روند افزایشی بیماری «اسکیزوفرنی» در جهان
نقض حقوق، انگ و تبعیض؛ باری مضاعف بر روانهای ازهمگسیخته
«اسکیزوفرنی» یک اختلال روانی مزمن و شدید است که میلیونهانفر در سراسر جهان به آن مبتلا هستند. انگ اجتماعی، تبعیض و نقض حقوق بشر در بسیاری از نقاط دنیا باعث میشود که اینافراد بهجای درمان، هرروز منزویتر شوند. «اسکیزوفرنی» یک اختلال روانی مزمن است که معمولاً از دوران نوجوانی آغاز میشود و فرد مبتلا مدام دچار توهم، هذیان، افکار غیرطبیعی و حرکات نامتعارف است. تحقیقات نشان میدهد احتمال بروز این اختلال در افرادیکه در بستگان درجهیک خود بیمار مبتلا به «اسکیزوفرنی» دارند، ۱۰درصد بیشتر است. تحقیقات نشان میدهد: «اسکیزوفرنی» دلیل مشخص و واحدی ندارد و میتوان آنرا برآیندی از عوامل ژنتیکی و محیطی دانست. عوامل روانی و اجتماعی نیز بر بروز این عارضه مؤثر هستند. دسترسی به تسهیلاتی ازقبیل مسکن و شغل، اینافراد را در امنیت قرار میدهد و میتواند به ایجاد انگیزه برای درمان کمک کند. هریک از ما بهعنوان بخشی از اجتماع باید درک و رفتار درست درمواجههبا اینافراد را بیاموزیم؛ زیرا محیط اجتماعی میتواند آنها را بهسمت درمان و آرامش هدایت کند و امکان زندگی عادی را دراختیارشان بگذارد. مینا سلامتبخش (عضو انجمن علمی روانپزشکان) میگوید: «روانگسیختگی قبل از ۲۵سالگی شروع و بهطور نامحدود ادامه خواهد داشت؛ ازاینرو کمتوجهی و انزوای اجتماعی که بهدلیل ناآگاهی عمومی نسبت به این اختلال گریبانگیر مبتلایان اسکیزوفرنی میشود، بیماران و خانوادههای آنها را آزار میدهد. مبتلایان به اختلالات سایکوتیک یا روانپریش، هذیانگفتن را که به افکار و ادراک غلط همراه است، با وجود شواهد مسلم و واقعیات موجود برای خود حفظ میکنند. اختلالات سایکوتیک از انواع اختلالات روانی شدید بهشمار میرود. ایندسته از بیماران با واقعیت قطع رابطه کرده و اغلب توهم و هذیان را تجربه میکنند. توهم درواقع، ادراک غلطیست که پایه واقعی ندارد. میتواند بهصورت دیداری، شنیداری، بویایی و لمسی باشد. بیمار چنین افکاری را حتی با بودن شواهد مسلم علیه آن، در ذهن خود حفظ میکند و دیگران قبولش ندارند. اختلال سایکوتیک در افراد دارای اسکیزوفرنی یا همان روانگسیختگی از مهمترین اختلالات روانیست و اسکیزوفرنی فرم، اسکیزوافکتیو، هذیانی، گذرا، سایکوتیک مشترک و سایکوزهای پس از زایمان نیز دیگر انواع ایننوع اختلالات هستند».
امیر پروسنان: «اسکیزوفرنی» یکی از شدیدترین بیماریهای روانپزشکیست که میتوان آنرا ازنظر شدت و وخامت با بیماریهایی مانند سرطان در رشتههای دیگر پزشکی تشبیه کرد و گفته میشود که بیش از ۲۳میلیوننفر در جهان به این بیماری مبتلا هستند. اهمیت بیماری «اسکیزوفرنی» در جهان بهگونهایست که روز جهانی «اسکیزوفرنی» World Schizophrenia Day هر سال در ۲۴ می (۴ خرداد ۱۴۰۳) برگزار میشود و به افزایش آگاهی درمورد این بیماری روانی اختصاص دارد. درمورد معنی اسم بیماری «اسکیزوفرنی» باید گفت که بهمعنایِ «شکافتگی روان» است. این بیماری، با مجموعهای از علائم همراه است که تمام جنبههای رفتاری و شخصیتی بیمار را تحتتأثیر قرار میدهد و با مجموعهای از رفتارها و کلام و افکار و ادراک آشفته همراه است. در دهه ۱۹۷۰ میلادی و حتی قبلازآن، این بیماران بهدلیل نوع افکار و رفتاری که داشتند، بهشدت ازطرف جامعه مورد هجوم قرار میگرفتند و انگهای مختلفی به آنها زده میشد. بعدها باتوجهبه پیشرفت علم روانپزشکی، متوجه شدند که برخیافراد تحتتأثیر اختلالاتی قرار میگیرند که بهتدریج، توانایی مغزی آنها دچار تحلیل میشود. باتوجهبهاینکه اینافراد در سنین جوانی دچار این