«طوفان الاقصی» دریکسال با صهیونیستها چه کرد؟
موجودیت بربادرفته اسرائیل در 7 اکتبر تاریخی
پرشنگ خاکپور:نشریه «فارنافرز» در تحلیلی بااشارهبه عملکرد اشتباه کابینه افراطگرای «بنیامین نتانیاهو» در حمله غیرقانونی به غزه و افزایش تنشهای منطقهای در خاورمیانه تأکید کرد: عملیات ضداسرائیلی طوفان الاقصی در 7 اکتبر و رویکردهای غیرصحیح سیاسی و بینالمللی اسرائیل درپاسخبهآن، شرایط این رژیم را به سالهای اولیه ایجاد آن و تلاش برای حفظ موجودیتش بازگرداند. این رسانه آمریکایی بااشارهبه اشتباهبودن رویکرد رژیم صهیونیستی درمواجههبا عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ (۱۵ مهر ۱۴۰۲) تأکید کرد: رهبران اسرائیل باید با ایالاتمتحده و ناتو درمورد ماهیت جنگ و چگونگی بهراهانداختن آن علیه حماس به تفاهم رسیده و خود را به فرآیندی دیپلماتیک با هدف ایجاد یک راهحل عادلانه و واقعبینانه برای مناقشه اسرائیل و فلسطین ملزم میکردند. فارنافرز درتشریح ادعایش مبنیبر اشتباهبودن عملیات نظامی علیه غیرنظامیان در باریکه غزه افزود: اما کابینه نتانیاهو؛ نخستوزیر اسرائیل، راه دیگری را انتخاب و بدون مشروعیت بینالمللی، پشتوانه دیپلماتیک یا حتی دارابودن استراتژی جامع، جنگ را در غزه آغاز کرد. اسرائیلیها بدون تعیین اهداف سیاسی روشن و دستیافتنی و بدون داشتن تئوری و راهبرد مشخص برای پیروزی، حملات نظامی بزرگی را در غزه اعمال کردند. این تحلیل باتأکیدبراینکه رژیم صهیونیستی با غفلت از مشخصکردن زمینههای منطقهای و جهانی این جنگ روزبهروز در باتلاق غزه بیشتر فرومیرود، نوشت: این جنگ اسراییل را منزوی کرده، به اقتصاد آن لطمه زده، نخبگان آنرا فراری داده و بدتراینکه زندگی در اسرائیل (سرزمینهای اشغالی) را غیرقابلتحمل کرده است. در بخشی از این مقاله آمده: جنگ اسرائیل در غزه ازنظر بسیاری در جهان وحشیانه و بیرحمانه و درواقع نبردی ناعادلانه بین یک جالوت اسرائیلی و یک داوود فلسطینیست. کمترکسی آنرا از منشور تهدید علیه ارزشهای غربی میبیند. بهلطف ترکیب وحشتناک اشتباهات استراتژیک اسرائیل، مردم در سراسر جهان به اسرائیل بهعنوان یک شرور امپریالیستی مینگرند. در نیمهاولسال ۲۰۲۴ (زمستان ۱۴۰۲ و بهار ۱۴۰۳)، کابینه وحدت ملی در اسرائیل منحل شد، جامعه اسرائیلی از هم پاشید، ارتش متلاشی شد و پیوند اسرائیل با واشنگتن متزلزل شد. دهها اسیر هنوز در تونلهای غزه نگهداری میشوند و البته حدود ۱۰۰هزار اسرائیلی در سرزمین (ادعائی) خود آوارهاند. فارنافرز بااشارهبه افزایش شرایط بحرانی در سرزمینهای اشغالی و کرانه باختری افزود: تسلط سیاستمداران راست افراطی در اسرائیل و حمله شهرکنشینان افراطگرا به غیرنظامیان در کرانه باختری موقعیت تشکیلات خودگردان فلسطین را بهخطر انداخته و خطر وقوع انتفاضه سوم را بههمراه دارد. این تحلیل آنچه در اکتبر سال گذشته (مهر ۱۴۰۲) آغاز شد را یک رویداد چندبعدی توصیف کرد که دامنه آن از هرچیزیکه تاکنون در قرن بیستویکم اتفاق افتاده بزرگتر است. فارنافرز در پایان نوشت: درگیریهای یکسالاخیر در خاورمیانه پایان عصر طلایی پنجدههای اسرائیل و پایان دوران طلایی هشتدههای یهودیان است که با تبلیغ درباره هولوکاست (کشتار یهودیان در آلمان نازی)، یهودیستیزی را مهار و سرکوب کرده بودند. اسرائیلیها جنگی را بهراه انداختهاند که از سال ۱۹۴۸ (۱۳۲۶) تاکنون چنین جنگی را انجام ندادهاند. با افزایش نفرت از اسرائیلیها، دیاسپورای یهودیان (یهودیان دور از وطن) بیشتر شده و این رویدادیست که مانند آن پس از هولوکاست رخ نداده بود.
این رسانه در مرداد امسال نیز در تحلیلی بر جنگ غزه و شرایط سیاسی اجتماعی پیشازآن در سرزمینهای اشغالی، ادامه راه را بیش از هر زمان دیگری برای سیاستمداران اسرائیلی دشوار خواند و ادعا کرد: رژیم به نقطه شکست رسیده است. این تحلیل بااشارهبه قرارگرفتن رژیم صهیونیستی در مسیری شدیداً غیرلیبرال، خشن و ویرانگر افزود: اسرائیل بهسوی آیندهای تاریکتر پیش میرود و در مسیری قرار دارد که بهطور فزایندهای در رفتار خود نهتنها با فلسطینیها بلکه با شهروندان اسرائیلی نیز اقتدارگراتر شده است. ازطرفی ممکن است (این رژیم) بهسرعت بسیاری از دوستانی را که هنوز دارد از دست داده و درحالیکه منزوی شده و با آشفتگی داخلی مواجه است، از بین برود. فارنافرز بااشارهبه وضعیت خطرناکی که اسرائیل درحالحاضر در آن قرار دارد، پیشبینیهای فوق را عجیب و غیرقابلباور نمیداند و نوشت: دولتهای اسرائیلی همواره بر گسترش شهرکهای یهودی در کرانه باختری نظارت کردهاند و دورنمای ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در آینده را بهخطر انداختهاند. جنگ غزه که نیروهای اسرائیلی طی آن حدود ۴۰هزارنفر را کشته (بهشهادت رسانهاند) نشاندهنده رویکاربودن رژیمیست که بهنظر میرسد نمیتواند یا تمایلی بهحمایت از چشمانداز ادعایی خود (مبنیبر تضمین برابری کامل حقوق اجتماعی و سیاسی برای همه ساکنانش فارغ از مذهب، نژاد یا جنسیت) ندارد. این تحلیل افزود: وحشیگری اشغال نظامی و الزامات یک قدرت نظامی اشغالگر تأثیر بدی بر کل جامعه اسرائیل داشته است. ازسویدیگر تغییرات جمعیتی و سیاسی اجتماعی اسرائیل، ازجمله افزایش سریع جمعیت افراطی ارتدکس، انحراف به راست در یهودیان جوان اسرائیلی و کاهش تعداد یهودیان اسرائیلی که خود را سکولار معرفی میکنند، بدنه متدین افراطیتری بهوجود آورده که وجود اسرائیل را بهعنوان بخشی از مبارزه آشتیناپذیر یهودیت و اسلام میداند. بین سیاستمداران ناسیونالیست افراطی ارتدکس که آشکارا خواستار دولتی هستند که در آن مذهب نقش بیشتری ایفا کند، میتوان به بزالل اسموتریچ (وزیر دارایی اسرائیل)، ایتامار بن گویر (وزیر امنیت داخلی اسرائیل) و آوی مائوز (معاون رئیسدفتر نخستوزیری رژیم) اشاره کرد که همگی بازیگران اصلی دولت ائتلافی بنیامین نتانیاهو؛ نخستوزیر اسرائیل، هستند. فارنافرز بااشارهبه گسترش تفکر افراطی در جامعه اسرائیلی نوشت: اینموضع میتواند به یک اجماع گسترده در میان یهودیان اسرائیل تبدیل و اسرائیل تحتسلطه راست افراطی، حاکمیتیتر خواهد شد. اسرائیل اکنون بهطور فزاینده در سطح بینالمللی منزوی شده و سازمانهای بینالمللی متعددی بهدنبال اقدامات تنبیهی حقوقی و دیپلماتیک علیه آن هستند. پرونده نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری و نظر آن درمورد غیرقانونیبودن اشغال سرزمینهای فلسطینیان، حکم بازداشت دیوان بینالمللی کیفری علیه بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت، اتهامات معتبر متعدد درمورد جنایات جنگی و نقض حقوقبشر، ضربه سختی به جایگاه جهانی آن وارد کرده. ایندرحالیستکه تأثیر افکار عمومی منفی، چالشهای قانونی و سرزنشهای دیپلماتیک؛ حتی با حمایت متحدان کلیدی این رژیم، اسرائیل را بهطور فزایندهای در صحنه جهانی به حاشیه برده است. بخش دیگری از این تحلیل به پیشبینی شرایط آتی اسرائیل پرداخته و نوشت: هرچند اسرائیل غیرلیبرال هنوز از چند کشور؛ ازجمله ایالاتمتحده حمایت اقتصادی دریافت میکند اما ازنظر سیاسی و دیپلماتیک میان سایر جامعه جهانی ازجمله اکثر جوامع گروه هفت، منزوی خواهد شد. اینکشورها از هماهنگی با اسرائیل درزمینه مسائل امنیتی، حفظ توافقات تجاری با اسرائیل و خرید تسلیحات ساخت اسرائیل خودداری خواهند کرد. اسرائیل احتمالاً نهایتاً بهطورکامل به ایالاتمتحده متکی خواهد شد و درحالیکه آمریکاییهای بیشتری حمایت بیقیدوشرط کشورشان از دولت یهود را زیرسؤال میبرند، برابر تغییرات چشمانداز سیاسی ایالاتمتحده آسیبپذیرتر خواهد شد. فارنافرز درمورد آینده تاریک اسرائیل افزود: اگر نتانیاهو و متحدانش همچنان به رویکرد کنونی خود ادامه دهند، اسرائیل در مسیری ناپایداری قرار گرفته که نهایتاً منجر به فرار سرمایهها و فرار مغزها و تشدید فشارهای داخلی میشود. ازسویدیگر با چرخش غیرلیبرال جامعه سیاسی اجتماعی اسرائیل، شکافهای فزاینده در آن پابرجا مانده و اختلافات میتواند تا حد جنگ داخلی پیش رود. این تحلیل بااشارهبه جنگ غزه و هشدار درمورد آینده و سرنوشت اسرائیل نوشت: درگیریها در غزه باعث تشدید اختلافات سیاسی داخل اسرائیل بهویژه بین گروههای دستراستی حامی اقدامات افراطی نظامی و امنیتی و طرفداران رویکرد آشتیجویانهتر در قبال فلسطینیها شده. این جنگ همچنین اختلافات بین یهودیان سکولار و مذهبی را عمیقتر کرده. دراینشرایط دولت (رژیم اسرائیل) قادر نخواهد بود هیچیکاز مسئولیتهای سیاسی سنتی خود ازجمله تأمین امنیت و سیستم قانونگذاری باثبات حکومتداری که مسئولیت پاسخگویی را تضمین میکند، انجام دهد. حضور گروههای امنیتی رقیب و نظارت ضعیف پارلمانی، امنیت کلی اسرائیل را تضعیف میکند. مجموعاً باید گفت: مسیری که اسرائیل در آن قرار دارد، مسیر پیروزی نیست. پس از آغاز عملیات «طوفان الاقصی» توسط مقاومت فلسطین در هفتم اکتبر، مقامات رژیم صهیونیستی بهگماناینکه میتوانند طی چندروز گروههای مقاومت را نابود و نوار غزه را تصرف کنند، حملات هوایی شدید خود به بخشهای مختلف اینمنطقه را در هفتم روز اکتبر آغاز کردند. ارتش رژیم صهیونیستی بهمدت ۲۰روز مناطق مختلف نوار غزه را بهشکل وحشیانهای بمباران کرد اما جز قتل و کشتار انسانهای بیگناه و زنان و کودکان چیز دیگری عایدش نشد. اشغالگران که از ناکام ماندن در دستیابی به اهداف خود ازطریق حملات هوایی خشمگین بودند، ناگزیر در شامگاه ۲۷ اکتبر ۲۰۲۳، بهعنوان بخشی از جنگ علیه مقاومت فلسطین، مرتکب حماقتی دیگر شده و تهاجم گسترده زمینی به داخل نوار غزه را با دو هدف اعلامشده نابودکردن جنبش حماس و سرنگونی حکومت آن در نوار غزه و بازگرداندن اسیران صهیونیست از اینمنطقه آغاز کردند و همزمان با یورش زمینی، حملات هوایی و توپخانهای را نیز تابهامروز ادامه دادند. حالا درحالی جنگ علیه نوار غزه یکساله شده که درگیریهای شدید میان نظامیان رژیم اشغالگر و مبارزان مقاومت بهویژه جنبش حماس در مناطق مختلف اینمنطقه همچنان درجریان است. این جنگ که صهیونیستها آنرا با دو هدف متوهمانه اعلامشده نابودی جنبش حماس و بازگرداندن اسیران صهیونیست در نوار غزه در هفتم اکتبر ۲۰۲۳ بهراه انداخت، به اهداف خود نرسیده و اشغالگران را بیشازپیش سردرگم کرده است. صهیونیستها پیش از اتخاذ تصمیم ورود زمینی به نوار غزه گمان میکردند میتوانند در مدت کوتاهی فرماندهان مقاومت را ترور کرده و درنهایت کار مقاومت دراینمنطقه را یکسره کنند اما پس از گذشت یکسال جنگ، گروههای مقاومت همچنان ضربات سنگینی را به ارتش رژیم اشغالگر وارد میکنند و حملات راکتی آنها به اراضی اشغالی و حتی تلآویو نیز ادامه دارد. ارتش رژیم صهیونیستی که بهبهانه آزادکردن اسرای خود بهصورت زمینی به نوار غزه حمله کرد، پس از چندماه درگیری تنها توانست تعداد محدودی اسیر خود را زنده و خارج از توافق تبادل اسرا آزاد کند و حتی چند اسیر آن نیز در حملات خود این رژیم کشته شدند و موجی از خشم علیه کابینه نخستوزیر رژیم صهیونیستی بههمراه داشت. دراینراستا، رسانههای صهیونیستی بااشارهبه روند جنگ علیه نوار غزه و تلفات نظامیان رژیم صهیونیستی اذعان کردند وعدههای نتانیاهو طی یکسالگذشته درباره کسب پیروزی در جنگ و نابودی حماس، توخالی و عوامفریبانه بوده است. «مایکل اورن» مورخ و نویسنده صهیونیست به روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارنوت» گفت: هفتم اکتبر همیشه برای همه اسرائیلیها رنج و درد زیادی بههمراه خواهد داشت و هیچ دستاورد نظامی، هرچقدر هم که بزرگ باشد، نمیتواند این دردی را که برای همیشه در قلب ما خواهد ماند، کم کند. او افزود: طبق همه برآوردهای حرفهای، متأسفانه ارتش اسرائیل پس از یکسال تمام موفق به احیای آبروی ازدسترفته خود نشد. عملیات طوفان الاقصی علاوهبر ناکامگذاشتن صهیونیستها در رسیدن اهداف و نقشههایش، دستاوردهای دیگری نیز بههمراه داشت. اینعملیات با تمام جزئیات آن یک شاهکار نظامی بزرگ و بیبدیل بود و در تاریخ عملیات انقلابی جاودان خواهد ماند. درواقع صبر و استقامت و صلابت ملتی مظلوم، اما عزیز و مقتدر، که دههاسال است در اسارت دشمن صهیونیستی در منطقهای محاصرهشده و زندانی روباز زندگی میکنند، درمواجههبا بزرگترین قدرتهای نظامی جهان، دنیا را تغییر داد. مهمترین دستاورد عملیات طوفان الاقصی را میتوان «وحدت جبههها و میدانها» ی نبرد در برابر رژیم اشغالگر دانست زیرا با آغاز حملات به نوار غزه، وحدت میدانها توسط گروههای محور مقاومت و درحمایتاز مقاومت فلسطین برابر دشمن اسرائیلی فعال شد که با حمایت بیحد آمریکا و انگلیس درصدد ازبینبردن مقاومت بود. این وحدت تأثیرگذاری خود را با مهار تجاوزگری دشمن به نوار غزه و واردکردن خسارات سنگین به ارتش آن نشان داد. در جبهه شمال فلسطین اشغالی، مقاومت اسلامی لبنان تلاش کرد تا ارتش رژیم اشغالگر را زمینگیر کرده و از فشار بر مقاومت فلسطین در نوار غزه بکاهد. حزبالله در هدفقراردادن نظامیان اشغالگر، خودروها و یا پایگاههای نظامی آنها از سلاحهای راهبردی مدرن استفاده کرد و خسارات بیشماری به رژیم صهیونیستی وارد کرده و حجم زیادی از تواناییهای فنی و اطلاعاتی و نظارتی و جاسوسی دشمن را از بین برد. علاوهبراین، عملیاتهای روزانه حزبالله منجر به تخلیه شهرکها در شمال فلسطین اشغالی شد و همینمسئله فشار سیاسی و مردمی بر کابینه نتانیاهو را افزایش داد و به تشدید اختلافات میان اشغالگران انجامید. جبهه مقاومت اسلامی عراق نیز با حملات نظامی با موشکهای بالستیک و پهپادها به پایگاههای آمریکایی در سوریه و عراق و هدفقراردادن اهداف حساس در «ایلات»، «حیفا» و دیگر شهرکهای صهیونیستنشین در سرزمینهای اشغالی تأثیرگذاری خود را نشان داد و باعث سردرگمی رژیم صهیونیستی و پرتشدن حواس آن از تمرکز بر جبهه نوار غزه شد و علاوهبرآن، خسارت اقتصادی و نظامی به این رژیم وارد کرد. اما جبهه یمن، بخش غافلگیرکننده نبرد طوفان الاقصی بود؛ چراکه با قطع شریان حیاتی رژیم صهیونیستی در دریای سرخ و ممانعت از عبور کشتیها بهسمت بندرهای سرزمینهای اشغالی، بیشترین تأثیر را بر رژیم اشغالگر داشت. معادله وضعشده توسط یمن با مشروطکردن لغو محاصره رژیم صهیونیستی در برابر لغو محاصره نوار غزه، رژیم اشغالگر را مجبور کرد تا به متحدان آمریکایی و انگلیسی خود متوسل شود و از آنها برای رفع محاصره تحمیلشده بر خود کمک بگیرد. آمریکا نیز درپاسخبه این درخواست و نجات رژیم اسرائیل تشکیل یک گروه دریایی تحترهبری خود را بهنام «نگهبان رفاه» اعلام کرد. هدف واقعی اینگروه حفاظت از کشتیهای صهیونیستی بود، اما درنتیجه حملات قوی و متمرکز نیروهای مسلح یمن در انجام مأموریتی که برای آن تشکیل شده بود، ناکام ماند و خود نیز متحمل ضربات سنگینی ازسوی ارتش یمن شد و درنتیجه، نتوانست از منافع اقتصادی و امنیتی رژیم صهیونیستی حفاظت کند. دستاورد دیگر عملیات طوفان الاقصی بازگرداندن مسئله فلسطین به خط مقدم توجهات جهانی و بهویژه در غرب و افشای جنایات رژیم اشغالگر بود. درهمینراستا، عملیات مقاومت فلسطین و تجاوزات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه منجر به ایجاد بیداری و آگاهی بیشتر در برخی کشورها مانند ژاپن، چین، روسیه، آمریکا و کشورهای اروپایی و بهرسمیتشناختهشدن فلسطین توسط برخی کشورها مانند ایرلند، نروژ و اسپانیا و نیز افزایش آگاهی جوانان نسبت به مسئله فلسطین و اعتراض آنها به حکومتهای خود شد. بهعبارتدیگر، نبرد طوفان الاقصی باردیگر مسئله فلسطین را بهعنوان مهمترین مسئله جهان مطرح کرد. بدونتردید اکنون مسئله فلسطین به رمز و نمادی برای همه آزادی خواهان جهان تبدیل شده است و ملت فلسطین و مسئله آنها در سایه طوفان الاقصی توانست بهطور بیسابقهای افکار عمومی جهانی را بهسوی خود جلب کنند. عملیات طوفان الاقصی، کشورهای غربی و منطقه و رژیم صهیونیستی را از این توهم که مسئله فلسطین پایان یافته است، بیرون آورد و بیتردید، این جنگ سبب خواهد شد که کشورهای جهان دنبال راهحل سیاسی مطلوبی برای حلوفصل عادلانه مسئله فلسطین باشند. بهطورکلی میتوان گفت که ما اکنون با صحنهای کاملاً متفاوت از قبل از نبرد طوفان الاقصی روبرو هستیم؛ چراکه شکست محور «آمریکایی-انگلیسی-اسرائیلی» در بهزانودرآوردن مردم آشکار شده است. ارتش شکستناپذیر رژیم اسرائیل شکست خورده و شهرکنشینان صهیونیست نیز مفهوم امنیت را از دست دادهاند. همچنین امروز شاهد آن هستیم که اصل بازدارندگی آمریکا بهدست یمنیها، عراقیها و همه آزادگان منطقه دچار فرسایش شده است. بهعبارتدیگر، میتوان گفت که پسا طوفان الاقصی متفاوت از مرحله قبل آن خواهد بود؛ چراکه اینعملیات ساختار کلی منطقه را تغییر داده و پیامدهای ناشیازآن در منطقه و بازتاب آن برای مدت طولانی ادامه خواهد داشت و دراینمرحله، وحدت جبههها که یکی از مهمترین دستاوردهای نبرد طوفان الاقصی بهشمار میرود، باقدرت و وضوح بیسابقهای بهنمایش گذاشته شده است. ایرنا