سیاهاب
«اوتس» در «سیاهاب» داستان دختری 26ساله بهنام «کِلى کلیهر» را روایت میکند که به جشنی دعوت شده و در آنجا با سناتوری آمریکایی آشنا میشود. پس از این دیدار است که همهچیز رفتهرفته تغییر میکند. اثر حاضر، افتخارات زیادی را برای نگارندهاش بهارمغان آورده؛ مثلاً نامزد جایزه «پولیتزر» برای بهترین کتاب داستانی در سال 1993 بوده و در فهرستی موسوم به «1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید» جای گرفته است. «سیاهاب» (Black Water) نخستینبار در سال 1992 منتشر شد و توجه منتقدان را بهخود جلب کرد. رمان برپایه «حادثه چاپاکویدیک» در سال 1969 بهنگارش درآمده؛ حادثهای که در آن، سناتور آمریکایی بهنام «تدی کندی» با یک ماشین تصادف کرد و باعث مرگِ یکی از کارمندان کمپین انتخاباتی سناتور آمریکایی «رابرت اف کندی» شد. نویسنده دراینکتاب، مدام از فلشبک استفاده میکند تا به مخاطبان خود نشان دهد چه وقایعی به تصادف و فرورفتن در سیاهاب منجر شده است. ماجرا از این قرار است: «کِلى» قصد دارد در یک مهمانی که توسط دوستش؛ آقاى «سنتجان» و معشوقهاش (رِى اَنیک) برگزار شده، شرکت کند. همچنین قصد دارد تا آخر هفته را با آنها بماند. «سناتور» نیز به جشن دعوت شده است؛ کسیکه حضورش همهچیز را در هم میریزد. «کِلی» و سناتور، عاشق و معشوق نیستند. واقعاً دوست هم نیستند؛ تازه با هم آشنا شدهاند و باتوجهبه قراین، از یکدیگر خوششان آمده است. هیچکدام از لحاظ حرفهاى نیز ارتباطی ندارند. هرچند مىتوان گفت که ازلحاظ تمایلات لیبرالى در برخى عقاید سیاسى اشتراک نظر دارند. «کِلى» اصلاً استخدام نشده و هرگز به خدمت سناتور، کارمندانش و سازماندهندگان مبارزه انتخاباتىاش درنیامده است؛ پس چهچیزی او و سناتور را بههم پیوند میدهد و باعث میشود آن دو در تاریخ چهارم جولای پشتِ فرمانِ تویوتاى کرایهاى سناتور بنشینند و بعد، کارشان به سیاهاب بکشد؟ این اثر، نامزد جایزه «حلقه منتقدان کتاب ملی» (1992) نیز شده است.