بهبهانه برگزاری جشنواره فیلم کوتاه ۸دقیقهای
امین حیایی؛هنرمند بدون تاریخمصرف!
امیر خانزاده: «امین حیایی» برخلاف بسیاری از بازیگران سینما و تلویزیون؛ پس از سهدهه فعالیت، همچنان از مهرههای مهم بازیگری در سینمای ایران است. او درطولسال بارها در پروژههای مختلف دعوت به همکاری میشود که این آثار در گونههای مختلف سینما و تلویزیون است. وی چندوقتیست «جشنواره نمایشنامهخوانی و فیلم کوتاه ۸دقیقهای» را راهاندازی کرده که اختتامیه آن، در ۲۷ آبانماه در «تالار محراب» برگزار شد. داوران این جشنواره بهترتیب: امیرحسین آسانی، امید صدیقی و مهران مرادی بودند. برگزیدگان فیلم کوتاه اینها بودند: بهترین فیلمنامه: «شریکی» بهقلمِ اشکان قویتن/ بهترین بازیگر مرد فیلم کوتاه: سجاد اعلمی برای بازی در «سرنوشت رعنا»/ بهترین بازیگر زن فیلم کوتاه: هانیه حمیدی برای بازی در «لحظه تردید»/ بهترین فیلم کوتاه: «سنتیمنتال» ساخته «سالار برزگر». جوایز بخش نمایشنامهخوانی به بهترین خوانشگر مرد: حمیدرضا میرزایی برای «پستوخانه»/ بهترین خوانشگر زن: سحر بابایی برای «ترانههای قدیمی»/ بهترین گروه: «پستوخانه» بهکارگردانی «ابوالفضل اخوان» رسید. در بخش بهترینهای جشنواره، بهترین گروه نمایشی نوجوان: «مشنگها» بهکارگردانی نازنین جمالی/ اخلاق حرفهای: اشکان غلامپور/ استعداد برتر: المیرا نوروزی بودند. پرونده این شماره را به او اختصاص دادهایم.
«امین حیایی» که سالهاست تجربه موسیقی نیز دارد و بهعنوان خواننده، آلبومهای متعددی منتشر کرده است؛ یک تجربه کارگردانی نمایش را نیز در کارنامه دارد که درواقع پرفورمنسی با حضور گروه کُر و اجرای قطعات موسیقی (با حضور همسرش؛ نیلوفر خوشخلق) بود. این اثر باعنوان «قحطی نور» در سال 1391 در «تالار وحدت» اجرا شد.
او دربارهاینکه هدف از برپایی جشنواره فیلم کوتاه و نمایشنامهخوانی چه بود؟ و باتوجهبهاینکه برخی بازیگران جشنوارههای مشابه بهراه انداختند و استمرار نداشت، چه برنامهای برای حفظ این حرکت دارید؟ گفت: «هدف از برگزاری، حمایت از دوستان، عزیزان و هنردوستانیست که به آکادمی مراجعه میکنند و بههرحال باید مسیر را ادامه دهند و باید همراهشان باشیم و نیز علاقه ماست که بتوانیم حمایتی از آنها داشته باشیم. مؤسسه ما بسیارمشتاق است تا حامی بچهها در ادامه راهشان باشد و فقط بسنده به این نشود که در کلاسها حضور یابند و بعد با آنها خداحافظی کنیم و بروند؛ بلکه سعی کنیم در تولیدات سینمایی، تلویزیونی و تئاتر آنها را معرفی کنیم و اجراهای تئاتر برایشان بگذاریم. سالنهای تئاتر را در ساعتهایی برای آنها اجاره میکنیم تا بتوانند تئاترهای خود را اجرا کنند. ازهرطریق بتوانیم حمایت خود را ادامه میدهیم و هدف ما واقعاً همین است». وی دراینبارهکه شما بازیگری هستید با تجربه بازی در گونههای مختلف؛ در کمدی درخشیدید و زمانی هم که وارد سینمای اجتماعی شدید با استقبال خوبی مواجه شده و حتی به سیمرغ هم رسیدید؛ چه برنامهای برای ادامه مسیر بازیگری دارید؟ و میخواهید همچنان پرکار در تمام گونهها حاضر باشید یا گزیدهکار میشوید؟ گفت: «همیشه در مسیری که برایم پیش میآمد فقط سعی میکردم درست انتخاب کنم و انتخابهایم درست باشد. تا یکمدتی که انتخابها دست خودم بود و احساس میکردم کاری خوب است، درآنکار بازی میکردم. درآنزمان زیاد هنوز شناختهشده نبودم و اول راه بودم. کارهاییکه پیش میآمد را قبول و سعی میکردم در آنها تجربه کسب و به بار خودم اضافه کنم. هرچند ممکن بود فیلمهای ضعیفی باشند و آثار و نقشهای درخشانی نشدند؛ اما واقعاً اینفرصت را برای من بهوجود آوردند که بتوانم خودم را تجربه کنم و ببینم روی پای خودم چگونه میتوانم جلو بروم. ممکن است مثلاً راهنماییهای درستی هم نشده باشم یااینکه فیلمنامههایی نبودند که بتواند برایم خیلی چشمگیر باشند و موفقیتی بهوجود آورند؛ اما در ادامه راه، همین تجربیاتم باعث شد در آثاری حضور پیدا کنم که بتوانند موفقیت هم برایم داشته باشند. حتی یادم است؛ در برادههای خورشید (حسین حقیقی) که سالهای ۷۴، ۷۵ کار کردم، کاندید نقش مکمل شده بودم. فیلمهایی که با سیروس الوند همکاری داشتم، همگی تجربیات بسیارخوبی به من دادند؛ چون راهنماییهایی که میکردند، نگاهشان به کار و حرفهایبودنشان، بههرحال خیلی به من کمک میکرد که دوباره بتوانم خودم را دراینمسیر پیدا کنم و جلو بروم؛ به جایی رسید که در چندسالاخیر انتخابها خیلی گزیدهتر شد و سعی کردم فیلمهایی را که میدانم مخاطبان عام، با آنها زیاد ارتباط برقرار نمیکنند و مخاطبان خاص شاید محدود هم دارند، انتخاب کردم و عکسالعملهایی که از منتقدان، جشنوارهها و اتفاقات دیدم، نسبت به کارهای قبلیام خیلی متفاوتتر بود و احساس میکنم که بهتازگی مسیر را بهگونهای پیش بردهام تا بتوانم در ژانرهای دیگری جز کمدی و عاشقانه که درآندوره خیلی باب بود فعالیت داشته باشم. سعی کردم دراینژانرها هم خودم را محک بزنم و تاآنجاییکه مشخص است توانستهام مسیری را درستتر جلو بروم و تاموقعیکه اتفاقهایی اینگونه و فیلمنامههای خاص باشند به همینراه ادامه خواهم داد». او دراینبارهکه از «عصر جدید» چه خبر؟ و باتوجهبه استقبال بسیاری که به اینبرنامه شد، چه آیندهای درانتظارش است؟ گفت: «عصر جدید در دوره خودش واقعاً توانست جذب تماشاگر و مخاطب کند و همه اینبرنامه را خیلی دوست داشتند و برخوردشان بااینکار و ارتباطی که برقرار کرده بودند، خیلی جذاب بود. فکر نمیکنم دیگر فعلاً برای تلویزیون این اتفاق دوباره تکرار شود. در پلتفرمها بردهاند؛ دارند کار میکنند که یکسری مسابقات متفاوتتریست». وی دراینبارهکه بهنظر شما که دوست صمیمی احسان علیخانی هستید، ادامه ساخت «جوکر» برای این مجری را هوشمندانه میدانید یا بازگشت به «عصر جدید» را؟ گفت: «اینروزها براساس جنگهایی که در دنیا شکل گرفته و همچنین شرایط نامناسب اقتصادی جامعه، باعث شده که مردم حال خوبی نداشته باشند؛ بنابراین چنین برنامههایی که مفرح و شاد هستند میتواند برای مردم عزیزمان مناسبتر باشد». وی دراینبارهکه اگر بخواهید «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله را مشابه یکی از کارهای سینمای ایران تلقی کنید، از کدام فیلم یا سریال نام میبرید؟ گفت: «قاتل و وحشی، شبیه هیچکاری نیست. اینکار کاملاً متفاوت است». مصطفی رفعت در روزنامه سایه درباره او نوشته است: «امین حیایی» مدتهاست در قالب یک بازیگر مورداحترام و دوستداشتنی جا افتاده و اگر به کارنامه بلندبالایش نگاهی بیندازیم؛ این حضور پررنگ را تقریباً از همان اولین گامهایش دراینعرصه میتوان مشاهده کرد. او زمانی پرکارترین بازیگر سینمای ایران بود و اکنون، اگرچه دستبهعصاتر راه میپیماید؛ اما همچنان جزو بازیگرانیست که بیشترین پیشنهادها را از کارگردانهای کاربلد دریافت میکند. نگاهی دقیق به مسیر حرفهایِ امین حیایی به ما میگوید که او زیر هجمه ناشی از انتخابهایی که میتوان بد نامید، نمانده و همیشه وقتی احساس میشده که در مرز تکرار قرار گرفته، برگی برنده از آستین درآورده و مخاطب را شگفتزده کرده است. اگر بگوییم او بازیگر آثار کمدیست؛ هم درست و هم نادرست است؛ چراکه مرور فیلمهایی که بازی کرده نشانمان میدهد، نقشهایش مخلوطی از همه اینهاست و البته شیرینیِ نگاه و بیانش که او را به یکی از بازیگران جذاب حوزه آثار طنز میکند؛ بههمانسرعت میتواند تبدیل به تلخیِ عمیقی شود که باورکردنی نیست و این اتفاق در فیلمهایی مانند «دارکوب» یا «شعلهور» یا «شب» یا ... آنقدر درست و بجا میافتد که نمیتوان توانمندی او را در آثار جدی زیرسؤال بُرد. او حتی ملغمهای از هردویِ اینها را درآنواحد که نه؛ اما در لحظه لازم در فیلمهایی رو کرده که باید این تغییر حسیِ کاراکتری که با حضور او جان گرفته را پدیده خواند؛ درک این ادعا با تماشایِ «درخونگاه» و «نقاب» و «خانوم» و ... راحتتر است. اینها همه از سالها تلاش و تجربه میآید؛ او میگوید: «مجموع تجربیاتی که از فیلمهای خوب یا ضعیف بهدست آوردم، به من اعتمادبهنفس میداد که حالا بتوانم سر این پلان راحت بخندم یا گریه کنم. هروقت بخواهم حسی را بازی کنم، عصبانی شوم، ناراحت شوم و ... انرژیام را فقط درحد پلان موردنظر مصرف میکنم و هنگامیکه یک پلان بهاتمام میرسد و دوربین خاموش میشود، دیگر از آن حس بیرون میآیم و برایم ادامه ندارد. این اعتمادبهنفس باعث شده حتی در آثار کارگردانهای خوبی نظیر مهرجویی، جیرانی، میلانی و دیگران بتوانم بهراحتی بازی کنم و نگرانی نداشته باشم». امین هم از آن بازیگرانیست که با عشق به این حرفه از جوانی و دنبالکردن رؤیای حضور مقابل دوربین، بزرگ شده است؛ در نوجوانی و جوانی فعالیت در حوزه تئاتر را در کنار تحصیل آغاز میکند و پس از اخذ دیپلم، طی خدمت سربازی در مرکز هنرهای نمایشی نیروی هوایی فعالیتش را ادامه میدهد. در سال ۱۳۷۰ در یک کار کودک بهکارگردانی «ثریا قاسمی» و در فیلمی بهاسم «دو همسفر» بهپیشنهاد همین هنرمند بازی و کارش را دراینحرفه رسماً آغاز میکند. مسیری که ازآنسال تا رسیدن به مرحلهای که ازسویِ منتقدان نیز پذیرفته شود، پیمود، اصلاً هموار نبود و حتی او را مدتها بازیگر سینمای بدنه میخوانند؛ چهرهای که گیشه دارد؛ اما «آنِ» بازیگری ندارد و نمیتواند در نقشهای ماندگار ظاهر شود. ایندرحالیبودکه در سال 1374 با بازی در فیلم «برادههای خورشید» ساخته محمدحسین حقیقی؛ چنان درخشید که در جشنواره فجر کاندیدا دریافت سیمرغ بلورین در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. او البته زیر تیغ بیرحمانه و غیرمنصفانه منتقدها مانده بود و حضور همچون یکی به نعل و یکی به میخش در آثار طنز و جدی را برنمیتافتند؛ که البته دراینزمینه سهم آثار سینمای گیشهپسندترش سنگینتر بهنظر میرسید. ایننوع نگاه عاری از قضاوت ناعادلانه حتی باعث شده بود که بازیهای زیبا و اثرگذارش در بعضی از همان جنس کارها هم دیده نشود؛ کارهایی مانند «مزاحم»، «اثیری»، «تکیه بر باد» و ... را نمیتوان دید و از حال خوب بازیِ امین حیایی لذت نبرد. ماجرا ادامه داشت تا فیلم «مهمان مامان» که پیش و بیشازهرچیز بهخاطر استفاده داریوش مهرجویی از متنی از هوشنگ مرادی کرمانی باعث شد در نگاه منتقدان و عموم مخاطبان جان بگیرد؛ اما با تماشای اثر، فضای لطیف خردهروایتهایی که به دستان پرتوان بازیگرانش خود را بهرخ میکشیدند، مخاطبان را مجذوب کرد و سهم اندک امین حیایی نیز دراینکار مقبول افتاد. جالبآنکه او حتی متفاوت از حضورهای خاص خودش در آثار درام و طنزی که پیشتر ارائه داده بود نیز نبود؛ اما همینکه مُهر مهرجویی بر فیلم خورده بود، اعتباری تازه برایش رقم زد. او درباره تلاشش برای ارتقایِ کار و نه الزاماً دیدهشدن خودش میگوید: «بهعنوان بازیگر سعی میکنم در کارهاییکه چند بازیگر حضور دارند، به تکمیلشدن پازل کمک کنم؛ نهاینکه خودم را بهرخ بکشم. هر شخصیتی، ویژگی و اثر خودش را در روند داستان دارد و بههمینعلت هر بازیگری که در کار حضور دارد، باید نقش خودش را درست ایفا کند تا اینمجموعه نتیجه بدهد؛ مثلاً وقتی در کاری هستم که چند بازیگر طنز حضور دارند و هریک سبک طنز خود را داریم، میکوشیم که بازیهایمان را بالانس کنیم. ما باید به یک نقطهاشتراک برسیم؛ وگرنه کار چندپاره میشود و آنوقت شما هرچقدر هم که توانا باشید و خوب بازی کنید، دیده نخواهید شد؛ چون کلیت کار خوب از آب درنیامده است».