سخن روز

بیماری پنهان جامعه

سروناز بهبهانی

انسان امروز، به فراخور پیچیدگی‌‌های دوران مدرن و هیاهوی ناگزیر زندگی شهری، چالش‌های فراوانی را در خود و با جهان پیرامونش تجربه می‌کند. چالش‌هایی که در بسیاری از موارد حل‌نشده باقی مانده و گاه به‌شکل بیماری‌های پیدا و پنهان، در درون فرد بازتولید می‌شود. در این میان برخی از عادات و خصیصه‌های اخلاقی هستند که شاید قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و با گذشت زمان نه‌تنها از بین نرفته بلکه به شیوه‌های نوین و مختلفی خود را نشان می‌دهند. ویژگی‌هایی که در زمره‌ی آسیب‌های فردی و اجتماعی قرار می‌گیرد و رفتاری بیمارگونه را در جامعه گسترش می‌دهد. اکثریت افراد در مواجه با بسیاری از بیماری‌ها، به پزشک مراجعه کرده و تمهیدات لازم را حتی برای مقابله با یک سرماخوردگی ساده در نظر می‌گیرند. اما بیماری‌هایی هستند که نه‌تنها فرد آنها را به رسمیت نمی‌شناسد؛ بلکه در مواجه با آنها نه تنها به فکر بهبود آن نمی‌افتد، بلکه شیوه‌ی انکار را در پیش می‌گیرد. حسادت یکی از این بیماری‌هایی‌ست که معمولا از دوران کودکی نه چندان مناسب، نشات گرفته و با بسیاری از ما بزرگ می‌شود و در بسیاری از موارد به آسیب‌ها و بیماری‌های دیگری تبدیل می‌شود که زندگی فرد را به طور ناخواسته تحت تاثیر قرار می‌دهد. به طور مثال پاره‌ای از اوقات حس آزاردهنده‌ی حسادت که در اکثر مواقع همراه با قضاوت‌های ناآگاهانه نسبت به فرد دیگری همراه است ما را به مسیری می‌کشاند که به اخلاق پسندیده‌‌ی دیگری همچون غیبت کردن هم مزین شویم! و عجیب‌تر اینکه عادات رفتاری و گفتاری از این دست، تنها شامل حال فرد حسود نیز نمی‌شود و فرد مورد حسادت قرارگرفته نیز در دامی ناخواسته می‌افتد و این‌گونه است که به شکلی نامریی در تمام جامعه تکثیر می‌شود تا جایی که دیگر باید به شکل یک آسیب اجتماعی به آن پرداخت. چنانچه سعدی در گلستان می‌گوید:
مرا در نظامیه ادرار بود/ شب و روز تلقین و تکرار بود
مر استاد را گفتم ای پر خرد/ فلان یار بر من حسد می‌برد
شنید این سخن پیشوای ادب/ به تندی برآشفت و گفت ای عجب!
حسودی پسندت نیامد ز دوست/ که معلوم کردت که غیبت نکوست؟
گر او راه دوزخ گرفت از خسی/ از این راه دیگر تو در وی رسی
در تعاریف علمی آمده که حسادت، نتیجه‌ی نوعی خود‌کم‌بینی و عدم رضایت از خود در مقابل دیگری یا دیگرانی‌ست که فرد آنها را بهتر از خود می‌پندارد و ابتدایی‌ترین نتیجه‌ی حاصل از آن، از بین رفتن آرامش روحی و روانی خود شخص است و البته در موارد حاد برای از بین بردن امتیازاتی که در دیگری وجود دارد و به آنها رشک می‌برد، تلاش‌‌های مخربی نیز انجام خواهد داد که گاه مسیر زندگی افراد را تغییر می‌دهد. این مساله آن قدر همه‌گیر است که در تمام زمینه‌ها ازجمله روابط عاشقانه، دوستانه، مناسبات شغلی، فرهنگی، سیاسی و... نیز خود را نشان می‌دهد. این احساس ناخوشایند به دیگری که درحقیقت از احساس ناخوشایند عمیق و درونی نسبت به خود، ایجاد می‌شود، می‌تواند به برتری‌جویی‌های ناسالمی بیانجامد که نابسامانی‌های اخلاقی و رفتاری را در جامعه موجب می‌شود. هرچند نمی‌توان به‌هم‌ریختگی‌های بسیار موجود در عرصه‌های اجتماعی و نابرابری‌های اقتصادی و عدم شایسته‌سالاری در احراز مناسب مختلف را نادیده گرفت که موجب سرخوردگی‌هایی در میان افراد می‌شود اما باید در نظر داشت که دلسردی و سرخوردگی نباید به رشد خصایص ناپسند در انسان دامن بزند. از آنجایی که یکی از عوامل اساسی حسادت ورزیدن احساس عدم امنیت است و با در نظر گرفتن اینکه امنیت‌های شغلی، عاطفی و اجتماعی را نیز می‌توان در این زمره قرار داد، بهتر است تا آنجا که می‌توانیم با بالابردن آگاهی‌های فردی و اجتماعی، راه‌های ایجاد امنیت خاطر بیشتر را برای خود فراهم کنیم و فراموش نکنیم آنکه بیشتر از همه در این زمینه رنج می‌کشد خود ما هستیم و آتش شعله‌وری که هر روز در درون خود، به صورت پیدا و پنهان، شعله‌ور می‌کنیم.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه