مروری بر ۵۴سال حکمرانی خاندان «اسد» بر سوریه
مهدی احمدی: 18 آذرماه 1403 بود که فرماندهی ارتش سوریه در بیانیهای، سقوط حکومت «بشار اسد» را اعلام کرد. بیانیه فرماندهی ارتش سوریه بامداد آنروز (یکشنبه) و پس از تصرف دمشق توسط گروههای مسلح و نیز خبر خروج بشار اسد از سوریه، انتشار یافت. رسانههای غربی و عربی بامداد یکشنبه با انتشار گزارشهایی، خبرهای درمورد خروج بشار اسد از سوریه و نیز ورود گروههای مسلح به دمشق پایتخت اینکشور را مطرح کردند. شبکه «العربیه» بامداد یکشنبه در گزارشی ادعا کرد که گروههای مسلح مخالف بشار اسد، ساعاتی قبل وارد دمشق شدند و کنترل پایتخت سوریه را بهدست گرفتند. شبکه «المیادین» نیز بهنقلاز «رویترز» گزارش داد که گروههای مسلح، بدون وجود هیچ نشانهای از ارتش سوریه، وارد دمشق شدند. «رویترز» همچنین بهنقلاز مقامات بلندپایه سوریه اضافه کرد که اسد دمشق را به مقصد نامعلومی ترک کرد. بهادعای رسانههای عربی و غربی؛ ازجمله «سیانان» و «رویترز» خروج اسد از دمشق به مقصد نامعلومی که میتواند خارج یا داخل سوریه (شهرهای علوینشین ساحل مدیترانه لاذقیه و طرطوس) باشد، صورت گرفت. رسانههای وابسته به گروههای مسلح گفتند که آنها وارد ساختمان رادیو و تلویزیون سوریه شدهاند و کنترل این رسانه را بهدست گرفتند. پایگاه خبری «العربی الجدید» نیز از کنترل زندان «صیدنایا»؛ بزرگترین زندان دمشق بهدست گروههای مسلح؛ و آزادی زندانیانِ آن خبر داد ...؛ اما ماجرا چگونه به اینجا رسید؟ خاندان اسد که از سال ۱۹۷۰ در سوریه قدرت را در دست گرفته بودند؛ بهویژه از سال ۲۰۰۰، با چالشهای متعدد داخلی و بینالمللی مواجه شدند. از آغاز اصلاحات سیاسی تا مواجهه با اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱ و جنگ داخلی، بشار اسد سعی داشت با حفظ ساختار سیاسی حزب بعث، حاکمیت خود را تحکیم کند؛ اما سرانجام حکومت او در موقعیتی دشوار قرار گرفت و به سقوط انجامید.
حزب بعث را میشل عَفلَق متولد دمشق و از پدری ارتودکس مذهب و صلاحالدین بیطار متولد دمشق و از خانوادهای سُنی مذهب و سنتی بنیان گذاشتند. این دو همه اوقاتشان را صرف فعالیت و تشکیلات سیاسی کرده و سرانجام به برداشت خاصی از «اشتراکیه» (سوسیالیسم)، «الوطن العربی» (میهن عربی) رسیده و حزب «بعث» را بهعنوان بهترینراه برای نیل به آرمانهای خود، اشتراکی تأسیس کردند. حزب بعث به دو پایگاه عمده در سوریه و عراق دست یافت. در عراق، این حزب با مجموعهای از کودتاها بهرهبری اعضای خود؛ بهویژه صدام حسین، توانست قدرت را در دست بگیرد. در سوریه نیز حافظ اسد با پیمودن مراحل مختلف قدرت، حزب بعث را به نیروی مسلط سیاسی تبدیل کرد. بنیانگذاران بعث؛ میشل عفلق و صلاحالدین بیطار، پس از بازگشت از فرانسه، فعالیت خود را در دهه ۱۹۳۰ با تمرکز بر آموزش جوانان و تقویت ملیگرایی عربی در سوریه آغاز کردند. آنها برای احیای ایدههای ملیگرایانه و استقلالطلبانه عربی، ابتدا گروه کوچک «حرکه الاحیاء العربی» را تشکیل دادند. باگذشتزمان و درتلاش برای سازماندهی منسجمتر، اینگروه به «حرکه البعث العربی» تبدیل شد. اولین کنگره حزب بعث در آوریل ۱۹۴۷ در دمشق برگزار شد و اساسنامه این حزب توسط نمایندگانی از سوریه، لبنان و اردن بهتصویب رسید. در دهه ۱۹۵۰، حزب بعث توانست از فضای سیاسی و تحولات ملیگرایانه در جوامع منطقه؛ بهویژه ایران و مصر، برای تقویت موقعیتش بهرهبرداری کند. یکی از نقاط عطف مهم حزب، ائتلاف آن در سال ۱۹۵۳ با حزب سوسیالیست عربی سوریه بهرهبری «اکرم حورانی» (سیاستمدار باتجربه و معروف سوریه) بود. این اتحاد، به شکلگیری «حزب بعث عربی سوسیالیستی» منجر شد که توانست در انتخابات پارلمانی سوریه در سال ۱۹۵۴ به موفقیت دست یابد و پایههای نفوذ خود را در ارتش سوریه و سایر کشورهای عربی؛ بهویژه عراق، تقویت کند. نهایتاً در سال ۱۹۶۳، حزب بعث توانست با انجام کودتا در سوریه و عراق به قدرت دست یابد. حافظ اسد از افسران نیروی هوایی سوریه بود؛ و بهکمک کودتای ۱۹۶۳، تحتحمایت حزب بعث، به صحنه قدرت وارد شد. او درابتدا بهعنوان وزیر دفاع فعالیت میکرد و توانست بااستفادهاز شبکهای از افسران و نیروهای وفادار در ارتش، قدرت خود را تقویت کند. حافظ اسد در ۱۹۷۰ با یک کودتای بدون خونریزی که به «جنبش اصلاحی» معروف شد، رهبری سوریه را در دست گرفت. این کودتا باعث برکناری رقبای داخلی حافظ در حزب بعث شد. او سپس تلاش کرد ساختارهای حکومتی و حزبی را بهگونهای بازسازی کند که کنترل سیاسی و نظامی کشور در دست او و حلقه نزدیکانش باقی بماند. حافظ اسد همچنین توانست حمایت گروههای مختلف؛ ازجمله علویان را بهدست آورد و از احساسات ملیگرایانه و ضداسرائیلی برای تقویت مشروعیت خود بهره ببرد. در سال ۱۹۷۱، حافظ اسد اقدام به تأسیس مجلس خلق کرد و سال ۱۹۷۲ «جبهه ترقیخواه ملی» را بنیان گذاشت. این جبهه، بهعنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به تکثر سیاسی، زمینهای فراهم کرد که دیگر احزاب سیاسی همسو با حزب بعث به آن بپیوندند. مانیفست این جبهه که بر رهبری دائمی حزب بعث تأکید داشت، از این اتحاد حمایت کرد. ایناقدامها تلاشی بود در تقویت کنترل سیاسی و مشروعیت حزب بعث در ساختار سیاسی سوریه. در سال ۱۹۷۳، قانون اساسی جدیدی اعلام شد که اصلاحاتی را در قانون اساسی موقت ۱۹۶۹ بههمراه داشت؛ قانونی که قدرت بیشتری به رئیسجمهوری بهجای نخستوزیر میداد. حافظ اسد از اینفرصت استفاده کرد تا پایگاههای حمایتی سیاسی و مردمی خود را مستحکم و با سکولارسازی نهادهای حکومتی، مشروعیت بیشتری برای خود دستوپا کند. درعینحال، در چارچوب گفتمان ناسیونالیسم سکولار، سعی داشت به گروههای مذهبی نزدیک شود. برای تحقق این هدف، در سال ۱۹۷۳، کمکهای مالی گستردهای به مدارس مذهبی در استان حما و سازمانهای خیریه اسلامی در استان حمص ارائه داد. این کمکها در سال ۱۹۷۴ با افزایش حقوق کارکنان تشکلها و نهادهای مذهبی ادامه یافت. در دوره او، دولت بعث عراق بهرهبری احمد حسن البکر، رئیسجمهوری وقت، توافقاتی با دولت او امضا کرد که براساسآن دو کشور برای اتحاد بیشتر و نزدیکی روابط؛ بهویژه در زمینههای سیاسی و نظامی، گام برداشتند. در این توافقات، حافظ اسد بهعنوان قائممقام اتحادیه دو کشور معرفی شد. هنگامیکه صدام حسین با یک کودتا رئیسجمهوری البکر را مجبور به استعفا کرد و به مقام ریاستجمهوری عراق رسید، روابط او با حافظ اسد بهطورجدی تحتالشعاع قرار گرفت و بهتدریج موجب ایجاد اختلافات عمیق میان دو کشور و رهبران آنها شد. درپی این تحولات، حافظ و صدام به مخالفان سیاسی هم تبدیل شدند و حزب بعث دچار شکاف و تجزیه شد. اختلافات بهحدی رسید که هریکاز این دو رهبر به مخالفان و تبعیدیهای یکدیگر پناه میدادند و درنهایت روابط رسمی میان آنها قطع شد. درپی اینرویدادها، حافظ در جنگ ایران و عراق به حمایت از جمهوری اسلامی ایران پرداخت. او و صدام حسین همچنان یکدیگر را به خیانت به حزب بعث متهم میکردند و هریک خود را نماینده حقیقی و اصلی حزب بعث میدانستند. حافظ اسد برای سهدهه (۱۹۷۰ تا ۲۰۰۰) ریاست حکومت بعث سوریه را برعهده داشت و توانست نظام سیاسی کشور را درجهت حفظ قدرت متمرکزش تثبیت کند. پس از مرگ او در سال ۲۰۰۰، در جلسه حزب بعث سوریه، بشار اسد (پسرش) بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد؛ درحالیکه اصلیترین جانشین فرزند بزرگش؛ یعنی باسل اسد بود. البته او در ۳۱سالگی براثر یک سانحه رانندگی در دمشق درگذشت و درحالیکه برخی معتقد بودند ماهر اسد بهعنوان جانشین معرفی خواهد شد اما بهدلیل پایینبودن سنش، بشار