بیماری میشدند، اسم این بیماری، «جنون جوانی» گذاشته شد. در سالهای بعد مشخص شد که این اختلال، نوعی اختلال در عملکرد واسطههای شیمیایی مغز است و ازآنجاییکه در برخی خانوادهها بیشتر شیوع داشت، نقش ژنتیک در ابتلا به این بیماری نیز مشخص شد. بهاره بهروش (روانپزشک) درباره این بیماری میگوید: درباره اینکه چطور یک فرد ممکن است به «اسکیزوفرنی» مبتلا شود، دلایل مختلفی مطرح است. گفته میشود بیماریهای عفونی مادر در دوران بارداری میتواند یکی از دلایل ابتلا به این بیماری باشد. طبق تحقیقات و بررسیها، مشاهده شده که اگر دوران بارداری مادر در فصل زمستان باشد، بهدلیل ابتلای مادر به عفونتهای تنفسی، احتمال ابتلای فرزند نیز به «اسکیزوفرنی» نسبت به سایر افراد بیشتر است. همچنین تماس مادر باردار با مواد شیمیایی نیز مطرح شده است. وی میافزاید: این موارد میتواند دلایل ابتلای زمینهای افراد به «اسکیزوفرنی» باشد. یعنی ممکن است فرد استعداد ابتلا به اختلال «اسکیزوفرنی» را داشته باشد اما مبتلا نشود. بنابراین علاوهبر استعداد ژنتیکی؛ عوامل محیطی نیز در ابتلا به «اسکیزوفرنی» اهمیت دارند. یعنی اگر فرد تحتتأثیر برخی استرسها قرار بگیرد، این بیماری میتواند شعلهور شود. بنابراین اگر فرد در شرایطی زندگی میکند که استرس کمتر و محیط زندگی پایدارتری دارد، کمتر مبتلا میشود. این موضوع میتواند نقش پیشگیری داشته باشد یعنی اگر فرد استعداد ژنتیکی داشته باشد اما در خانوادهای زندگی میکند که مورد خشونت قرار میگیرد و آشفتگیهایی وجود دارد، شرایط برای ابتلا به «اسکیزوفرنی» نیز فراهم میشود. در بسیاری از مواقع مشاهده میشود که استرس شدیدی به فرد وارد و سپس ابتلا آغاز شده است. بهروش میگوید: برخی از استرسها قابل پیشگیری هستند اما بههرحال از برخی وقایع نمیتوان پیشگیری کرد. مصرف مواد مخدر مانند شیشه و حشیش نیز میتوانند بهعنوان محرک برای افرادیکه استعداد ژنتیکی دارند، عمل کرده و فرد مبتلا به «اسکیزوفرنی» شود. گاهی خانوادهها متوجه علائم بیماری «اسکیزوفرنی» نمیشوند و فکر میکنند فرد دچار افسردگی شده است. بسیاری از علائم «اسکیزوفرنی» شبیه به افسردگیست و مثلاً فرد علاقهای به مراقبت از خود ندارد یا اهمیتی برای مسائل شغلی و تحصیلی خود قائل نیست. این روانپزشک میگوید: پررنگترین علامت این بیماران، توهمها هستند مثلاً امکان دارد فرد بیمار، صداهایی بشوند که به او میگویند کاری را انجام بدهد. همچنین امکان دارد بهصورت بینایی و دیدن تصاویری اتفاق بیفتد که دیگران آن تصاویر را مشاهده نمیکنند. درنتیجه امکان دارد خانواده دراینزمینه نیز با بیمار دچار چالش شده و نسبت به خانواده احساس دلسردی کند. درحالیکه این توهمها برای بیمار کاملاً واقعی است و وقتی این واکنش را ازطرف خانواده میبیند، دیگر درباره این توهمها صحبتی نمیکند. وی ادامه میدهد: انواع مختلفی از هذیان نیز وجود دارد. هذیانهایی مانند بدبینی دراینافراد رخ میدهد. همچنین هذیان کنترل نیز در این بیماران مشاهده میشود. گاهی هذیانها بهصورت تعقیبوگریز است و فکر میکنند مورد تعقیب قرار گرفتهاند. گاهی هذیانها جسمی است و فکر میکنند مثلاً اندام بدن آنها برداشته شده است. همچنین برخی هذیانها دورازذهن هستند و در واقعیت امکانپذیر نیست مثلاً ممکن است فکر کنند دو قلب دارند و یکی از قلبها توسط موجودات فضایی کار گذاشته شده است. بهروش درباره این هذیانها تصریح میکند: وقتی این بیماران دچار این هذیانها شوند، یعنی علامت مثبت بیماری «اسکیزوفرنی» را دارند. این موارد میتواند خانواده فرد را هم دچار چالش کند یا فرد رفتارهایی انجام دهد که به آبروی خانواده آسیب بزند. بنابراین دراینمرحله، بیماران بیشتر به روانپزشک مراجعه میکنند. معمولاً خود این افراد فکر نمیکنند که بیمار هستند و به هیچ وجه مراجعه نمیکنند و ارجاع توسط خانواده یا پلیس اتفاق میافتد مثلاً امکان دارد فرد رفتارهایی داشته باشد که توسط پلیس بازداشت شده و سپس به روانپزشک ارجاع داده شود. بهروش میگوید: علائم مثبت «اسکیزوفرنی» در مسیر خود کاهش پیدا میکند اما علائم منفی شدیدتر میشود و فرد نمیتواند زندگی عادی داشته باشد. باتوجهبه نوع درمان، اگر درمان بهموقع انجام شود، روند بیماری کند شده و فرد میتواند به زندگی عادی برگردد. اگر فرد ازلحاظ دارویی و شناختی مورد درمان قرار بگیرد، داروها میتوانند هذیان را از بین ببرند و همچنین رفتارهای آشفته یا عجیب بیمار را کاهش بدهند. وی ادامه میدهد: رفتاردرمانی و کاردرمانی نیز میتوانند به بیمار کمک کنند که حداکثر استفاده را از توانمندیهای باقیمانده خود ببرند. بیمارانی که درمان مناسبی دریافت میکنند، ازلحاظ پیشآگهی نسبت به بیمارانی که درمان دریافت نکردهاند، شرایط مناسبتری دارند ولی بیماری که به حال خود رها میشود، بهدلیل سیر پیشرفت بیماری و آسیب به سلولهای مغز، بیماری ادامه پیدا کرده و عملکرد معمول خود را از دست میدهد. وی میگوید: ازطرفی انگ زیادی به این بیماران زده میشود. این بیماران بسیار مظلوم هستند و برخلاف اینکه فکر میکنند این بیماران ممکن است آسیب بزند اما رفتار خشونت آمیز در آنها بهندرت رخ میدهد. وقتی مورد درمان قرار میگیرند، اصلاً بیماران خشنی نیستند و بسیار بیآزار هستند و در برابر شدت رنجی که تحمل میکنند، صبوری نشان میدهند. این منصفانه نیست که فرد بهدلیل بیماری «اسکیزوفرنی» که دراختیار خودش نبوده، مورد اتهام قرار بگیرد یا از جامعه طرد شود. انجمن حمایت از بیماران «اسکیزوفرنی» (احبا) در ایران از بیماران و خانوادههای آنها حمایت کرده و بیشتر تمرکز این انجمن بر بازتوانی این افراد است. وضعیت درآمد خانواده بهدلیل این بیماری تحتتأثیر قرار میگیرد و درنتیجه چالشها و استرسها میتوانند بیماری فرد را تشدید کند و اگر حمایت وجود داشته باشد، این استرسها کاهش پیدا میکند. اگر بیمار نیاز به بستری داشته باشد، همین موضوع نیز میتواند هزینههایی را به خانواده این بیماران تحمیل کند. طیبه دهباشیزاده (مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران اسکیزوفرنی) میگوید: یکی از بزرگترین مشکلات این بیماران و خانوادههای آنها انگ بیماری است که جامعه به آنها میزند. انگ بیماری، هم بیمار را ایزوله میکند و هم بقیه افراد خانواده تحتتأثیر این انگ قرار میگیرند و دچار مشکلات فراوانی میشوند. انگهایی مثل اینکه فرد مبتلا به «اسکیزوفرنی»، روانی یا دچار جنون یا دیوانه است. اگر همسایه بداند شما در خانه یک بیمار روانی دارید، سعی میکند رفتوآمد خود را با شما محدود کند و اجازه ندهد کودکش در راهپله با شما گفتوگو کند چون فکر میکند چنین فردی به دیگران آسیب میزند و دلیلش هم فقط ناآگاهیست. وی ادامه میدهد: آمار دقیقی از تعداد مبتلایان به «اسکیزوفرنی» در ایران نداریم چون بیماران اعصاب و روان بهدلیل انگی که به آنها زده میشود، به مراکزی مراجعه میکنند که اسمشان ثبت نشود. متولی بیماران روان در کشور ما سازمان بهزیستی است اما بیشتر کسانی به سازمان بهزیستی مراجعه میکنند که ازنظر مالی درمانده و نیازمند بوده و هیچ حمایتی ندارند. بیمارانی که وضعیت مالی خوبی دارند، به سازمان بهزیستی مراجعه نمیکنند که اسمشان ثبت نشود. اینها به پزشکان و بیمارستانها مراجعه میکنند و آمارشان هم به کسی داده نمیشود. ضمناینکه مسئله بهداشت روان برای وزارت بهداشت خیلیمهم نیست. اکنون درمان دارویی بسیار مؤثری وجود دارد که میتواند علائم بدخیم و اصلی بیماری «اسکیزوفرنی» را کاهش دهد و همچنان که درمانهای دارویی پیشرفت بزرگی بهدست میآورند، درمانهای غیردارویی و هنردرمانی و موسیقیدرمانی نیز بهعنوان یکی از شیوههای درمان موردتوجه قرار گرفته. مریم ماپار (دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری) و غلامرضا پاشا (عضو گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز) در سال ۱۳۹۴ در مقالهای باعنوان «نقش موسیقیدرمانی در کاهش علائم منفی اختلال اسکیزوفرنی» مینویسند: هدف از موسیقیدرمانی بیماران ذهنی و وخیم این است که بتوانند روابط خود را تکوین دهند و مطالب و نقطهنظرهایی را که در قالب کلمات نمیتوانند بیان کنند، ازطریق موسیقی بروز بدهند. موسیقیدرمانی بهمعنایِ استفاده از موسیقی و برنامههای تنظیمشده موسیقیایی برای توانبخشی تمام بیماران جسمی و روانیست. این پژوهشگران توضیح میدهند که انجمن ملی موسیقیدرمانی آمریکا، موسیقیدرمانی را استفاده از موسیقی برای اهداف درمانی شامل تجدید، ایجاد و تقویت سلامت بدنی و روانی تعریف میکند. در میان همین تحقیقات انجامشده درباره تأثیر موسیقیدرمانی بر بیماران «اسکیزوفرنی»، تحقیق گلد و همکاران در سال ۲۰۱۱ نشان داد که تعداد جلسههای ۲۰ جلسه یا بیشتر، همیشه تأثیرهای مهمی در بهبود علائم دارد و جلسههای کمتر از ۲۰ جلسه، تأثیرهای درمان بهصورت مبهم باقی میماند. همچنین پژوهشی دیگر که توسط گلد و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شد، نشان داد که موسیقیدرمانی بهعنوان درمان مکمل به افراد مبتلا به «اسکیزوفرنی» کمک میکند وضعیت عمومی خود را در رابطه با عملکرد ذهنی و اجتماعی خود بهبود ببخشند. این محققان در بخش دیگری از مقاله مینویسند: باتوجهبه یافتههای بهدستآمده، موسیقیدرمانی موجب کاهش علائم منفی ازجمله کمبود اراده و بیاحساسی، فقر کلام، گنگی و یکنواختی عاطفی، فقدان احساس لذت و بیتفاوتی اجتماعی و نقصتوجه در بیماران میشود. ایرنا قبلاً در گزارشی باعنوان «درمانگری موسیقی؛ از ابن سینا تاکنون» نوشته بود: طبق پژوهشهای محدود انجامشده دراینزمینه میتوان نتیجه گرفت که موسیقیدرمانی بهعنوان یک روش مصطلح و عام، با دانش پزشکی و بهخصوص رشتههایی مانند روانشناسی و روانپزشکی پیوند خورده و اگرچه موسیقی در نگاه اول، هنر محسوب شده اما هنریست که قابلیت کاربرد در علومی مانند پزشکی را دارد و میتوان از این پیوند هنر و علم بهره برد. «اسکیزوفرنی» در انواع مختلف خود، تفاوتهای زیادی دارد و هر بیمار باید ازنظر شدت و پیشآگهی در نوع خود تعریف شود. این بیماری از جمله اختلالاتیاست که تا حد زیادی قابل درمان محسوب میشود. طبق آمارهای جهانی و تخمینی تا سال ۲۰۲۱؛ بیش از ۲۳میلیوننفر در جهان به «اسکیزوفرنی» مبتلا بودند که بسیار کمتر از ابتلا به بیماریهایی مانند اختلالات اضطرابی با ۳۵۹میلیون مبتلا، اختلالات افسردگی با ۳۳۲میلیون مبتلا و اختلال دوقطبی با ۳۷میلیون مبتلا بوده. یکی از توصیهها به خانوادههای این بیماران ازطرف متخصصان همواره این بوده که در کنار همدلی، خودشان را جای فرد بیمار گذاشته و زاویه نگاه آن فرد به پدیدهها نگاه کنند. ازطرفی نحوه برقراری ارتباط صحیح با این بیماران نیازمند آموزشهاییست و هرچقدرکه خانواده این بیماران بتوانند توسط متخصصان مربوطه، آگاهی خود را افزایش بدهند، ارتباط با فرد مبتلا به «اسکیزوفرنی» بهبود پیدا میکند؛ بنابراین دریافت آموزشهای لازم توسط درمانگران میتواند در کاهش آسیبهای روانی خانوادهها مؤثر باشد. ایرنا