تیتر خبرهای این صفحه

به بهانه صداپیشگیِ کمدین محبوب جهان

«وودی آلن»؛ خالق لبخندهای فلسفی!

ربع‌قرن پس‌از‌اینکه «وودی آلن» صداپیشه شخصیت Z در انیمیشن بلند «مورچه‌ای به‌نام زی» (Antz) از کمپانی «دیزنی» شد، قرار است صداپیشگی انیمیشن کوتاه اسپانیایی «صندلی آقای فیشر» را انجام دهد. «صندلی آقای فیشر» بازبینی مسابقات جهانی شطرنج ۱۹۷۲ است که «بابی فیشر» مقابل «بوریس اسپاسکی» قرار گرفت. طیِ بازی هفدهم از «رویارویی قرن» این دو شطرنج‌باز، تیم شوروی، آمریکایی‌ها را به دستکاری صندلی «فیشر» برای آسیب‌رساندن به حریف متهم کرد که منجر شد تا صندلی ‌کاملاً مورد‌بررسی قرار گیرد. در‌‌این‌رقابت‌ها «فیشر»، «بوریس اسپاسکی» را با هفت برد، سه باخت و ۱۱ تساوی در جنجالی‌ترین رویارویی تاریخ شطرنج شکست داد. علت اهمیت این رقابت، جنگ سرد و رقابت‌های سیاسی بین آمریکا و شوروی بود. این اثر به فیلم‌سازی و تهیه‌کنندگی «ژوزه زاپاتا» و «لورنزو دگل» تهیه و کارگردانی شده است. کمپانی این دو، سازنده انیمیشن کوتاه «میمون» بود که به‌تازگی برنده جایزه «گویا» آکادمی اسپانیا شد. «زاپاتا» فیلم‌نامه را هم نوشته و این دو در‌نظر دارند از ترکیب جلوه‌های کامپیوتری و انیمیشن دوبعدی دستی برای ساخت انیمیشن خود بهره بگیرند. «صندلی آقای فیشر» محصول مشترک کمپانی‌هایی از چهار کشور پرتغال، بریتانیا، اسپانیا و آمریکا خواهد بود. کمپانی دوم یعنی «پشن پیکچرز» بریتانیا چندین فیلم «آلن» را تولید کرده که فیلم سال پیش وی «ضربه شانس»، از جمله آن‌هاست. «آلن» علاوه‌بر گویندگی؛ در تهیه‌کنندگی نیز مشارکت دارد. «وودی آلن» در سال‌های اخیر تقریباً فقط در پروژه‌های تولید‌شده در خارج‌از‌کشور کار کرده؛ زیرا بسیاری از شرکت‌های آمریکایی از زمانی‌که دختر‌خوانده‌اش دوباره ادعاهایی درباره آزار جنسی علیه او را مطرح کرد، فاصله خود را با این هنرمند حفظ کرده‌اند. «آلن» این اتهامات را رد کرده است.

فیلم «مورچه‌ای به‌نام زی» به‌کارگردانی «اریک دارنل» در سال 1998 ساخته شده است. دراین‌فیلم که یک انیمیشن است؛ «وودی آلن» به‌جای کاراکتر اصلی (زی) صحبت کرده است؛ مورچه‌ای عصبی که از روزمرگی زندگی‌اش خسته شده و دیگر دوست ندارد یک کارگر جزئی باشد؛ اما بر‌حسب اتفاق وارد نقشه‌ای می‌شود که کودتای نظامی‌های کلونی‌ست و در‌این‌حین عاشق دختر ملکه نیز می‌شود و برای‌ جلب‌توجه شاهزاده خانم، خصوصیات بد را کنار می‌گذارد!

علیرضا برادران: «آلان استوارت کانیگزبرگ» با نام کنونی «وودی آلن» در 1 دسامبر ۱۹۳۵ در نیویورک آمریکا به‌دنیا آمد. او و خواهرش در بروکلین نیویورک بزرگ شدند. مادرشان کتاب‌دار بود و اصالتاً از مهاجران اتریش. پدر آن‌ها «مارتین کانگزبرگ» جواهرساز و پیش‌خدمت بود که البته هیچ‌وقت سر یک کار بند نمی‌شد؛ مدتی فروشندگی کرد، بعد راننده تاکسی شد، کمی‌بعد از کافه سر در‌آورد و به کافه‌داری پرداخت؛ حتی چند‌وقت در استخر کار می‌کرد. «آلن» این روحیه‌ از شاخه‌ای به شاخه دیگر پریدن و کم‌حوصلگی را از پدرش، به‌ارث برده؛ او هم هر‌وقت یک پروژه حوصله‌اش را سر ببرد صبر ندارد و یک‌باره کار را رها می‌کند. پدر «آلن» هم مانند مادرش مهاجر بود؛ او تبار روسی داشت و با خانواده‌ی خود به آمریکا مهاجرت کرده بود. البته والدین «آلن» هردو در بخش جنوب‌شرقی منهتن نیویورک بزرگ شده بودند. در خانه‌ آن‌ها زبان‌های روسی، آلمانی، عبری، ییدیش و البته انگلیسی صحبت می‌شد. «آلن» کودکی شادی نداشت. پدر‌و‌مادرش اغلب با هم دعوا می‌کردند. «آلن» هم نمی‌توانست با مادری همیشه عصبانی که زود از کوره در‌می‌رفت کنار بیاید؛ در‌عوض بچه‌های خانواده رابطه‌ خواهر-برادری خاصی با هم داشتند و خیلی به هم نزدیک بودند؛ به‌طوری‌که این نزدیکی تا امروز هم ادامه یافته. «آلن» از کودکی آلمانی صحبت می‌کرد. درباره‌ کودکی‌اش این‌طور تعریف می‌کند: «وقتی بچه مدرسه‌ای بودم خیلی‌وقت‌ها مرا با دیگر هم‌کیشان به اردوهای تابستانی می‌فرستادند؛ هر‌دفعه هم سه‌ماه تمام، بچه‌های انواع اقوام و نژادها تا می‌خوردم وحشیانه می‌زدندم». هشت‌سال از دوران تحصیلاتش را در مدارس مذهبی گذراند؛ سپس یک‌سال به دبیرستان عمومی ۹۹ که حالا نامش به دبیرستان علوم و ادبیات «آیزاک آسیموف» تغییر کرده رفت؛ ولی سال‌های آخر دوران متوسطه را در دبیرستان «میدوود» گذراند و در ۱۹۵۳ از آنجا دیپلم گرفت. در‌طول دبیرستان روی صحنه می‌رفت و برای بچه‌ها به‌اصطلاح «استند‌آپ‌کمدی» اجرا می‌کرد. ‌خلاف روحیه ملایم و شوخ‌طبعش در دبیرستان؛ خیلی به بازی سخت بیسبال علاقه داشت و به‌خاطر بازوان پرتوانش اولین کسی بود که برای تیم مدرسه انتخاب شد! در کنار ورزش، شعبده‌بازی را هم دوست داشت و همیشه هم‌کلاسی‌هایش را با شیرین‌کاری سرگرم می‌کرد. زندگی «آلن» همیشه پر از آدم‌های مختلف بود و سروصدا و مشاجره بخشی جدا‌نشدنی از آن؛ برای‌همین دربهدر دنبال کنج عزلتی بود تا در سکوت و آرامش کارش را کند؛ با پایان متوسطه از خانواده جدا شد و در یک آپارتمان، مستقل زندگی کرد. در ۱۷‌سالگی نامش را در شناسنامه به Heywood Allen تغییر داد. هرچند «آلن» اغلب از اوضاع خانه و خانواده‌ای پردعوا و پرسروصدا بزرگ شکایت می‌کرد ولی بعداً همین‌ها ابزار کارش برای نوشتن و اجرای داستان‌های طنز و فکاهی شدند. برای پول‌درآوردن هم دست‌به‌دامن همین استعدادش شد و برای یک واسط، داستان‌های طنز و فکاهی می‌نوشت تا او آن‌ها را به ستون‌نویسان روزنامه‌ها بفروشد تا چاپ شوند. در همان وقت‌ها بود که از دوستانش خواست دیگر او را «وودی» صدا بزنند و این‌گونه نام «وودی آلن» به‌وجود آمد. آن‌طور‌که خودش می‌گوید اولین فکاهی‌ای که نوشت عنوان جالبی داشت: «وودی آلن می‌گوید او در رستورانی غذا خورد که قیمت‌هایش فضایی بود!» خیلی از شروع کارش نگذشته بود که متوجه شد به‌تنهایی از مجموع حقوق والدینش بیشتر در‌می‌آورد. دبیرستان که تمام شد یک کار دیگر هم کرد؛ به دانشگاه نیویورک رفت تا در رشته‌ «ارتباط و فیلم» تحصیل کند. در سال ۱۹۵۳ وارد دانشگاه شد؛ اما هنوز یک‌سال نگذشته بود که چون در درس «تولید تصویر متحرک» افتاد به‌کل قید مدرک و تحصیلات عالی را زد و دانشگاه را ترک کرد. هرچند سال بعد (در ۱۹۵۴) به آموزشکده شهری نیویورک رفت تا «فیلم» بخواند اما یک ترم هم دوام نیاورد. بعدها در مصاحبه‌ای با نیویورک‌تایمز گفت که بزرگ‌ترین پشیمانی زندگی‌اش این‌است‌که با عملکرد ناپخته خود دانشگاه را ناتمام رها کرده و مدرک نگرفته. «آلن» که انگار تحصیلات دانشگاهی راضی‌اش نمی‌کرد دست‌به‌کار شد و به‌صورت خودآموز در‌زمینه فیلم و سینما به‌طور مبسوط مطالعه کرد. از قِبل همین مطالعه‌ها بعداً حتی توانست در دانشگاه «نیو اسکول» نیویورک به تدریس بپردازد. در‌همان‌دوران نزد نویسنده مطرح به‌نام «لاجس اِگری» به یادگیری نویسندگی پرداخت تا قلمش را صیقل دهد و اصولی وارد این حرفه شود. ورود «آلن» به حرفه‌ نویسندگی؛ آن‌هم در سطح بالا خیلی‌زود اتفاق افتاد؛ کار را با نوشتن برای تلویزیون و برنامه‌ محبوب Your Show of Shows شروع کرد؛ از قضا از همان اول هم با اقبال بینندگان و منتقدان مواجه شد و در مراسم «اِمی» نامزد دریافت جایزه شد اما زود از این‌کار خسته شد و تصمیم گرفت خودش نوشته‌هایش را اجرا و استند‌آپ‌کمدی را در بالاترین رده امتحان کند. نتیجه کار باز‌هم خیلی گل کرد و بین نیویورکی‌ها واقعاً محبوب شد. نمایش‌هایش شخصیت کمدی اصلی نمایش‌هایش «نِبیش» نام داشت و تا سال‌های سال در کارهایش از این نقش استفاده می‌کرد. «آلن» همان‌قدرکه نویسندگی و کارگردانی را دوست داشت به بازیگری نیز بی‌نظر نبود؛ در بسیاری از کارهایش مانند Pussycat (اکران ۱۹۶۵) و Don’t Drink the Water که یک‌سال‌بعد در برادوی اجرا شد خودش هم بازی کرد. سرآغاز حرکت «وودی آلن» به کارگردانی در ۱۹۶۶ و با فیلم What’s Up, Tiger Lily رقم خورد ولی در‌حقیقت اوج‌گیری شهرتش در ۱۹۶۹ و با فیلم Take the Money and Run شروع شد. درادامه، Bananas را در ۱۹۷۱ به سینما برد؛ سال بعد دو فیلم دیگر را کارگردانی کرد. در ۱۹۷۳ فیلم Sleeper را ساخت که در نوع خود موفقیتی برای «آلن» به‌حساب می‌آمد. البته او طی دوران حرفه‌ای‌اش همیشه داستان‌های کوتاه طنز می‌نوشت که خیلی‌شان در مجله‌ The New Yorker چاپ می‌شدند. یکی از نقاط عطف ساخته‌های «آلن» فیلم «آنی هال» با بازی «دایان کِیتون» است. «آلن»؛ هم این فیلم را کارگردانی کرد و هم یکی از نویسندگان فیلم‌نامه‌اش بود (به‌اتفاق مارشال بریکمن) و هم خود در آن بازی کرد؛ او و «کیتون» سر فیلم‌برداری این فیلم مدتی با هم رابطه‌ عاطفی داشتند که به ازدواج ختم نشد. فیلم «آنی هال» در چهار بخش از‌جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردان و بهترین فیلم‌نامه برنده اسکار شد. فیلم بعدی او با نام «منهتن» در ۱۹۷۹ اکران شد؛ او این فیلم را ادای احترامی به زادگاهش توصیف می‌کند که از خیلی لحاظ‌ها آغازی برای فیلم‌های آینده‌اش شد. برخی از فیلم‌هایش طی ۱۰‌سال‌بعد موفق بودند و برخی هم نه؛ خیلی‌شان ترکیبی مورد‌علاقه‌ «آلن» یعنی درام و کمدی بودند. در ۱۹۸۶ فیلم «هانا و خواهرش» دومین جایزه‌ اسکار «آلن» درزمینه‌ فیلم‌نامه‌نویسی را برایش به‌ارمغان آورد و با ۱۸‌میلیون‌دلار رکورد فروش فیلم تا‌آن‌زمان را شکست. او و «فارو» سال‌ها با هم در‌ارتباط بودند ولی این رابطه نیز به ازدواج منجر نشد. در دهه‌ ۹۰ رابطه‌ «آلن» با شرکت‌های سرمایه‌گذاری و فیلم‌سازی هالیوودی خوب نبود و او در‌این‌سال‌ها فیلم‌های کم‌بودجه‌ای همچون Husbands and Wives در ۱۹۹۲، Bullets Over Broadway در ۱۹۹۴، Mighty Aphrodite در ۱۹۹۵ و Sweet and Lowdown در ۱۹۹۹ را به سینماها فرستاد. «آلن» از دهه‌ 70 به‌طور‌مرتب هر‌سال یک فیلم ساخت؛ اما هزاره‌ سوم میلادی را با رشته فیلم‌های کمدی شروع کرد و کمی پرکارتر شد؛ در ۲۰۰۰ چهار فیلم، ۲۰۰۱ دو فیلم، ۲۰۰۲ یک فیلم، ۲۰۰۳ سه فیلم، ۲۰۰۴ دو فیلم و در ۲۰۰۵ سه فیلم ساخت که یکی‌شان فیلم موفق Match Point بود. «آلن» در ۲۰۰۶ دو فیلم Scoop و Home را در سینماها نمایش داد. در ۲۰۰۸ Vicky Cristina Barcelona را اکران کرد و در ۲۰۱۱ فیلم مشهور کمدی‌رمانتیک «نیمه‌شب در پاریس» بر پرده نقره‌ای نمایش داد که برایش جایزه بهترین فیلم‌نامه اصلی را به‌همراه داشت. کار بعدی، To Rome With Love، یک فیلم کمدی با بازیگران بین‌المللی بود که خود «آلن» هم بعد از شش‌سال در آن بازی کرد. سال ۲۰۱۳ و اکران Blue Jasmin یک نامزدی دیگر در بخش بهترین فیلم‌نامه را در کارنامه‌ «آلن» افزود. «آلن» در بیش از ۸۰‌سال زندگی خود سه‌بار ازدواج کرد: از ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹ با «هرلین روزن»، از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۰ با «لوییس لیسر» و از ۱۹۹۷ به‌این‌سو با «سون-یی پِروین». حدود ۱۲‌سال به‌صورت گسسته نیز با «میا فارو» ارتباط عاطفی داشت؛ به‌جز او مدت زیادی با «استیسی تیلکین» و «دایان کیتون» نیز در رابطه بود. «آلن» جوایز و افتخارات گوناگونی دریافت کرده ‌است. او ۱۶ نامزدی جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی دریافت کرده ‌است که از هر شخصی بیشتر است. او چهار جایزه اسکار: یکی برای بهترین کارگردانی و سه‌تا برای بهترین فیلم‌نامه غیراقتباسی دریافت کرده‌ است. او همچنین نه جایزه از آکادمی فیلم بریتانیا دریافت کرده ‌است. «آلن» در سال ۱۹۹۷ از‌‌طرف آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا، جایزه بفتا فلوشیپ را دریافت کرد. او در سال ۲۰۱۴ جایزه گلدن گلوب سیسیل بی دمیل را برای یک‌عمر دستاورد دریافت کرد و نامزد دریافت یک جایزه تونی نیز شد. انجمن نویسندگان آمریکا در سال ۲۰۱۵ فیلم‌نامه «آنی هال» را در فهرست «۱۰۱ فیلم‌نامه خنده‌دار» قرار داد. همان‌گونه که از موسیقی آثارش مشهود است، از دوست‌داران جدی موسیقی جز است. او که خود از نوجوانی کلارینت می‌نوازد، سال‌هاست همراه با گروهی از دوستانش هر دوشنبه‌شب در هتلی در نیویورک جز دیکسی‌لند می‌نوازند. دیجی‌مگ

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه