پروندهای بهمناسبت برگزاری نشست «کاپ 29»
بنویسیم ذرات معلق؛ بخوانیم اجل معلق!
نشست سالانه تغییر اقلیم سازمان ملل متحد اینهفته درحالی ادر باکو برگزار شد که سال گذشته میلادی مملو از سوانح آبوهوایی بود؛ همچنین جنگ و کشتار در غزه، لبنان و اوکراین و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا موجب نگرانی و تردید هیئتهای شرکتکننده و کشورها برای تأمین منابع مالی، اهتمام به کاهش گازهای گلخانهای و عمل به تعهدات نشستهای پیشین شده است. نشست «کاپ ۲۹» با موضوع تغییر اقلیم و با محوریت کاهش آلایندگیها ۱۱ تا ۲۲ نوامبر (۲۱ آبان تا ۲ آذر) در باکو درحالبرگزاریست. کاپ (COP) مخفف «کنفرانس اعضای شرکتکننده/ Conference of the Parties» است. اعضای شرکتکننده کنفرانس کشورهایی هستند که کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد درباره تغییر اقلیم در سال ۱۹۹۲ را امضا کردهاند. هدف این کنوانسیون، پایدارسازی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای در جو زمین برای جلوگیری از مشکلات آتی تغییر اقلیم در جهان است. این معاهده سال ۱۹۹۲ توسط ۱۵۴ کشور در کنفرانس اوج زمین در ریودوژانیرو برزیل امضا شد. روند برگزاری نشستهای کاپ با اولین کاپ در برلین در سال ۱۹۹۵ آغاز شد و براساس تصمیم کشورهای امضاکننده کنوانسیون هرسال ادامه داشته است. خبرگزاری رویترز همزمان با آغاز نشست، نوشت: هیئتهای مختلف سیاسی و علمی در باکو (پایتخت جمهوری آذربایجان) گردهم آمدهاند تا درمورد مهمترین مسئله نشست سالانه سازمان ملل؛ تأمین تعهد مالی تا 1000میلیارددلار سالانه برای تأمین هزینهها و زیرساختهای محافظت از محیطزیست در جوامع درحالتوسعه رایزنی و راههای تأمین آنرا بررسی کنند. اولویتهای مباحث، رقابت بر سر تأمین منابع، سهمبندی کشورهای مختلف و سیاستگذاری دولتها علیه نگرانیهای اقتصادی، جنگهای اوکراین و غزه و انتخاب مجدد دونالد ترامپ بهریاستجمهوری آمریکا بهعنوان شخصیتیست که تغییر اقلیم را «انکار» میکند!
آیا با قانونگذاری چیزی حل میشود؟
نفسکشیدن در عصر آلودگی هوا
میترا دانشور: بیماریها و تلفات ناشی از هوای آلوده، مختص دنیای مدرن نیست؛ بااینحال، ابعاد این مسئله در هیچ دورهای از تاریخ بهاندازه امروز نبوده است. این بحران نامرئی، از پیشرفتهترین شهرهای اروپایی تا عقبماندهترین روستاهای شرق آسیا دامن گسترده اما هنوز در دنیای سیاست و اقتصاد کسی آنرا چندان جدی نمیگیرد. یک روزنامهنگار کارکشته آمریکایی با سفر به دور دنیا، کتابی درباره آلودگی هوا نوشته است که تصویر کاملتری از این فاجعه را به ما نشان میدهد. آلودگی هوای محیط مثل سیگارکشیدن نیست که بتوان آنرا بهطورقطعی با نمونههای فردیِ ناتوانی یا مرگ نابهنگام مرتبط دانست اما این آلودگی، عوامل مخاطرهآمیز را بسیاربالا میبرد. بث گاردینر در کتابی تحتِعنوان «خفقانگرفته» توضیح میدهد که آلودگی هوا هرسال جان حدود هفتمیلیوننفر را در سرتاسر جهان میگیرد.
تحقیقات اخیر حاکیازایناستکه تعدادِ واقعی نزدیک به نهمیلیون یا بهعبارتی یک در هر نه مرگ است. رقم دقیق هرچه باشد، آلودگی هوا که در درجه اول اکسید نیتروژن و ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرومتر است، بیشتر از سیگارکشیدن مردم را میکشد. حتی میزان مرگ ناشی از آلودگی هوا از مجموع مرگها بهدلیل ایدز، دیابت و تصادفات رانندگی بیشتر است. بالغبر ۴۰درصد از آمریکاییها و رقم حیرتآور ۹۵درصد از مردم در سرتاسر دنیا، هرروز هوای آلوده را تنفس میکنند. مطالعه جدیدی میگوید انتظار میرود بههمینخاطر، از عمر کودکان در جنوب آسیا، ۳۰ماه و در جنوب صحرای آفریقا، ۲۴ماه کم شود. آلودگی هوا، متوسط امید به زندگی را در بریتانیا یکسالونیم و در آلمان بیشتر از دوسال کاهش میدهد. در سرتاسر اروپا، آلودگی هوا بیش از ۱۵برابر کشتههای تصادفات رانندگی تلفات میدهد. خیلیازآنها که در نتیجه آلودگی هوا نمیمیرند، با اثراتش بر قلب، ریهها و مغزشان دستوپنجه نرم میکنند. یافتههای جدید، این مسئله را با تجربیات جامعهستیزی در جوانان مرتبط میداند. گاردینر که روزنامهنگاری آمریکاییست و با همسر بریتانیایی و دختر خردسالش در لندن زندگی میکند، متوجه شد چقدر از «گرمای» دود موتورهای دیزلی در شهر محل سکونتش ناراحت است و آماده شد تا بفهمد دراینباره چه کارهایی انجام شده است. او که گزارشگری باتجربه است، تحقیقش را در سطح جهانی انجام داد. گاردینر به هند، چین، آمریکا، مالاوی، لهستان و آلمان سفر کرد و در محله خودش هم دست به تحقیق زد و با افرادی ملاقات کرد که از اثرات آلودگی هوا رنج میبردند. با محققان، قانونگذاران، پویشگران و بقیه کسانی صحبت کرد که طی سالها و دههها تلاش کردهاند تا شرایط را بهبود ببخشند و گاهی موفق هم شدهاند. همینطور سراغ کسانی رفت که معتقدند تلاش برایاینکه انتشار آلایندهها تنظیم یا محدود شود، اغلب بهدرستی پیش نمیرود. گاردینر میگوید: «نامرئیبودن، ویژگی عجیب این بحران است!» یک فعال محیط زیست در لس آنجلس هم اینطور برایش تعریف کرد: «میبینی که یکنفر در خیابان دارد میدود و هرگز فراموشش نمیکنی اما اینکه هزاراننفر در اثر هوای کثیف میمیرند، هرگز ناراحتت هم نمیکند». فقط با استفاده دقیق از تکنیکهای آماریست که اثرات این هوای آلوده آشکار شده. مطالعات مهمی مثل مطالعه سلامت کودکان در کالیفرنیا در سال ۲۰۰۴ دریافتهاند کودکانی که آلودهترین هواها را نفس میکشند، نزدیک به پنجبرابر بیشتر احتمال دارد که ۲۰درصد عملکرد ضعیفتر ریه را تجربه کنند و برای هر ۱۰۰ کودکی که در بدترین آلودگیها بزرگ میشوند، حداقل ششمرتبه محتملتر است که دچار مشکلات سلامتی مادامالعمر شوند. گاردینر در قضاوت خود نکتهسنج اما تندوتیز است. دغدغهاش جزئیات زندگیهای واقعی و نیز ذرات ریز معلقیست که اغلب به این جزئیات صدمه میزنند. از این کتاب، راهنمایی بهتر برای غیرمتخصصان و شهروندان دغدغهمند پیدا نمیشود. «خفقانگرفته» مخصوصاً شرح جالبی از قانون هوای پاک آمریکا در سال ۱۹۷۰ میدهد که همچنان یکی از قوانین زیستمحیطی مهمیست که در کل دنیا تصویب شده. این قانون، دلیلی کلیدیست که چرا خیلی از آمریکاییها هوایی را تنفس میکنند که اگرچه اغلب کثیف و خطرناک است، نسبت به گذشته خیلی کمتر آلوده به آلایندههاییست که مستقیماً به سلامتی آسیب میرسانند و معمولاً تمیزتر از هواییست که اکثر اروپاییها نفس میکشند. سرانه آزادسازی کربن دیاکسید آمریکاییها بالاتر است اما این آلاینده بهطورمستقیم سمی نیست. ایده محوری که باعث موفقیت چنین قانونی شد این بود که سلامت انسان باید بر سود کمپانیها مقدم باشد. از دیدگاه تاریخ معاصر، این قضیه هم بسیارمهم است که در ابتدا، این قانون موافقتِ تقریباً همگانی هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات را داشت. البته عمر این توافق، کوتاه بود. تلاشهای دولت ترامپ برایاینکه کنترل آلودگی را نقشبرآب کند، فقط یکگوشه از جدالیست که عمری بیشتر از 10سال دارد. گاردینر بعضی از گامهای اشتباه بزرگ را نیز بررسی میکند که در میانشان، تغییر مسیر گسترده اروپا بهسوی موتورهای دیزلی برای ماشینهای شخصی در دهه 90 چشمگیر است. چنین اتفاقی براساس این باور افتاد که این، انتشار کربن دیاکسید را کاهش میدهد که تاحدزیادی هم شکست خورد. بهجایش، میلیونهانفر درمعرض میزان بالاتری نیتروژن دیاکسید قرار گرفتند که آلایندهای خطرناک است. کتاب «خفقانگرفته» با جزئیاتی شوکهکننده شرح میدهد که چطور فولکسواگن و سایر تولیدکنندگان برای مدت زیادی حقیقت را درباره گازهای غیرقانونیِ تولیدهشده توسط وسایل نقلیهشان پنهان کردند و قسر در رفتند اما در بیشتر نقاط اروپا نباید فقط خودروسازان را بهخاطر وضعیت وحشتناک هوا سرزنش کرد. گاردینر، لندن را درنظر میگیرد و مینویسد: «دولت دیوید کامرون و بعد هم دولت ترزا می، بهجای تلاش برای حل مشکل، انرژی خود را صرف مقاومت در برابر دادخواستهایی کردند که خواستار یک استراتژی جدی در برابر آلودگیها بودند و دنبال الحاقیههایی برای دستورات کیفیت هوای اتحادیه اروپا رفتند. بوریس جانسون زمانیکه شهردار بود، طرحهای پاکسازی متهورانهتر شهرداران پیش از خودش را بهتأخیر انداخت و تضعیف کرد؛ حتی در نزدیکی مانیتورهایی که میزان آلودگی را نشان میدادند، بازدارندههای غبار اسپری میکرد تا ارقام بهشکلی مصنوعی پائین بیایند!» باتماماینمسائل، دولت در ژانویه یک استراتژی هوای پاک جاهطلبانه را شروع کرد و صادقخان؛ شهردار فعلی، بر معرفی منطقه انتشار فوقالعاده پائین نظارت داشت. گاردینر اما سوابق لندن را با برلین مقایسه میکند که آنجا، دسترسیپذیری فزاینده جایگزینهای جذاب، قابلاستطاعت و ازقبلآماده برای ماشینهای سواری، بهبود قابلتوجهی در تکمیل شبکه حملونقل، کیفیت زندگی و سلامت ایجاد کرده است. در گزارشی پرشور از دهلی که شهری بسیاربزرگ است و احتمالاً آلودهترین هوا را در جهان دارد، گاردینر نشان میدهد بااینکه در اوایل دهه اول قرن بیستویکم، معرفی گاز طبیعی فشرده برای وسایلنقلیه موتوری با موفقیتی ابتدایی همراه شد، چطور بعدازآن مقامات هند مکرراً با آلودگی هوا گلاویز شدند و نتوانستند راهحلی برایش پیدا کنند تا امروز این مشکل، به مرز بحران برسد. بعضی تدابیر بدوناینکه انتشار گازهای آلودهکننده را بهشکل درخور توجهی کاهش بدهند، فقط در حق فقرا و آسیبپذیران ظلم کردند. همزمان، نیروگاههایی با سوخت زغال، تقریباً همچنان درحالکارند؛ بدوناینکه نظارتی بر انتشار آلایندههایشان باشد. باوجوداین، بزرگترین منبع آلودگی هوای خطرناک در بخش روستایی هند و در بخشهای بزرگی از آفریقا، آتشهای خانگی سادهای هستند که مردم بهپا میکنند تا رویش غذا بپزند. این آتشها که با «زیستتوده»هایی مثل چوب، بوته، علف و پِهِن گاو میسوزند، مسبب چهارمیلیون مرگ در سال هستند. زنان و دختران که بیشتر مسئول آشپزی هستند، بهشکل نامتناسبی تحتتأثیر آن قرار میگیرند؛ این، چیزیستکه گاردینر شخصاً شاهدش بوده. در مالاوی، سینهپهلو که اغلب ناشی از آتش پختوپز است، بزرگترین قاتل کودکان زیرپنجسال بهشمار میرود. خبر خوب ایناستکه راهکارهای فنی مثل اجاقگازهای الکترومغناطیسی که با پنلهای خورشیدی شارژ میشوند، ظاهراً بیشازپیش قابلاستطاعت هستند. معجزه اقتصادی چین بهقیمت نوعی «آخرالزمان» محقق شده و بسیاری از شهرهایش بیشتر سال را در هالهای از مهدود سمی پوشیده شدهاند. گزارش گاردینر از تلاشها برای رفع این چالشها، دو مثال هشداردهنده و الهامبخش در خود دارد؛ یکی از این هشدارها مربوط به پرونده چای جینگ است؛ روزنامهنگاری از تلویزیون مرکزی چین که مستندی درباره این بحران ساخت. طی روزهای انتشار آنلاین این مستند بهنام «زیر گنبد» در سال ۲۰۱۵، بیش از ۲۰۰میلیوننفر آنرا تماشا کردند که این تعداد بیننده حتی برای چین هم بسیارزیاد است. شکی نیست که دولت چین، اهمیت مسائل مطرحشده در فیلم (که در یوتیوب با زیرنویس پیدا میشود) را تشخیص میداد اما ظاهراً چای مرتکب اشتباهی نابخشودنی شد که این مستند را بدون تائید رسمی ساخت. گاردینر تلاش میکند رد زنی را بگیرد که در هر کشور دیگری آدم مشهوریست اما حالا بیهیچ ردی ناپدید شده. مثال الهامبخش ایناستکه بهلطف بعضی از فعالان محیط زیست مثل «ما جون»، دادهها درباره میزان آلودگی هوا و آب در مکانهای مهمی در چین، آزادانه بهشکل آنلاین و بلادرنگ در دسترس هر فردی قرار دارد. هیچچیزی مشابهی در جای دیگری وجود ندارد و در کشوری که دولت بیشازپیش از فناوری اطلاعات استفاده میکند تا شهروندانش را کنترل کند، «ما» سرسختانه امیدوار است. او به گاردینر میگوید: «لحظهای که به مردم حقیقت را میگویی، راه برگشتی نداری!» شدت آلودگی هوا در بخشهایی از چین نسبت به سالهای قبل کمتر شده اما روندهای جهانی کنونی، حکایت از آیندهای ناگوار دارند. بهقول دیوید والاس ولز در کتاب اخیرش، «زمین غیرقابلسکونت»؛ تغییر اقلیم در این قرن ممکن است تعداد مرگهای نابهنگام ناشی از آلودگی هوا را بهتنهایی، بیشتر از ۱۵برابر افزایش بدهد. بااینحال، گاردینر محتاطانه خوشبین باقی میماند. با سابقه قانونگذاری ارزشمحور مثل قانون هوای پاک و بسیج برای نیو دیل سبز در آمریکا، تغییر جهت از این سوختهای فسیلی که بدنهایمان را مسموم و سیارهمان را ویران میکنند، امکانپذیر است. گاردینر درپایان نتیجه میگیرد که «اگرچه شاید تصورش دشوار باشد» دنیایی بهتر از این دنیایی که میشناسیم، «در دسترسمان است». ترجمان