فروش ساخته‌ جدید رضا عطاران از مرز سه میلیارد گذشت

دراکولای درون شما چه شکلی‌ست؟

مصطفی رفعت

دراکولا فیلم متفاوتی‌ست؛ از آن‌دست کارهایی که یا باید دوستش داشته‌باشید یا از آن متنفر خواهید شد. به همین راحتی! فیلم، فضایی کاملا متفاوت از سینمای رایج ایران در پرداخت روایی ماجرا دارد و درعین‌حال متفاوت از نوع نگاه رضا عطاران در سال‌های اخیر است. البته می‌توان گفت از روزی که عطاران به‌عنوان کارگردان قدم به سینما گذاشت، مسیری متفاوت را در فرم و محتوا در پیش گرفت و به‌همین‌علت هم حتی بعضی از علاقه‌مندان همیشگی او دچار چنان شوکی شدند که ترجیح می‌دهند او به‌جای این روند تازه، همان مسیر قدیمی‌‌اش را پیگیری کند؛ مسیری که در تلویزیون آن‌قدر محبوب و موفق شد که دنباله‌روهایی چون مجید صالحی و سعید آقاخانی هم به تبعیت از آن فرم و فضا کارهایی ارائه دادند که اگرچه با سلایق ویژه‌ی خود دگرگونی‌هایی ساختاری را هم در آنها ایجاد کردند؛ اما آن‌قدر المان‌های آشنا داشتند که بگوییم از "او" وام گرفته‌اند. با‌این‌همه باید پذیرفت عطارانی که قصد بازگشت به تلویزیون ندارد، در فیلم‌سازی در مسیری گام بردارد که آن را سبکی شخصی‌تر می‌داند! البته او این حق را برای دوستداران خود قائل شده که در بازی‌های گاه و بی‌گاهش در سینما همان عطاران همیشگی را دنبال کنند. مخاطب ناکامی که از دیدن فیلم دراکولا بازمی‌گردد؛ دو حالت را تجربه می‌کند؛ حالت اول اینکه "خب که چی؟" و حالت دوم اینکه "چه‌قدر نسبت به یک فیلم دراکولایی ضعیف بود!" هر دوی این حالت‌ها از آن‌رو رخ می‌دهد که مخاطب این فیلم به دو علت راهی تماشای فیلم شده‌است که یا شاهد فیلمی ترسناک در سبک دراکولا باشد یا اینکه عطاران تلویزیونی را ببیند. به‌همین علت به این مخاطب "ناکام" می‌گویم. در واقع اگر شما هم با همین نیت‌ها راهی سینما می‌شوید تا دراکولای ضا عطاران را ببینید، باید بگویم دست نگه دارید. فیلم اگرچه همان فضای آشنای رضا عطاران را در نوع و جنس شوخی‌ها حتی در شکل بازی‌های بی‌پیرایه و روان دارد؛ و البته در صحنه‌هایی به راحتی شما را می‌خنداند؛ اما نه یک اثر کمدی یا حتی ترسناک که اثری اجتماعی‌ست و براساس شاکله‌های یک نگاه آسیبشناسانه به موضوع اعتیاد، متاثر از همین‌ فضای واقع‌گرایانه‌ی خود حال با عناصری که اجرایی فانتزی دارند، هم شما را می‌خنداند، هم می‌ترساند، هم خشمگین می‌کند و هم... فیلم‌های اجتماعی از هر یک از این ویژگی‌ها اندکی در خود دارند؛ چون این حقیقت روزمره‌ی همه‌ی ماست. در دنیای واقعی هم به اندازه‌ای شاهد غم و شادی و وهم و رویا هستیم. دراکولا فیلم بسیار خوبی‌ست؛ چون اعتیاد را از منظری تازه می‌بیند. دراکولا روایتی از درون‌ تغییریافته‌ی آدم‌های ماجرای فیلم است که هر یک بسته به آن اعتیادی که دارند، باطنی آسیب‌رسان پیدا کرده‌اند. باطنی که اینجا در قالب دراکولا نشان داده می‌شود. سعی عطاران در ایجاد خط روایی موازی داستان از جهان بیرون و دورن آدم‌های داستانش ستودنی‌ست؛ تاجایی‌که حتی تا دقایق پایانی فیلم متوجه این زمان و حرکت موازی نمی‌شوید. هرچند کارگردان با تیزهوشی عناصر آشنای متعددی را در فیلم می‌گنجاند. اولین نماد آشنا برای مخاطب حضور لوون هفتوان است که او را در این‌روزها در فیلم‌های یک دزدی عاشقانه و پرویز دیده‌ایم. شباهت چهره و نگاه‌های او با عطاران می‌خواهد به‌ما بگوید که آنچه می‌بینید، خود عطاران است. حتی از زمانی سروکله‌اش در داستان پیدا می‌شود، که شخصیت اصلی ماجرا ماده‌ی مخدر را مصرف کرده و حالا پس‌از اثر کردن آن، به‌نظر می‌آید توسط توهم درونی و ذهنی خود ناشی‌از اثرات مواد، ربوده می‌شود. از آن‌سو همسر وی در هیبت زنی از طبقه‌ی زیر متوسط که رویاهای بلندپروازانه‌ی خود را در دنیای دیگری جست‌وجو می‌کند، درگیر اعتیادی از جنس مدرن است؛ اعتیاد به فضای مجازی. دراکولای درون او را ویشکا آسایش بازی می‌کند. این تضاد ابعادی که در دراکولای درون او و همسرش می‌بینیم، به‌خوبی فاصله‌ی حقیقی آنها را از آنچه هستند نشان می‌هد. البته نشانه‌هایی چون حضور گربه در تک‌سکانس‌های معرفی که از خانه‌ی اصلی و خانه‌‌ای که در فضای توهم دو شخصیت می‌بینیم نشانه‌ی آن است که در این دنیاهای موازی آنچه تغییر نکرده طبیعتی‌است که ما آن را هرطور بخواهیم تصویر می‌کنیم وگرنه ظاهر عادی خودش را دارد. می‌تواند یک گربه‌ی آرام در دنیای واقعی آنها باشد یا شیری غران در خیال که مدام در تلویزیون شاهد نبردهایش هستند. دراکولا می‌توانست فیلم بهتری باشد اگر یک‌سری دیالوگ‌های شعاری را نداشت و به جهت تدوین بهتر و منسجم‌تر، زمان کوتاه‌تری را با مخاطب در بازگویی داستان خود شریک می‌شد. توجه عطاران به مفاهیمی همچون نسبت واقعی‌تر پایان‌بندی کار به حقایق تلخ معتادان به مواد مخدر قابل تحسین است. در انتهای فیلم، این دراکولاست که به‌رغم تلاش شخصیت اصلی فیلم برای ترک اعتیاد، او را از پای درمی‌آورد یا این موضوع تلخ که حالا به‌رغم عدم خواست واقعی او، فرزندش هم به این اتفاق تلخ و سیاه وارد می‌شود و خوش‌آمدگویی او را با دانستن رمز گوشی در سکانس‌های آخر فیلم شاهد هستیم. البته عطاران به زیرکی کمی هم نقدهای عمومی وارد به خود را هم در فیلم جواب داد. اگر خاطرتان باشد در مراسم اهدای سیمرغ دو سال پیش، گفته بود که اگر لازم باشد برای خنداندن مخاطب شلوار خود را هم درمی‌‌اورد؛ حرفی که باعث شد جمشید مشایخی علیه آن موضع بگیرد و حالا در همان سکانس‌های اول فیلم با ظرافت تمام، دراکولا که او را دزدیده می‌خواهد تا شلوارش را دربیاورد و همین‌جاست که بخش قابل توجهی از مخاطبان بی‌توجه به کنایه‌ی ریز آن، می‌خندند و عطاران نشان می دهد سر قولش می‌ایستد. نکته‌ی دیگر هم ماجرای دستشویی و توالت است که در کارهای او به شکل امضاء در‌آمده و در ادامه‌ی همان سکانس وقتی او می‌خواهد فرار کند، به سمت اولین دری که می‌بیند، می‌رود اما لحظه ای بعد ناکام و سرخورد برمی‌گردد و می‌گوید: «اینجا هم که دستشوییه!» اگر برای تماشای دراکولا می‌روید، خود را آماده کنید تا بدون پیش زمینه‌های همیشگی فیلمی با دغدغه‌های عطاران ببینید که یک‌بار هم به‌شکلی در سریال بزنگاه آن را تجربه کرده‌بود.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه