کوری

کتاب «کوری» نوشته‌ «ژوزه ساراماگو»؛ روایتگر هجوم نوعی کوری به بشریت است؛ کوریِ سفید که باعث می‌شود بسیاری از انسان‌ها چیزی به‌غیراز یک سفیدیِ بی‌پایان نبینند. کتاب، حکایت چند بازمانده از این اتفاق را روایت می‌کند که یکی‌ازآن‌ها به‌شکل معجزه‌آسایی قدرت بینایی خود را حفظ کرده. نامزدی «جایزه‌ ادبی دوبلین» در 1999 از افتخارات این رمانِ پرفروش «نیویورک‌تایمز» به‌شمار می‌رود. بدیهیاتی مانند قدرت شنیدن، بوییدن یا دیدن آن‌چنان دردسترس ما قرار داشته و هرروز ما را شکل می‌دهند که گویی نبودن آن‌ها «محالی غیرممکن» است. این‌موضوع تا جایی پیش رفته که بسیاری‌ازما دیگر استفاده‌ درستی نیز از این ابزار نمی‌کنیم؛ به‌شکلی‌که گویا چیزهایی به گوشمان می‌رسد اما درست به صدای اطرافمان گوش نمی‌دهیم یا نگاه می‌کنیم اما درست نمی‌بینیم. «ژوزه ساراماگو» در کتاب «کوری» (Blindness) درست به همین نقطه‌ضعف بشر مدرن می‌پردازد. چنانچه مهم‌ترین حس از حواس پنج‌گانه بشر را از وی بگیریم چه اتفاقی برای او می‌افتد؟ «کوری» روایتگر داستان جامعه‌ای‌ست که در آن به‌یک‌باره همه‌ افراد، قدرت بینایی خود را از دست می‌دهند. به‌ناگاه بی‌نظمی و آشوب جامعه را دربرمی‌گیرد و عملاً «قانون جنگل» حکمرانیِ خود را آغاز می‌کند؛ اما دراین‌هیاهو، عده‌ای بازمانده در مرکز روایت داستان قرار دارند. آن‌ها درتلاش‌اند با کمک یکی از اعضا که به‌صورت معجزه‌آسایی بینایی خود را از دست نداده، یک زندگی سالم‌تر و انسانی‌تر را تجربه کنند. قدرت نویسندگی «ساراماگو» در خلق یک جهان آخرالزمانی که هرج‌و‌مرج آن‌را فراگرفته و انسانیت در آن به قهقرا رفته، نمود می‌یابد. کتاب پیش‌رو تجربه‌ای ناب است که موفق به خلق لحظاتی زشت، زیبا، نفس‌گیر و در بسیاری‌ازموارد تأمل‌برانگیز می‌شود و خواننده را تا پایان و حتی بعد از پایان کتاب با خود همراه ساخته و به‌فکر فرومی‌برد. اینکه آیا ما در شرایط کنونی زندگی مدرن، خود به‌نوعی کوری دچار شده‌ایم نیز از موضوعاتی‌ست که با تفکری عمیق‌تر درباب این اثر به ذهن مخاطب خطور می‌کند.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه