درباره خالق بزرگترین پلتفرم و تولیدکننده محتوای جهان
رید هستینگز؛ مرد شمارهیک نتفلیکس
در دنیایی که هرروز خبری مبنیبراینکه یک چهره سرمایهدار تا کجاهای سیستم سیاسی دولتها نفوذ کرده است، همچنان بسیاریازافراد میپندارند که جوامع مترقی که دم از آزادی بیان میزنند، از مرحله نفوذ پول بر عقاید گذشتهاند و در آنجاها خبری از همپوشانی قدرت ساست و اقتصاد نیست؛ اما همچنان این سرمایهدارها هستند که کشورهای توسعهیافته را در امور مختلف هدایت میکنند و بر چگونگیِ و چیستیِ تصمیمهای کلان آنها اثر میگذارند. جهان همین تازگیها نمونهای جدید از این ادعا را رو کرد: پس از مناظره اول بین کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا که در ۲۷ ژوئن 2024 برگزار شد، عملکرد ضعیف «جو بایدن» در برابر «دونالد ترامپ» (جمهوریخواه)، طرفداران دموکرات و شخصیتهای برجسته این حزب را برآنداشت تا خواستار جایگزینیِ او با شخصی دیگر شوند؛ یکی از این شخصیتهای برجسته، مدیر غول استریم جهان؛ یعنی «نتفلیکس» بود. درواقع، «رید هستینگز» از حامیان اصلی دموکراتها، مانند بسیاری از منتقدین «بایدن» تنها راه پیروزی این حزب را کنارهگیری مرد شمارهیک «کاخ سفید» از انتخابات آتی ریاستجمهوری عنوان کرد و به «نیویورکتایمز» گفت: «بایدن باید کنار برود تا یک رهبر پرتوان دموکرات بتواند ترامپ را شکست دهد و ما را امن و موفق نگه دارد». او و همسرش (پتی کوئلین) از حامیان بزرگ حزب دموکرات هستند. آنها طی سالهای اخیر بیش از ۲۰میلیوندلار به این حزب کمک کردهاند؛ ازجمله نزدیک به ۱.۵میلیوندلار به کمپین «بایدن» در سال ۲۰۲۰ و ۱۰۰هزاردلار به کمپین او در تابستان گذشته برای انتخابات ۲۰۲۴. حالا هم که «بایدن» رسماً جای خود را به «کامالا هریس» داده، این کمکها جبهه جدیدی یافتهاند تا خیمهشببازیها در فضای سیاسیِ ایالاتمتحده ادامه پیدا کند. از «هستینگز» بیشتر بدانیم.
«رید هستینگز» در کتاب معروفش؛ «قانون بیقانونی» نکات فوقالعاده جذابی را درباره نحوه مدیریت «نتفلیکس» توضیح داده است؛ ازجمله ویژگیهای مهمی که باعث درخشش این برند شده و آمادگی مؤسسش برای ایجاد تغییرات گوناگون در کسبوکارش. همانطورکه در عنوان جلد کتاب نوشته شده: «نتفلیکس و فرهنگ بازآفرینی» چیزیستکه برای «هستینگز» اهمیت بالایی دارد و او طی سالیان اخیر بارها این کمپانی را دچار تغییرات اساسی کرده تا با سلیقه مخاطبان همگام باشد.
مهدی زارع سریزدی: «رید هستینگز» با نام کامل «ویلموت رید هستینگز جونیور»؛ کارآفرین آمریکایی، همبنیانگذار، مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره «نتفلیکس» است. شرکت تحتمدیریت او امروز بهعنوان یکی از غولهای صنعت استریم در جهان شناخته میشود و با تولید محتوای اختصاصی، بسیاری از بازیگران بزرگ صنعت سرگرمی را بهچالش میکشد. شاید اگر چنددههپیش به زندگی «هستینگز» نگاه کرده بودیم، هیچگاه او را در جایگاه امروزی تصور نمیکردیم. شرکت ساده او (نتفلیکس) با هدف ارائه فیلمهای DVD با پست راهاندازی شد و هیچکس آینده روشنی برایش متصور نبود. «نتفلیکس» استارتآپی محکومبهشکست بود که هرآن امکان خردشدنش توسط غولهایی نظیرِ «بلاکباستر»، «والمارت»، «اپل» یا هر بازیگر بزرگ رسانهای دیگر وجود داشت. از سالهاپیش همه تصور میکردند که «هستینگز» و استارتآپ کوچکش با آن بستههای پستی مشهور قرمز، به تاریخ خواهند پیوست و او سرنوشتی جز بازنشستگی در جزیرههای خوشآبوهوا یا تلاش برای راهاندازی استارتآپی دیگر ندارد. ابتدای دهه حاضر، تقریباً تمام پیشبینیها درباره «نتفلیکس» اشتباه از آب درآمدند. استارتآپی که «هستینگر» در سال ۱۹۹۷ راهاندازی کرده بود، در سال ۲۰۱۰ به رکوردشکنی در بازار سهام ادامه داد و حتی غولهایی همچون «اپل» را بهچالش کشید. «هستینگز» استارتآپ خود را بهخوبی در آمریکا توسعه داد و از شروع دهه ۲۰۱۰، توسعه بینالمللی را باقدرت درپیش گرفت. او فرهنگی ریسکپذیر و سختکوش را در شرکت خود جاری کرد که موجب تولد نسل جدید از کارآفرینهای «سیلیکونولی» نیز شد. «هستینگز» پس از موفقیت فراوان در مدل اول درآمدی «نتفلیکس» یعنی اشتراک فیلم با پست، استریم آنلاین را به خدمات شرکتش اضافه کرد؛ اقدامی که انقلابی بزرگ را در صنعت سرگرمی بههمراه داشت. از وقتی «نتفلیکس» استریم فیلم و برنامههای تلویزیونی را در سرویس خود ارائه کرد، شرکتهای متعددی از آنها متنفر شدند. «هستینگز» چالشهای متعددی را هم دراینمسیر تجربه کرد و برای پیروزی بر رقبا از هیچ تلاشی واهمه نداشت. مثلاً او به هرفردیکه الگوریتم «نتفلیکس» را بهبود دهد، جایزه یکمیلیوندلاری پیشنهاد داده بود. بهعلاوه تنها مدیرعاملی بود که حاضر میشد از بخشهای داخلی شرکتی برای ساخت محصولات دیگر در همان شرکت استفاده کند. «مایکل پچر» (تحلیلگر سهام) در سال ۲۰۰۵ با لحنی تند «نتفلیکس» را شرکتی بیارزش توصیف کرده بود! او زمانیکه ارزش سهام شرکت ۱۱دلار بود، ارزشی بیش از سهدلار را برایش متصور نمیشد. درواقع «مایکل» و بسیاری تحلیلگران دیگر تصور میکردند «بلاکباستر»، «والمارت» یا «آمازون» با اقتصادی بزرگ و مقیاسدهیشده و پایگاه عظیم مشتریان، «نتفلیکس» را بهزانو درمیآورند. آنها فراموش کرده بودند که «نتفلیکس» درهمانزمان هم به «آمازونِ توزیع آنلاین فیلم» تبدیل شده بود. «نتفلیکس» نهتنها با کتابخانه عظیم خود انواع عاشقان فیلم و سینما را راضی کرده بود؛ بلکه خدمات مشتری را بهبهتریننحو ارائه میکرد؛ قابلیتی که رقیب بزرگ آنها یعنی «بلاکباستر»، هرگز شهرتی در آن نداشت. طولی نکشید «پچر» از اظهارنظر خود ابراز پشیمانی کرد. «هستینگز» 8 اکتبر سال ۱۹۶۰ در «بوستون» (ماساچوست) متولد شد. پدرومادرش «جوان آموری» و «ویلموت رید هستینگز» نام داشتند. پدرش وکیل بوده و مدتی نیز در دولت «نیکسون» فعالیت کرده بود. او تحصیلات ابتداییاش را در مدرسه «باکینگهام براونی کمبریج» (ماساچوست) گذراند و در جوانی به سپاه تفنگداران دریایی ایالاتمتحده پیوست. «هستینگز» آموزشهای نیروی دریایی را بهاتمام نرساند و تصمیم گرفت تا عضو مجموعه سپاه صلح شود. پسازچندسال فعالیت در نیروهای نظامی، بهعنوان معلم ریاضی در «اسواتینی» (کشوری در جنوب آفریقا) مشغولبهکار شد. سپس به آمریکا بازگشت و مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم کامپیوتر از «دانشگاه استنفورد» دریافت کرد. او در ۳۰سالگی شرکتی بهنام Pure Software راهاندازی کرد. «نیل هانت» که بعدها یکی از همکاران دائمی «رید» شد، درآنشرکت هم فعالیت میکرد. «پتی مککورد» همکار دیگری بود که بههمراه «هستینگز» بعداً به «نتفلیکس» آمد. شرکت «پیور» رشد خوب را در سالهای ابتدایی تجربه کرد و به یک شرکت سهامی عام تبدیل شد. آنها ابزارهای موردنیاز برای توسعهدهندههای «یونیکس» آماده میکردند و در ۱۸ماه، سه شرکت را به زیرمجموعه خود افزودند. «هستینگز» در سال ۱۹۹۷، شرکت «پیور» را بهقیمت ۷۵۰میلیوندلار به Rational Software فروخت. او درآنزمان با وجود کسبدرآمد بالا بهایننتیجه رسیده بود که خود را عضوی از شرکت جدید نمیداند. درواقع علاقهای به ادامه فعالیت در صنعت نرمافزار نداشت. یکی از مشکلات «هستینگز» با «پیور»، خرید و ادغامهای سریع بود که مانع از شکلگیری فرهنگی کامل و یکپارچه در شرکت شد. «پیور» شرکتی شده بود که مدیریت آسانی نداشت. «هستینگز» رهبری شرکت را برعهده گرفته بود اما بهخاطر درآمد شدید و سریعی که تجربه میکردند، واقعاً هدایت تیم مدیران اجرایی آسان نبود. «رشنال سافتور» که «پیور» را خریداری کرد، مدیریتی بالغتر و حرفهایتر داشت. شایانذکر است؛ آن شرکت نیز بعداً توسط IBM خریداری شد. بههرحال مدیران «رشنال» سابقه همکاری نزدیک به دودهه را داشتند و «هستینگز» میگوید؛ سطح اعتماد و کیفیت تعامل بین آنها مثالزدنی بود. «هستینگز» از ارتباط و مدیریتی که در «رشنال» دیده بود، الهام گرفت. او تصمیم داشت شرکت بعدی خود را متکی بر اینسبک از مدیریت راهاندازی کند. او «نتفلیکس» را در ۱۹۹۷ راهاندازی کرد. ایده از زمانی در ذهن «هستینگز» رقم خورد که «بلاکباستر»، او را بهخاطر تأخیر در تحویل یک فیلم، ۴۰دلار جریمه کرد! او از همان ابتدا روی فرهنگ استارتآپش سرمایهگذاری کرد. شرکت مدنظر «هستینگز»، فضایی بود که او هرروز با عشق و علاقه درآنکار میکرد. بنیانگذار «نتفلیکس» افرادی را در شرکت جدیدش استخدام کرد که نیروی محرکه او شدند و بهمرور شرکتی ساخته شد که همه به آن افتخار میکردند. او درابتدا دو همکاری قدیمی: «هانت» و «مککورد» را برای پیوستن به «نتفلیکس» مجاب کرد. ساختاربندی ابتدایی بهنوعی شکل گرفت که تا دهههای بعد، مدیران اجرایی درکناریکدیگر بودند و درنتیجه اعتمادی جاری در شرکت وجود داشت. فرهنگسازمانی «نتفلیکس» که محصول روحیه خاص «هستینگز بود»، از ابتدا نیز توجه بازیگران دیگر دنیای فناوری را بهخود جلب کرد. امروز هم «نتفلیکس» بهعنوان یکی از عجیبترین و جذابترین محیطهای کاری شناخته میشود. «هستینگز» در سال ۲۰۰۹ یک ارائه پاورپوینت صفحهای باعنوان «فرهنگ آزادی و مسئولیتپذیری» برای شرح فرهنگ «نتفلیکس» منتشر کرد؛ ارائهای که کارآفرینان بسیاری در سرتاسر وب بادقت آنرا خواندند و حتی بخشهای زیادی از فرهنگ را در شرکتهای خود اجرا کردند. «هستینگز» در شرکت خود هیچ قانون مشخصی برای زمان کار و تعطیلی و مرخصی تنظیم نکرد. کارمندان در استراحت و کار آزادی کامل دارند و تنها باید وظایف خود را در بازههای زمانی مشخص انجام دهند. قوانین حقوق و مزایا نیز ساختار چارچوبی محکمی ندارد و کارمندان نسبت دریافت نقدی به سهام را در حقوق خود مشخص میکنند. عناوین رسمی محدودی در «نتفلیکس» وجود دارند و کارمندان بهنوعی تفریح و لذت خود را در ساختن محصولات جدید میبینند. «نتفلیکس» در مرحله دوم برای ارائه فیلم بر بستر اینترنت، راهکاری سختافزاری را درپیش گرفت: آنها در ۲۰۰۳ یک ستآپ باکس تلویزیونی بهقیمت ۳۰۰دلار عرضه کردند که مجهز به هارد درایو بود و به حساب کاربری فیلمهای کاربران متصل میشد. درآنزمان دانلود یک فیلم حدود ششساعت زمان نیاز داشت. «هستینگز» در مدل جدید پیشبینی کرده بود کاربران در زمان خواب یا حضورنداشتن در خانه، فیلمها را در ستآپ باکس خود دانلود میکنند. «یوتیوب» در سال ۲۰۰۵ متولد شد و سبکی جدید از محتوای ویدئویی را به اینترنت معرفی کرد. کاربران دنیای فناوری میتوانستند بدون نیاز به دانلود چندساعته فیلمها، آنها را بهصورت آنلاین تماشا کنند. «هستینگز» رخداد جدید را یک «انقلاب» میدانست و رویکرد کلیک و تماشای سریع فیلم، ازنظر او آینده بسیار روشنی داشت. درادامه، پروژه ستآپ باکس متوقف شد و تیم «نتفلیکس» در مسیر جدید روی ماشین استریم کار کردند که بهنوعی یک «یوتیوب در جعبهای سختافزاری» محسوب میشد. دستگاه پخشکننده استریمی «نتفلیکس» انحصاراً توسط شرکت ساخته و فروخته میشد. در میانه ۲۰۰۷، محصول آماده عرضه به بازار و یک کمپین تبلیغاتی عظیم نیز برای آن طراحی شده بود. «هستینگز» در نزدیکترین زمان به رونمایی از محصول خود، اعتمادبهنفسش را درباره آن از دست داد. او و تیمش برای جذب مشترکان به تماشای استریم در «نتفلیکس»، باید راهی بهجز فیلمهای جدید پیدا میکردند که هزینه کمتری داشته باشد. آنها فیلمها و سریالهای قدیمی را با قیمت پایینتر خریداری و سلاح اصلی خود؛ الگوریتم شبیهسازی محتوا را روی کاتالوگ فیلمها اجرا کردند؛ الگوریتمی که مشترکان را به محتوای جدید و جذاب و همچنین آثارِ قدیمی هدایت میکرد که مورد تمایل آنها بود. «هستینگز» روشی را برای استریم پیاده کرده بود که استریم نامحدود را بدون هیچ هزینه اضافی ممکن میکرد. «نتفلیکس» در دوران اوجگیری استریم، ترافیک شبکه را در حجمهای بالا از شرکتهایی همچون AT&T و «ورایزن» خریداری میکرد و بهکمک شرکتهایی همچون Akami، ارائه داده با کیفیت و بازدهی بالا را ممکن میکرد. چنین رویکردی هزینه استریم هر فیلم را برای شرکت به پنجسنت رسانده بود؛ درحالیکه هزینه عرضه فیلم بهصورت DVD شامل نیروی انسانی و پست، حدود یکدلار بود. «هستینگز» میدانست ارائه نامحدود محتوای استریم (حتی اگر قدیمی باشد) در کنار سرعت قابلقبول استریم میتواند جای خالی آثار بزرگ و جدید را در «نتفلیکس» پر کند. رویکرد او با سرعت بالایی به موفقیت رسید و تعداد مشترکان استریم «نتفلیکس» روند صعودی گرفت. اپلیکیشن این برند نیز بهمرور به دستگاههای بیشتری نفوذ کرد و کاربران گزینههای متعددی برای تماشای محتوا داشتند. قرارداد محتوایی مهم «نتفلیکس» در شروع دهه ۲۰۱۰، با شرکت Epix امضا شد که شامل سه استودیوی بزرگ «پارامونت»، «لاینزگیت» و «امجیام» بود. قرارداد یکمیلیارددلاری، امتیاز استریم محصولات سه استودیو را به «نتفلیکس» میداد و بهنوعی شروع اوجگیری صنعت استریم بود. زومیت