اسد بهعنوان رئیسجمهوری انتخاب شد. بشار متولد ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۵، در سال ۱۹۸۸ مدرک پزشکی خود را از دانشگاه دمشق دریافت کرد و پسازآن به خدمت در ارتش سوریه پرداخت. او چهارسالبعد، برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته چشمپزشکی به تحصیلات تکمیلی پرداخت اما در ۱۹۹۴ (پس از فوت ناگهانی برادر بزرگترش) به سوریه فراخوانده شد تا جایگاه او را بهعنوان جانشین پدرش برعهده گیرد. در ۱۹۹۸، بشار به دانشگاه نظامی وارد شد و مسئولیتهای نظامی و سیاسی بیشتری را در سوریه پذیرفت؛ ازجمله نظارت بر حضور نیروهای سوری در لبنان. در ۱۰ ژوئن ۲۰۰۰، حافظ اسد براثر ایست قلبی درگذشت. پسازآن، بشار ۱۷ ژوئیه همانسال، رسماً قدرت را در دست گرفت. در دوران آغازین زمامداری بشار، برخی اصلاحات فرهنگی و سیاسی بهاجرا درآمد که بهنام «بهار دمشق» شناخته میشود. این تغییرات بهعنوان اولین گامها جهت نوسازی در کشور مطرح شدند؛ اگرچه این اصلاحات درنهایت با موانع و چالشهایی مواجه شدند. اگرچه بشار اسد کوشید تا در جریان کنگره ملی حزب بعث با متمرکزساختن توجه خود بر اقتصاد و مسئله فساد سیاسی قدری از فشارهای اقتصادی بر مردم بکاهد و استانداردهای زندگی آنها را ارتقا دهد اما این اصلاحات بهدلیل آنچه بشار آنرا «ضعف ساختارهای دولتی، فقدان نیروی انسانی کارآمد و شرایط بینالمللی و تحولات منطقهای» مینامد، نتوانسته نتیجه دلخواه را بههمراه داشته باشد. در جبهه سیاسی نیز اگرچه بشار اسد کوشید با لغو قانون حالت فوقالعاده اصلاح قانون اساسی، آزادی برخی زندانیان سیاسی و جایگزینی رهبران جوان یا رهبران قدیمی که پس از درگذشت حافظ اسد نیز اهرمهای قدرت را در دست داشتند شرایط را بهبود بخشد اما هنوز با خواستههای معترضین فاصله زیادی داشت. این تغییرات نهایتاً محدود و ناکام ماندند؛ بهویژه پس از شروع بحران سوریه در ۲۰۱۱؛ بدینصورتکه در سال ۲۰۱۱، همزمان با اوجگیری اعتراضات مردمی در جوامع عربی، موجی از تظاهرات در شهرهای مختلف سوریه نظیر حمص، درعا، حما، لاذقیه، جبله و دمشق آغاز شد. این اعتراضات که ابتدا بهشکل مسالمتآمیز و با خواستههایی اجتماعی و سیاسی شروع شده بود، با سرکوبهای گسترده ارتش سوریه مواجه گردید. اعتراضات در برخی مناطق نظیر حمص و درعا بهتدریج شدت یافت و دراینمیان، قیامهای مسلحانه توسط ارتش آزاد سوریه علیه حکومت بشار اسد در حمص بهوقوع پیوست. درایندوران، بشار درابتدا سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی به اعتراضات در رسانههای عمومی نداشت اما هنگامیکه فشار سرکوبها افزایش یافت و اعتراضات به خشونت کشیده شد، رئیسجمهوری سوریه مصاحبههایی با رسانههای دولتی انجام داد و بروز بحران در کشور را به اسرائیل نسبت داد. وی همچنین اعلام کرد که باقدرت در برابر توطئهها خواهد ایستاد و بر سرکوب اعتراضات مصمم است. این سرکوبها و خونریزیها درنهایت باعث شد اتحادیه عرب در سال ۲۰۱۱ عضویت سوریه را بهحالت تعلیق درآورد و فشارهای بینالمللی بر حکومت بشار اسد شدت بیشتری گرفت. حکومت بشار در موقعیت پیچیدهای قرار گرفت. این جنگ بهمدت بیش از یکدهه ادامه یافت و زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی سوریه را تخریب کرد؛ اما با کمک ایران و روسیه درمقابلهبا گروههای مسلح معارض او، حکومتش ادامه پیدا کرد. ازنظر بینالمللی؛ بشار اسد با تحریمهای گسترده و انزوای سیاسی روبهرو شد. در سالهای اخیر با کمک نیروهای خارجی و بازگشت نسبی ثبات، توانست قدرت خود را حفظ کند. سرانجام در نوامبر ۲۰۲۴، ائتلافی علیه او شکل گرفت و حملات متعددی بهقصد سرنگونی انجام دادند که نهایتاً در ۷ دسامبر 2024 بشار اسد سوریه را ترک کرد و دمشق بهتصرف معارضین مسلح سوری درآمد. ایرنا