تیتر خبرهای این صفحه

باخت سینما و تلویزیون به سرگرمی‌سازی متفاوت وی‌اُودی‌ها

حالا کنترل دست توست!

در ۱۹۹۸، شرکت ارتباطات «کینگستون» اولین شرکت بریتانیایی لقب گرفت که یک سرویس VOD کاملاً تجاری را راه‌اندازی کرد. این سرویس برای نخستین‌بار، پخش تلویزیونی و دسترسی به اینترنت را از‌طریق تنها یک «ست‌-تاپ باکس» و با‌استفاده‌از انتقال IP روی ADSL ادغام می‌کرد. تا سال ۲۰۰۱ «تلویزیون تعاملی کینگستون» توانست ۱۵۰۰۰ مشترک پیدا کند.

سال‌هاپیش تلویزیون مجموعه‌ای به‌نام «آنچه شما خواسته‌اید» پخش می‌کرد. این‌برنامه، مجموعه‌ای از ویدئوهای جالب با موضوعات متفاوت بود که طبق علاقه‌مندی بینندگان تلویزیون، جمع‌آوری و تولید می‌شد. ایده ویدئوهای درخواستی چندسال‌بعد، با فراگیرشدن اینترنت و امکان دانلود ویدئو ازطریق شبکه جهانی، به ایجاد سایت‌های VOD منجر شد. عبارت VOD مخفف Video On Demand است که به‌فارسی همان «ویدئوی درخواستی» می‌شود. عملکرد VODها تشابه زیادی به آن برنامه محبوبِ «آنچه شما خواسته‌اید» دارد؛ بااین‌تفاوت‌که آنچه مخاطب به‌دنبال‌آن‌است در فضای تعاملی با اختیارات بسیاربالا دردسترس قرار گرفته است؛ به‌همین‌دلیل VODها یکی از محبوب‌ترین سایت‌های اینترنتی به‌شمار رفته؛ و چندسالی‌ست با توسعه زیرساخت‌های اینترنت در ایران و بالارفتن سرعت دسترسی به اینترنت، جای خود را بین سایت‌های محبوب ایرانی نیز بازکرده‌اند. بازار روبه‌گسترش VODهای ایرانی باعث شده رقابت تنگاتنگی برای جذب مخاطب بیشتر میان این سامانه‌های ویدئویی رخ دهد که مزایا و معایبی دارد. ازطریق VOD کاربران امکان آن‌را می‌یابند تا فیلم‌های سینمایی، مجموعه‌های تلویزیونی، مستندها و ... را تماشا کنند. ایده کم‌نشدن حجم مصرفی اینترنت برای مشترکان برخی از سایت‌های ویدئویی درخواستی باعث شده تا مبارزه با قاچاق فیلم و سریال و جلوگیری از دانلود و تکثیر غیرقانونی راحت‌تر شود و مشترکان ترجیح دهند به‌جای دانلود یک فیلم آن‌را بدون کاسته‌شدن از حجم اینترنت تماشا کنند.

از جاذبه اولیه تلویزیون تا ساختارشکنی نمایش خانگی
11 مهر 1337؛ روزی‌که تلویزیون به ایران آمد! تلویزیون به‌عنوان یک سیستم نوآورانه در قرن 19 و اوایل قرن 20 معرفی شد. حتی در دنیای امروز که اینترنت و گوشی‌های هوشمند در بیشتر زمینه‌ها حرف اول را می‌زنند، هنوز مهم‌ترین و بزرگ‌ترین رویدادهای جهان ازطریق تلویزیون به اطلاع مردم می‌رسد. تلویزیون همچنین تأثیر زیادی بر اطلاعات عمومی، خیریه‌ها، برنامه‌های سرگرمی، ترندهای پوشاک، چهره‌های معروف و شناخته‌شده و همچنین میزان تقاضای بازارهای مختلف می‌گذارد. تلویزیون بیشتر از هرچیز دیگری بر دانش و اطلاعات ما، برداشتمان از مسائل مختلف و دیدگاهمان نسبت به دنیای اطراف اثر گذاشته. تلویزیون رنگی در ایران از دهه 50 شروع به رونق یافت. در سال 1356، تمامی برنامه‌ها به‌صورت رنگی پخش می‌شدند؛ اما حتی قبل‌ازآن‌هم برخی برنامه‌ها به‌صورت رنگی پخش می‌شدند؛ مثلاً بازی‌های آسیایی سال 1974. بااین‌حال، به‌دلیل هزینه بالای تلویزیون‌های رنگی و نبود تعداد کافی از آن‌ها، بیشتر مردم دسترسی محدودی به ‌برنامه‌ها داشتند و فقط افراد محدودی قادر به تماشای آن‌ها بودند. بعدازانقلاب در سال 1357، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران تغییر نام داد و به سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد. شاید برای بسیاری سؤال باشد که اصل واژه «تلویزیون» از کجا آمد؟ واژه تلویزیون دارای ریشه‌هایی در زبان‌های یونانی باستان و لاتین است. ترکیب اول این واژه، تله (Tèle) به‌معنای دور یا آنچه در فاصله‌ای دور قرار دارد است و قسمت دوم آن، ویزیو (Visio) به‌معنای دید و بینایی‌ست. این واژه برای اولین‌بار در سال 1900 توسط دانشمند روسی به‌نام «کنستانتین پرسکی» در مقاله‌ای که در اولین کنگره بین‌المللی الکتریسیته در پاریس ارائه کرد، مطرح شد؛ اما تلویزیون در امروز با وجود فضای اینترنت و گستردگی شبکه‌های اجتماعی آن بیننده گذشته را ندارد. ازطرفی، یکی از نکاتی که بارها منتقدین و کارشناسان به‌عنوان حلقه گمشده در رادیو و تلویزیون به آن اشاره کردند، تحقیق و پژوهش است. سریال‌ها و برنامه‌هایی باری‌به‌هرجهت به آنتن می‌آیند و می‌روند. تسنیم درادامه نوشت: این اتفاق بیشتر در سال‌های قبل می‌افتاد که با انتقاد بسیاری از اهالی رسانه و کارشناسان و منتقدین همراه بود؛ بارها بسیاری درباره‌اش صحبت کرده‌اند که عامل اصلی این رفتارهای باری‌به‌هرجهت، بها‌ندادن به پژوهش و تحقیق و تولید شتاب‌زده برنامه‌ها و زنجیره‌های تلویزیونی‌ست. بحث تأثیرسنجی یا حتی ذائقه‌سنجی جزو خلأهای نظرسنجی رسانه ملی به‌شمار می‌رفت که بسیاری از مخاطبان در کوچه‌وخیابان هم بارها در گزارش‌های میدانی این درخواست را داشته‌اند که نظرسنجی و نظرخواهی به‌این‌سمت برود. پُرواضح است اگر خوراک مناسب و متناسب با ذائقه مخاطب امروز تهیه نشود، مخاطب سراغ رسانه‌های دیگر برای تماشای فیلم و سریال و نیز برنامه‌های موردانتظارش می‌رود. به‌تعبیر محسن شاکری‌نژاد (عضو هیئت‌علمی دانشگاه صداوسیما و رئیس مرکز تحقیقات رسانه ملی) این تأثیرسنجی‌ها و ذائقه‌سنجی‌ها در دستورکار قرار گرفت تا سریال‌ها و برنامه‌ها و جریان رسانه‌ای از متن واقعیت‌های جامعه باشد و کار متناسب با نگاه، سلیقه و خواست مخاطب ساخته شود. چنانچه این تأثیرسنجی‌ها و ذائقه‌سنجی‌ها در دستورکار قرار بگیرد قطعاً خروجی سریال‌ها از متن واقعیت‌های جامعه دور نخواهند بود و برنامه‌ها متناسب با نگاه و سلیقه و خواست مخاطب ساخته‌وپرداخته می‌شود. او نکات خودش درباره تلویزیون ایران درمقایسه‌با تلویزیون‌های دیگر در شرایط استقبال گسترده از اینترنت و کم‌شدن مخاطبان برودکست در دنیا و نیز سیگنال‌رسانی بالا در سراسر کشور حتی مناطق دورافتاده را این‌طور مطرح کرد: «امروز در همه جای دنیا آمارها نشان می‌دهد برودکسترها با کاهش مخاطب مواجه‌اند و درواقع فضای‌ مجازی با یک شیبی جایگزین برودکست می‌شود؛ در ایران هم این فرآیندها و نظرسنجی‌های مراکز مختلف، این‌نکته را نشان می‌دهد؛ منتها با تفاوتی! و آن اینکه در آمریکا میزان بالاترین برنامه‌ای که از شبکه NBC پخش می‌شود در یازدهم و هفدهم سپتامبر 2023 تقریباً 17.5‌میلیون از میان بیش از 300‌میلیون جامعه آمریکایی بیشترین‌میزان مخاطب یک برنامه است که این درصد مخاطب قابل‌اعتنا نیست. اقبال به برودکست در دنیا کاهشی‌ست اما این شیب در ایران قابل‌مقایسه با دنیا نیست. منتها یک روند جهانی‌ست؛ اما بااین‌اوصاف، در ایران باز توجه به‌این‌نکته مهم است که الزاماً به‌معنای جایگزینی‌اش به‌خاطر فضای مجازی نیست و این‌ها کنارهم قرار می‌گیرند؛ یعنی مخاطب هم تلویزیون تماشا می‌کند و هم وی‌اودی و هم شبکه‌های اجتماعی را دنبال می‌کند. این‌ها کنار همدیگر است و به‌این‌معنا نیست آمدن شبکه اجتماعی باعث شده تلویزیون مطلقاً از سبد مصرف حذف شود. جالب است ما در مرکز تحقیقات صداوسیما بادرنظرگرفتن این‌نکته جهانی، وقتی درمورد مصرف می‌پرسیم اینکه محتوای تولید صداوسیما را در چه بستری می‌بینند. این‌نکته قابل‌توجه است؛ ما الآن مخاطبانی داریم که محتوای رسانه ملی را فقط از دریچه تلویزیون تماشا نمی‌کنند؛ تلویزیون و برنامه‌هایش در فضای‌ مجازی هم دنبال می‌شود. ما درصدی از مخاطبان رسانه ملی را داریم که محتوای تولیدی ما را از تلوبیون و بسترهای مجازی تماشا می‌کنند. رویکرد سازمان صداوسیما توجه جدی به ‌بحث فضای‌ مجازی‌ست و تقویت تلوبیون و اهمیت‌دادن به پیوست‌های مجازی برنامه‌ها و سریال‌ها گواه براین‌نکته است. به‌واقع در دوسال‌اخیر خصوصاً به جایگاه تلوبیون به‌صورت جدی توجه شده؛ به‌عنوان‌مثال سریال سرزمین مادری که بنابه‌دلایلی پخش آن مدتی از تلویزیون متوقف شد در تلوبیون منتشر می‌شود. ازطرفی، مدیریت سازمان صداوسیما توجه جدی به فضای مجازی دارد. با ایدئال‌ها فاصله داریم اما با روندهای جهانی و رویکردها پیش می‌رویم و سیاست‌گذاری دراین‌راستا اتفاق می‌افتد. یادمان باشد به‌لحاظ جغرافیایی بیش از 97‌درصدِ جغرافیای سرزمین ایران سیگنال‌رسانی شده و تا دورافتاده‌ترین روستای این‌کشور سیگنال‌رسانی شده و اتفاق مهمی در حوزه فنی‌ست که کاری پرهزینه به‌شمار می‌رود و امروز به بالای 7000 فرستنده تلویزیونی رسیده‌ایم؛ یعنی درواقع حتی برای روستایی که امکان دارد تا 500‌نفر جمعیت داشته باشد فرستنده اختصاص داده شده و این جهادی‌ست که در رسانه شکل گرفته و نیز ارتقاء و بهبود کیفیت تصویر و صنعت HD سازی که یک عملیات سنگینی بود اتفاق افتاد. امروز خوشحال‌کننده است که بالای 97 رصد از جمعیت ایران سیگنال‌رسانی شده و تلویزیون در کوچک‌ترین اجزای زندگی مردم در حوزه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی تأثیرگذاری می‌کند. این‌نکته به‌نظرم قابل‌توجه ا‌ست که رسانه می‌تواند نیازهای مختلف را پوشش بدهد. کاری‌که در مرکز تحقیقات صداوسیما دنبال می‌کنیم در حوزه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نظرات مردم را می‌گیریم و براساس‌آن عملیات رسانه‌ای برنامه‌ریزی می‌شود. چه خلأهای آگاهی میان مردم وجود دارد که باید برای آن در حوزه‌های مختلف سرگرمی، آموزشی و... اتفاقات جدی بیفتد و سیاست‌گذاری شود. اگر زمانی تلویزیون در بدو ورودش دراختیار طبقه خاصی بود، امروز تا دورافتاده‌ترین روستاهای ‌کشور مبتنی‌بر نیازهایشان، سیگنال‌رسانی می‌شود و درکنارآن هم طبق اقتضائات روز دنیا در حوزه‌های مختلف ازجمله توجه گروه مخاطب به فضای مجازی موردنظر مدیران و سیاست‌گذاران سازمان هست و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند». پیش‌ازانقلاب رادیو و تلویزیون صرفاً به‌عنوان ابزار تفریح و سرگرمی و انتشار اخبار مطرح بوده اما انقلاب اسلامی توقع جدیدی از رسانه به کارویژه‌های رسانه اضافه کرد که تعالی اخلاقی و علمی جامعه است. پیش‌ازانقلاب تلویزیون با فرهنگ ملی و مذهبی مردم ایران بیگانه بود و رویکرد غرب‌زدگی در تلویزیون انتقادات علمای دینی، کارشناسان و صاحب‌نظران متعهد و منصف را برانگیخته بود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی 93‌درصد برنامه‌های تلویزیون غیرتولیدی و وارداتی بود و بعدازانقلاب بیش از 80‌درصد تولیدی‌ست. رادیو و تلویزیون قبل‌ازانقلاب مطلقاً اجازه نقد، انتشار نظرات انتقادی مسائل نظام بین‌المللی و مشکلات حاکمیتی داخلی را نداشت. رادیو و تلویزیون قبل‌ازانقلاب به‌شدت تهران‌زده، پایتخت‌گرا و مرکزگرا بود و تصویری از مسائل و مشکلات اقتصادی مرکز کشور در تلویزیون به‌اصطلاح ملی به‌نمایش گذاشته می‌شد. روزنامه کیهان نیز اما به‌تازگی نگاهی به روند شکل‌گیری شبکه‌های نمایش خانگی انداخته و نوشته است: «شبکه نمایش خانگی» سابقه‌ای حدوداً ۳۰ساله در ایران دارد؛ از اوایل دهه ۷۰ و با قانونی‌شدن استفاده از دستگاه پخش نوارهای وی‌اچ‌اس یا همان «ویدئو»، یک بازار جدید تحت‌عنوان ویدئوکلوپ یا ویدئو رسانه در سطح شهرهای بزرگ به‌وجود آمد. این مراکز، فیلم‌های سینمایی داخلی و خارجی را در قالب ویدئو عرضه می‌کردند؛ اما رفته‌رفته صداوسیما هم به‌فکر افتاد و با راه‌اندازی سروش سیما، سریال‌ها و برنامه‌های خود را در قالب ویدئو دردسترس عموم قرار ‌داد؛ اما از تابستان سال ۱۳۸۹ یک تحول جدید در فضای رسانه‌ای کشورمان رخ داد و دراثر این اتفاق، اصطلاح «شبکه نمایش خانگی» رواج یافت و به‌عنوان یک فضای جدید، جدی گرفته شد. طوری‌که تاکنون بیش از ۱۵۰ برنامه و مجموعه، به‌طور اختصاصی برای این محیط ساخته شده. ماجرا از مرداد سال ۱۳۸۹ آغاز شد؛ برای اولین‌بار یک مجموعه تلویزیونی، خارج از چارچوب صداوسیما به شبکه نمایش خانگی آمد؛ «قلب یخی» ساخته محمدحسین لطیفی پیشگام سریال‌هایی شد که نه از آنتن بلکه در قالب سی‌دی و ازطریق فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها و در قبال پرداخت پول عرضه می‌شدند. پس‌ازآن نیز یکی‌دیگر از برنامه‌سازان قدیمی صداوسیما یعنی مهران مدیری «قهوه تلخ» را برای بخش خصوصی و عرضه در شبکه نمایش خانگی تولید کرد. به‌تدریج، افراد دیگری هم علاقه‌مند شدند تا برای فضای جدید به‌وجود آمده، سریال تولید کنند و این‌عرصه، کم‌کم گسترش یافت. هدف اولیه از گسترش شبکه نمایش خانگی و ارائه حجم انبوه فیلم‌های مجاز دردسترس مردم، مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای و فیلم‌های غیرمجاز بوده است. راهبرد مسئولان این بود تا عرصه را بر شبکه قاچاق فیلم تنگ‌تر کنند و ازطرف‌دیگر مخاطب دل‌زده از برنامه‌های صداوسیما را به‌جای ماهواره‌ها، به‌سمت این‌محصولات بکشانند. البته این‌جریان فقط دربرگیرنده محصولات ایرانی نیست و زنجیره‌های خارجی که غالباً دارای مضامینی سیاسی و درجهت اهداف دولت‌های غربی هستند را نیز شامل می‌شود. اتفاقاً آنچه باعث شد تا این‌بخش از نظام فرهنگی ما در دهه ۹۰ عمق پیدا نکند، نبود مدیریت و سازمان‌دهی و ساماندهی متعین و درست بود؛ طوری‌که از همان ابتدا و دورانی‌که تعداد معدودی از آثار در شبکه نمایش خانگی تولید می‌شد، بیشتر سریال‌ها دچار مشکلاتی می‌شدند. مثل «قلب یخی» که بعد از فصل دوم، بین عوامل و تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار سریال بر سر مسائل مالی اختلافاتی پیش آمد و داستان نیمه‌کاره رها شد و ناگهان در فصل سوم، نویسنده و کارگردان تغییر کردند و فضا و داستان سریال به‌طورکامل متفاوت شد؛ یا سریال «قهوه تلخ» که آن‌هم تاحدودی به همین سرنوشت دچار شد و نیمه‌کاره ماند. زنجیره‌های شبکه نمایش خانگی از ابتدا با چالش‌هایی مواجه بودند که جنبه اقتصادی و سوداگرانه ازیک‌سو و مسئله نظارت ازسوی‌دیگر، برجسته‌تر بود. باتوجه‌به تولید این سریال‌ها در بخش خصوصی، علاوه‌بر سرمایه اولیه، باید سودی را هم برای سازندگان آن‌ها به‌ارمغان می‌آوردند. به‌همین‌دلیل لازم است تا محرک‌های لازم برای جذب مخاطب را به‌کار بگیرند. ازآن‌طرف هم نظارت‌هایی که معمولاً بر برنامه‌های صداوسیما صورت می‌گرفت، بر شبکه نمایش خانگی اعمال نمی‌شد. جز نمونه‌های اندکی، اکثر این سریال‌ها به تمنیات و دل‌مشغولی‌های اشراف و مولتی‌میلیاردرها متمرکز بوده‌اند. در این سریال‌ها، اگر نیم‌نگاهی به اقشار کم‌درآمد شده، آن‌ها را در قالب مجرم و بزهکار نمایش داده‌اند! یکی از مسائل دیگر در خیلی از این آثار، نوع پوشش و آداب معاشرت غیرمتعارف در آن‌ها بوده است. به‌طورخلاصه، خشونت، لودگی و موضوعات سخیف، پوشش نامتعارف، مانور اشرافیت، استفاده ابزاری از بانوان و برجسته‌سازی نقش‌مایه‌های جنسی و ... در بسیاری از این سریال‌ها به‌وقوع پیوست؛ اما یکی از کلیدواژه‌هایی که با زنجیره‌های شبکه نمایش خانگی پیوند خورد «پول کثیف» است. باتوجه‌به ولنگاری جاری دراین‌عرصه، برخی از اختلاسگرها و دارندگان سرمایه‌های آلوده نیز به شبکه نمایش خانگی ورود کردند. این‌جریان با بازداشت و افشای اتهامات تهیه‌کننده سریال «شهرزاد» برملا شد. معلوم شد صاحبان پول‌های آلوده با سرمایه‌گذاری بخشی از ثروت ناسالمشان در برخی زنجیره‌های شبکه نمایش خانگی، هم اقدام به پول‌شویی می‌کنند هم با اعتباری که در بین هنرمندان به‌دست می‌آورند، در مواقع لزوم فضاسازی و استفاده تبلیغاتی می‌کنند. نمونه‌اش، انتشار نامه حمایت از یک اختلاسگر توسط گروهی از سینماگران بود! اما از نیمه دوم دهه ۹۰ شمسی، وضعیت شبکه نمایش خانگی کاملاً دگرگون شد. اگر قبلاً فقط سالی دو سه سریال آن‌هم در قالب سی‌دی و دی‌وی‌دی در فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها عرضه می‌شد، با راه‌اندازی وی‌اودی و افتتاح سکوهای نمایش برخط آثار تصویری، شبکه نمایش خانگی وارد اینترنت و فضای مجازی هم شد. قبلاً مردم برای تماشای این آثار باید به فروشگاه‌ها و سوپرمارکت‌ها مراجعه می‌کردند اما ازاین‌به‌بعد هر کس گوشی تلفن‌همراه هوشمند داشت با خرید اشتراک یا پرداخت هزینه دانلود یا با دریافت غیرقانونی از اینترنت می‌توانست به همه این‌محصولات دسترسی یابد. علاوه‌براین؛ در دوره جدید، شبکه نمایش خانگی فقط به زنجیره‌های ایرانی محدود نبود بلکه فیلم‌های سینمایی داخلی، فیلم و زنجیره‌های خارجی، رئالیتی‌شو (نمایش واقع‌نما)، مسابقات، مستند و ... هم که حجم عظیمی هستند، شبکه نمایش خانگی را دربرگرفت طوری‌که ما با فضایی روبه‌رو شدیم که برخلاف قبل، دردسترس کل مردم قرار گرفت و پهنه بزرگی از محصولات مختلف را ایجاد کرد؛ یعنی دقیقاً چیزی شبیه به یک شبکه تلویزیونی مجازی به‌وجود آمد؛ اما با وجود وسعت و اهمیت، وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامیِ وقت، نظارت ضعیفی بر آن داشت و به‌عبارتی دچار ترک‌فعل شد طوری‌که ناگهان تعداد زیادی سریال با کیفیت بسیارپایین و محتوای نازل و ماجراهای غیراخلاقی وارد این‌عرصه شد. حتی خیلی از فیلم و زنجیره‌های خارجی، با محتوای انحرافی مثلاً تبلیغ تفکرات صهیونیستی یا شیطان‌پرستی و بدون استانداردسازی با فرهنگ و آداب خانواده‌های ایرانی، در فضای وی‌او‌دی نشر یافت. این مشکلات شائبه‌ای را ایجاد کرد که اساساً وزارت فرهنگ‌وارشاد اسلامی درعمل نظارتی بر عملکرد سکوهای نمایشی ندارد. به‌همین‌دلیل هم از سال ۱۳۹۹ این مسئولیت غیررسمی به صداوسیما واگذار شد چون به‌نظر می‌رسید این سازمان دارای سازوکار نظارتی متعین‌تری‌ست. از این‌زمان بود که نام «ساترا» به‌عنوان «بازوی رسانه ملی» درزمینه تنظیم‌گری فضای صوت و تصویر، دائم شنیده شد. هرچند به‌دلیل رسمیت‌نیافتن این‌موضوع، بازهم وضعیت شبکه نمایش خانگی مطلوب نشد؛ اما ۳۰ خرداد سال ۱۴۰۲ را می‌توان یک مبدأ جدید برای فعالیت شبکه نمایش خانگی در ایران دانست. با مصوبه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی به‌ریاست آیت‌الله شهید سید ابراهیم رئیسی، مسئولیت شبکه نمایش خانگی رسماً به صداوسیما واگذار شد. درپی این مصوبه و با تثبیت جایگاه ساترا، انتظار می‌رفته که این نهاد با رویکرد کارشناسانه‌تری نسبت به گذشته به تنظیم‌گری و استانداردسازی محصولات شبکه نمایش خانگی بپردازد. ساترا با تجربه‌ای گرچه کوتاه و اقداماتی مفید و سازنده، باید افق‌های جدیدی برای نظارت و ارتقا شبکه نمایش خانگی دراندازد؛ مثلاً گاه دیده می‌شود برخی از فیلم‌های سینمایی ایرانی که قبلاً ممیزی و استانداردسازی شده‌اند و روی پرده سینما رفته‌اند، با ترفند تهیه‌کنندگان به‌طور غیرممیزی شده سر از نمایش خانگی درمی‌آورند و نسخه مشکل‌دار آن‌ها به حریم خانواده‌ها راه می‌یابد. درمجموع، شبکه نمایش خانگی در ایران، تجربه‌ای تازه است و دراین‌عرصه جوان، علاوه‌بر چالش‌های مختلف هنوز جای بسیاری از فعالیت‌ها و زمینه‌ها خالی‌ست. بلوغ و پختگی نمایش خانگی به‌ویژه درزمینه تولید سریال، پویایی و شکوفایی این صنعت و متعاقب آن، فرهنگ‌وهنر کشورمان را درپی خواهد داشت.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه