یادداشت
تقابلجویی منطقهای باجدهی فرامنطقهای
بعد از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان سعودی، مردم این کشور تغییرات بارزی را در زندگی روزمره خود احساس نکردند؛ بلکه از دید آنها یک پادشاه جای خود را به پادشاهی دیگری داد. با این وجود منطقه خاورمیانه و خلیج فارس شاهد تحولاتی شگرف در سیاست خارجی این پادشاهی عربی بود. دخالت نظامیدر یمن، موضعگیری آشکار در برابر ایران، تلاش برای سقوط سوریه و کمک به مخالفان بشار اسد از جمله اقدامات و رویکردهای مداخلهجویانه این کشور پس از تغییرات در ساختار سیاسی داخلی آن بوده است. هر چند "ملک سلمان" پادشاه جدید این کشور نیز فردی مسن و بیمار است؛ اما ظاهرا تصمیم گرفته بود قبل از مرگش تغییراتی در جایگاه دولت سعودی در منطقه و جهان ایجاد کند. در این راستا وی در آغاز کار خود سعود الفیصل وزیر خارجه هفتاد و پنج سالهی این کشور را برکنار و "عادل الجبیر" سفیر سابق عربستان در ایالات متحده را به عنوان وزیر خارجه جدید و "محمد بن سلمان" فرزند سی و یک ساله خود را به عنوان وزیر دفاع کشورش منصوب کرد. کادر جدید سیاست خارجی و دفاعی عربستان خیلی زود نشان داد که بر خلاف مقامات سابق این کشور به هیچ عنوان مصلحتاندیشانه و خویشتندار عمل نمیکند و در تلاش است تا تحولاتی اساسی در اهداف و رویکردهای سیاست خارجی عربستان ایجاد کند. کاهش توجهات دولت دموکرات آمریکا به خواستههای تندروانه مقامات سعودی و در مقابل امضای برجام با رقیب استراتژیک این کشور یعنی جمهوری اسلامیایران، دلایل لازم برای نگرانیهای استراتژیک دولت سعودی را فراهم کرد و این کشور را به این سو سوق داد که رأساً برای افزایش قدرت و نفوذ خود در منطقه تلاش کند. بنابراین بر خلاف سالهای گذشته که عربستان حضور آمریکا در منطقه را در راستای تقویت جایگاه و منافع خویش تلقی میکرد و ضربه به منافع و موقعیت کشورهای همسایه را با کمک این قدرت فرامنطقهای انجام میداد، حال این کشور در شرایطی قرار گرفته که گمان میکند خود باید برای احیای رهبریاش تلاش کند. البته نکته بسیار ظریف و اساسی که در سخنان اخیر عادل الجبیر در مصاحبه با "یورونیوز" هم مطرح شده این است که منظور عربستان از احیای رهبری دیگر "رهبری جهان اسلام" نیست، بلکه برقراری نوعی "رهبری هژمونیک به سبک قدرتهای امپریالیستی" سابق است که در صدد تسلط بر حوزههای نفوذ بیشتر و تضعیف رقبا با هر وسیله ممکن بودند. تنها با چنین دیدگاهی است که وزیر خارجه عربستان میتواند به خود اجازه دهد از "سهم دهی" به روسیه در خاورمیانه، برای تغییر مواضع این کشور در قبال سوریه، سخن به میان آورد. این مسئله از نکات بسیار مهمی است که بیشک مشروعیت اقدامات عربستان را زیر سؤال برده و چهرهی آن را در بین ملتهای منطقه مخدوش میسازد. نکته بسیار مهم دیگر شیوههای غیراخلاقی عربستان برای دستیابی به جایگاه "قدرت هژمون منطقه" است. طبق گفتههای وزیر خارجه عربستان، این کشور از ابزارهایی همچون حمایت مالی و نظامی از گروهای شورشی و تروریست و باجدهی به قدرتهای بزرگ برای رسیدن به اهداف و منافع خود استفاده میکند. تجاوز و حمله نظامی به کشورهای همسایه، سرکوب انقلابهای مردمی در کشورهای حاشیه خلیج فارس و تهدید و اتهامزنی به سایر کشورها از جمله ایران از دیگر روشهای مذموم و غیرانسانی این کشور برای رسیدن به جایگاه رهبری منطقهای بوده است. بر این اساس مجموعه اهداف و ابزارهای سیاست خارجی عربستان سعودی در مقطع فعلی به نحوی تعریف شده است که این کشور را در تعارض و تقابل با سایر قدرتهای منطقهای قرار میدهد و چنانکه این روند متوقف نشود حاصلی جز رویارویی نظامیاین کشورها را در پی نخواهد داشت. در چنین شرایطی دو نیروی بازدارنده میتوانند مانع جنگافروزی عربستان سعودی در منطقه شوند. نیروی نخست ملتهای مسلمان منطقه هستند که در طول تاریخ نشان دادهاند که نسبت به سیاستهای مداخلهجویانه خارجی حساس بوده و حکومتهایی که خواهان تحمیل نفوذ بر آنها باشند، محکوم به شکست هستند. نیروی دیگر سازمان همکاریهای اسلامیاست که هر چند در سالهای اخیر بسیار منفعل و تحت تأثیر سیاستهای عربستان بوده، اما از آنجا که این سازمان بزرگترین مجمع کشورهای اسلامیاست، این پتانسیل را دارد که با سازماندهی مجدد کشورهای اسلامی (و البته نقش فعالانهتر جمهوری اسلامی ایران)، منطقه را از حالت جنگ قدرت به سمت احیای وحدت اسلامی سوق دهد./محمد مهدی مظاهری/ ایرنا