۵۱ کشور شروعبهکار کرد. «شورای امنیت» نیرومندترین نهاد «سازمان ملل»، پنج عضو دائمی دارد که در تصمیمات این شورا حق وتو دارند: ایالاتمتحده آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه و چین.
«حمایت آمریکا» و «ناکارآمدی سازمان ملل» از اصلیترین عواملیست که به اسرائیل اجازه میدهد برخلاف میل سیاسی جامعه جهانی عمل کند و هیچ کشور و سازمانی جلودار او نباشد. روزنامه «ال پائیس» باتوجهبه جنگ حماس و اسرائیل در مطلبی مفصل به این سؤال اساسی که «چرا هیچکس جلودار اسرائیل نیست؟» پرداخته است و مینویسد: پاسخ نظامی اسرائیل به حمله ۷ اکتبر حماس، خشم گسترده بینالمللی را برانگیخته است. این خشم، در قطعنامه «شورای امنیت سازمان ملل متحد» متبلور شد. بهاینترتیب، «شورای امنیت سازمان ملل متحد» خواستار «وقفهها و ایجاد راههای بشردوستانه فوری و طولانی» در غزه در «روزهای کافی» برای دسترسی کامل، سریع، ایمن و بدون مانع برای آژانسهای «سازمان ملل متحد» و شرکای آنها شد. این قطعنامه الزامآور است. بااینحال، هیچ تضمینی وجود ندارد که «اجرا» شود! اکنون مانند سایر موارد گذشته، مثل زمانیکه از اسرائیل خواسته شد تا از اشغال سرزمینهای فلسطین دست بردارد، جامعه بینالملل همچنان بهطور مؤثر اراده خود را بر این دولت تحمیل نمیکند؛ اما چرا؟ «جوزپ بورل» (مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا) چندیپیش در رامالله (کرانه باختری) گفت که آنچه در غزه اتفاق میافتد، «نتیجه شکست سیاسی و اخلاقی جامعه بینالمللیست» و دیگر وقتش رسیده که برای اجرای «راهحل دوکشوری» قدمهای لازم و ملموس برداشته شوند. او تأکید کرد؛ بهدلیل این شکست، «مردم اسرائیل و فلسطین بهای گزافی پرداختهاند». این بیانیه کلی، درمورد طرف اسرائیلی که نیروی مسلط درایندرگیری و درواقع قدرت اشغالگر است، پیامدهای خاصی دارد. ازاینمنظر، آمریکا «مسئولِ» بخشی از «شکست جمعی» است که «بورل» به آن اشاره دارد. حمایت و حفاظت واشنگتن، کلید اساسی برای درک بهرهمندی اسرائیل دراینشرایط است. درواقع آمریکا باتوجهبه حمایت نظامی از اسرائیل و داشتنِ حق وتو در «شورای امنیت سازمان ملل متحد»، تنها بازیگر با نفوذ واقعی بر اسرائیل است. البته جوامع اروپایی هم مسئولاند؛ اما بهدلیل تأثیر کمترشان بر اسرائیل، مسئولیتشان هم کمتر است. موضع یک نیروی هژمونیک مانند آمریکا و طراحی نهاد «سازمان ملل متحد» توضیح میدهد که چرا با وجود اکثریت بزرگی در مجمع عمومی یا حتی «شورای امنیت سازمان ملل» که اقدامات اسرائیل را محکوم کردهاند؛ اما عملاً اتفاقی نمیافتد؟ درواقع واشنگتن شاید گاهی اجازه داده باشد قطعنامههایی علیه متحدش تصویب شود؛ اما هیچگاه فشار قابلتوجهی برای دستیابی به اهداف معین؛ اعم از وقفههای بشردوستانه، توقف در اشغالگری یا «ایجاد کشور فلسطین» اعمال نکرده یا اجازه واردکردن فشار بر اسرائیل را نداده. در بحران کنونی، اسرائیل مورد «حمله حماس» قرار گرفت که به آن حق دفاعازخود را میدهد؛ اما شیوه اجرای اینامر ازطریق تاکتیک «مجازات دستهجمعی» که بسیاری از کارشناسان آنرا «جنایت جنگی» میدانند، باعث رنج انسانی عظیم شده است. علیرغم فشارهای بینالمللی؛ اسرائیل به بمباران و محاصره گسترده خود در نوار غزه ادامه میدهد و تنها به مقدار کمی از کالاهای اساسی مانند غذا، آب یا سوخت اجازه عبور میدهد. اینوضعیت، آخرینمورد در الگوی طولانی افراط و سوءاستفاده اسرائیل در تلاش برای تضمین امنیتش است. مطلب این روزنامه سرنخها و دادههایی برای بررسی عمیقتر این سؤال که «چرا کسی جلودار اسرائیل نیست؟» مطرح کرده و نوشته است: بازیگران بینالمللی مختلف بر اقدامات اسرائیل چه اهرم فشاری دارند و چرا از آن بهطورکامل استفاده نکردهاند؟ تاریخ دولت اسرائیل بدون حمایت همهجانبه آمریکا که برای چندیندهه از این دولت یهودی حمایت و محافظت میکند، قابلدرک نیست. درواقع تاریخ دولت اسرائیل با حمایت فعال آمریکا درهم تنیده شده است؛ چه بهدلیل اعتقادات واقعی سیاسی و اخلاقی (میل به دفاع از خانهای امن برای مردمیکه شدیدترین آزاد و اذیت در تاریخ بشریت را متحمل شدهاند؟!)؛ چه بهدلایل سیاست داخلی (باتوجهبه تأثیر قابلتوجه جامعه یهودی بر سیاست آمریکا) یا چه بهدلیل «منافع استراتژیک منطقه» (باتوجهبهاینکه چندین کشور عربی ترجیح دادهاند با اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایران از بدو ایجادِ جمهوری اسلامی متحد باشند)، حمایت واشنگتن از اسرائیل تزلزلناپذیر بوده. این حمایتها هم در قالب کمکهای نظامی قدرتمند و پوشش سیاسی در «سازمان ملل متحد» دیده میشود. البته اینبدانمعنانیستکه رابطه آمریکا و اسرائیل فرازونشیبهای خود را نداشته. درعینحالکه آمریکا بارهاوبارها بااستفادهاز حق وتو، اقدامات «سازمان ملل متحد» درباره اسرائیل را خنثی کرده، همزمان در تعدادی موارد، متحد خود را ناامید کرده! یک مثال معروف قطعنامه ۲۳۳۴ سال ۲۰۱۶ میلادیست که دولت «باراک اوباما» با آن، ضربه بزرگی به طرح شهرکسازیهای اسرائیل زد؛ اما قطعنامهای که اخیراً آمریکا آنرا بهتصویب رساند، از آن قطعنامه هم بدتر است؛ چراکه حتی شامل محکومیت حمله حماس هم نمیشود. ازطرفی، در بسیاری از موقعیتهای دیگر، آمریکا حتی علناً نارضایتی خود را از برخی سیاستهای اسرائیل ابراز کرده و شکی نیست فشارهای پشتپرده آمریکا نتایجی قابلتوجه در تاریخ معاصر اینمنطقه داشته؛ هرچند واشنگتن هرگز فشار قاطعی برای پایاندادن به اشغالگری و شهرکسازی اسرائیل، ایجاد کشور فلسطین، توقف لشکرکشیهایی که ممکن بود حتی وحشیانهتر هم باشد، انجام نداده؛ حملاتی که باعث رنج شدید غیرنظامیان و بهگفته بسیاری از کارشناسان باعث جنایت جنگی شده است. آمریکا، متحد نظامی بزرگ اسرائیل است و بنابراین، بیشترین نفوذ را روی آن دارد. اگر آمریکا این کمک را «مشروط به رعایت برخی محدودیتها» میکرد، باتوجهبه نفوذ اساسی آن بر اسرائیل، احتمالاً بسیارمؤثر واقع میشد. درطول دههها، حمایت نظامی واشنگتن از اسرائیل از کمیت و کیفیت بسیاربالا برخوردار بوده و اسرائیل را به قدرت نظامی قدرتمندی در منطقه تبدیل کرده است. در دهه تحتپوشش «یادداشت تفاهم» فعلی (MOU) که سال ۲۰۱۶ امضا شده، واشنگتن قصد دارد تا ۳۸میلیارددلار به اسرائیل کمک نظامی کند. اینرقم تقریباً «دوبرابر» کل بودجه دفاعی سالانه کشوری مانند «اسپانیا» (روزنامه «ال پائیس» چاپ اینکشور است) میشود که ازنظر اقتصادی و جمعیت؛ بسیاربزرگتر از اسرائیل است. تخمینها حاکیازایناستکه کل کمکهای نظامی مالیاتدهندگان آمریکا به اسرائیل درصورت درنظرگرفتن تورم، از «۳۰۰میلیارددلار» فراتر میرود. نهتنها کمیت این کمکها زیاد؛ بلکه از کیفیت بالایی برخوردار است. آمریکا درپی تضمین ایناستکه اسرائیل همیشه «برتری کیفی» نسبت به دشمنانش داشته باشد؛ مثلاً اولین جغرافیایی بود که هواپیماهای جنگنده اف-۳۵ ساخت آمریکا (پیشرفتهترین هواپیمای جهان) را دریافت کرد. آمریکا همچنین به تأمین مالی و تولید «گنبد آهنین» (سیستم دفاع ضدموشکی اسرائیل) کمک کرده. تصور اینکه آمریکا از یک طرح تحریمی در «سازمان ملل متحد» که از «مستعمرهسازی و شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل» حمایت کند، عملاً غیرممکن است؛ اما اگر تحویل جنگندههای اف-۳۵ و قطعات حیاتی «گنبد آهنین» مشروط به توقف شهرکسازی یا پذیرش وقفههای بشردوستانه در درگیری کنونی غزه میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ درحالیکه مسئولیت آمریکا در «شکست جمعی» که «بورل» از آن گفته قابلتوجه است؛ اما اروپا هم دراینمیان سهم قابلتوجهی دارد. دراینجا دو سطح وجود دارد: سطح اتحادیه اروپا بهعنوان بلوکی متشکل از ۲۷ کشور و مواضع ملی هر دولت که آشکارا روی سطح اول تأثیر میگذارد؛ اما مسیر خاص خود را نیاز دارد. اتحادیه اروپا یک قدرت ژئوپلیتیکی یا نظامی نیست و ازایننظر فاقد اهرمهای مهم نفوذ بر اسرائیل است. بااینحال، «شریک تجاری شمارهیک اسرائیل» است. پارسال ۲۸درصد از تجارت کالاهای اسرائیل با کشورهای اتحادیه اروپا بوده است. این، یک تأمینکننده حیاتی زرادخانهای نیست؛ اما نمیتوان آنرا بیاهمیت جلوه داد. «آپارتاید آفریقای جنوبی» بااستفادهاز قدرت سخت (Hard Power) سقوط نکرد؛ بلکه ازطریق «فشارهای دیپلماتیک، تجاری، فرهنگی و رسانهای عظیم» سقوط کرد. بااینحال، اتحادیه اروپا برای بیان مواضع مشترک درمورد اینموضوع مشکل دارد. قطعنامه اواخر اکتبر در مجمع عمومی «سازمان ملل» که خواستار یک آتشبس بشردوستانه شده بود، نشانه خوبی از گسست میان اعضای اتحادیه اروپا درباره اسرائیل است. برخی از جوامع اتحادیه اروپا در تصویب این قطعنامه رأی موافق، تعدادی مخالف و برخیدیگر رأی ممتنع دادند. این قطعنامه با ۱۲۰ رأی موافق، ۴۵ رأی ممتنع و ۱۴ رأی مخالف؛ ازجمله اسرائیل و آمریکا بهتصویب رسید. خاصه؛ گذشته آلمان نازی و هیتلری، اینکشور اروپایی را درباره موضوع فلسطین و اسرائیل فلج کرده است. همکاری ایتالیا با آلمان نازیِ وقت هم برلین را تحتفشار قرار داده است. ایندرحالیستکه فرانسه؛ دومین قدرت بزرگ اتحادیه اروپا نیز «خانه بزرگترین جامعه یهودی قاره اروپا» بهحساب میآید. احتیاط بسیارزیاد اینکشورها و اختلافات داخلی، حداقل تاحدی توضیح میدهد چرا اتحادیه اروپا هرگز اقدام بزرگی برای اعمالنفوذ بر اسرائیل انجام نداده است. حتی وضعیت طوریستکه اقدامات مربوط به برچسبگذاری صرف از سرزمینهای اشغالی و استعماری هم با مشکلاتی مواجه شده است. روسیه (ابرقدرت اوراسیا)، روابط نزدیکتری با اسرائیل را طی دودهه قدرت «ولادیمیر پوتین» ساخته. درحالیکه اینکشور هرگز از نوع نفوذ قدرتهای غربی برخوردار نبوده، سیاست نزدیکی با اسرائیل، مانع برخی از حرکتهای محسوس دراینکشور شده. اینامر با «روابط نزدیکتر بین مسکو و تهران» درحالتغییر است. زمان نشان خواهد داد اینوضعیت چه عواقبی در بر خواهد داشت. اینکه اسرائیل به قطعنامههای «سازمان ملل» عمل نمیکند، نشان از «ضعف و ناکارآمدی» این سازمان دارد. البته که «سازمان ملل» برای دادن بعد اجرایی به تصمیمات خود و تأثیرگذاری بر روند واقعی اتفاقات، ابزارهایی دراختیار دارد؛ مثلاً «سازمان ملل متحد» میتواند مأموریتهای حافظ صلح درنظر بگیرد یا تحریمهایی حتی با اثربخشی محدود لحاظ کند. «سازمان ملل متحد» اکنون ۱۲ مأموریت با ۹۰هزار سرباز دراختیار دارد. اینها همه اهرم قدرتمند فشار «سازمان ملل متحد» محسوب میشوند. علاوهبراین؛ «سازمان ملل» درنتیجه گیریهای اجلاس جهانی ۲۰۰۵ مفهوم «مسئولیت حمایت» را درنظر گرفت که طبق آن (ماده ۱۳۸)؛ «هر دولتی مسئولیت دارد از مردم خود در برابر نسلکشی، جنایات جنگی، پاکسازی قوی و جنایات علیه بشر محافظت کند»؛ علاوهبراین (ماده ۱۳۹)؛ «جامعه بینالملل نیز مسئولیت دارد از مردم در برابر این جنایات ازطریق راههای مسالمتآمیز محافظت کند». در اصلِ «مسئولیت حمایت» آمده است که «دراینزمینه اگر راههای مسالمتآمیز صلح ناکافی باشد و مقامات ملی آشکارا از مردم خود برابر نسلکشی، جنایات جنگی، پاکسازی قومی و جنایت علیه بشریت محافظت نکنند، ما آماده هستیم تا کنش جمعی بهموقع و قاطعی انجام دهیم»؛ این اصل در برخی از بحرانهای بینالمللی گذشته (ازجمله لیبی) مورداستناد قرار گرفته شد؛ اما برخی از کارشناسان معتقدند در مناقشه غزه این اصل، قابلاجرا نیست؛ زیرا به وظیفه دولتها برای حفاظت از مردم خویش اشاره دارد و غزهایها در مقابل اسرائیل درایندسته قرار نمیگیرند! اما برخیدیگر براینباورندکه ازآنجاکه «سازمان ملل» نوار غزه را تحتاشغال اسرائیل میداند، اینکشور مسئول جمعیت ساکن در آنجا هم محسوب میشود. درهرصورت، هر اقدامی اجرایی بههرطریقی، نیازمند اراده سیاسیست که هرگز بهوجود نیامده؛ بهویژه باتوجهبه حفاظت آهنین آمریکا از متحدش در «شورای امنیت». برخی از سیاستهای اسرائیل توسط جامعه بینالمللی غیرقانونی خوانده شده و بسیاری از کارشناسان آنرا در مسیر جنایت جنگی عنوان کردهاند. ازطرفی، هیچ حکم دادگاهی درمورد این پروندهها نیست؛ زیرا اسرائیل یکی از طرفین «معاهده رُم» نیست و بنابراین، مشمول دادگاه کیفری بینالمللی نمیشود؛ اما پسازاینکه فلسطین چندسالپیش بهعنوان یکی از اعضا پذیرفته شد، تحقیقات آغاز و ممکن است در سالهای آینده رأی و دادگاهی هم دراینزمینه برگزار شود! پایان سخن و واقعیت ایناستکه اقدامات اسرائیل؛ چه موجه تلقی شود و چه نشود، تنها بهدلیل حمایت فعال یک قدرت هژمونیک مانند آمریکا و ناتوانی «سازمان ملل متحد» که آنهم دوباره عمدتاً ناشی از حمایت واشنگتن است، ممکن شده است.
یورونیوز