بازگشت خالق «ملت عشق» با یک اثر جدید
الیف شافاک؛ یک فمینیست عامهپسند در بازار پرفروشها
«الیف شافاک»؛ نویسنده بریتانیایی و ترکتبار که بیشتر برای رمان «ملت عشق» و «جزیره درختان گمشده» شناخته میشود، قرار است رمان جدید خود را عنوان «رودخانههایی در آسمان» از تاریخ 8 اوت ۲۰۲۴ (۱۸ مرداد) ازسوی انتشارات «پنگوئن» منتشر کند. طبق اعلام «بیبیسی کالچر»؛ رمان «رودخانههایی در آسمان» رمانی غنی و گسترده است که بین قرن 19 و دوران مدرن روایت میشود و درباره عشق و ازدستدادن، خاطره و آرامش، آسیب و مرهم است که حول محور سه شخصیت مسحورکننده که در سواحل رودخانههای تیمز و دجله زندگی میکنند، روایت میشود و زندگی آنها بهطرز عجیبی تحتتأثیر حماسه گیلگمش قرار گرفته است. آثار «شافاک» تاکنون به ۵۵ زبان ترجمه شده است. او نگارش ۱۹ کتاب را در کارنامه دارد که ۱۲ عنوان کتابش رمان است و در بسیاری از کشورهای جهان به فروش چشمگیری دست یافته. آخرین رمان این نویسنده باعنوان «جزیره درختان گمشده» یکی از ۱۰ کتاب پرفروش «ساندیتایمز» شد و در فهرست نهایی جایزه رمان «کاستا» و «جایزه زنان» قرار گرفت. همچنین رمان «۱۰دقیقه و ۳۸ثانیه درایندنیای عجیب»؛ دیگر نوشته او نیز در فهرست نهایی جایزه «بوکر» قرار گرفت. کسب نامزدی جایزه بینالمللی ادبی «دوبلین» برای کتاب «ملت عشق» و جایزه «رومی» برای رمان «پنهان»، از دیگر جوایز کسبشده توسط این چهره اکنون ۵۲ساله است.
او در سال 2005 با «ایوپ کان» ازدواج کرد؛ روزنامهنگار و سردبیر سابق Radikal (یک روزنامه لیبرال ترکیه) که سال ۱۹۷۳ متولد شده. «ایوپ کان» فارغالتحصیل رشته ارتباطات از «دانشگاه استانبول» و دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته سیاست خارجی آمریکا و روابط خاورمیانه در «مرکز مطالعات خاورمیانه (در دانشگاه هاروارد)» است. وقتی روزنامه اقتصادی Referans در سال 2010 با روزنامه Radikal ادغام شد، او سردبیر «رادیکال» شد؛ اما در ژوئن 2014، استعفا داد و وارد «گروه رسانهای دوغان» شد. آنها دو فرزند دارند.
«شافاک» در استراسبورگ فرانسه بهدنیا آمده است. در کودکی پدرومادرش از یکدیگر جدا شدند. او همراه مادرش به ترکیه بازگشت و زیست در دو دنیای متفاوت را آغاز کرد. ازطرفی زندگی نزد مادرش که زنی تحصیلکرده، مدرن و با تفکر غربیست و ازطرفدیگر زندگی نزد مادربزرگش؛ زنی با تحصیلات کمتر، خرافاتی و اهل جادو! او از همانزمان با این اختلافات آشنا بود. در دانشگاه در رشته مطالعات زنان درس خوانده است. همچنین دکترای علوم سیاسی دارد. در دهه چهارم زندگیاش به آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاههای اینکشور شروع به تدریس کرد. او خود را یک مهاجر نمیداند؛ بلکه مسافری دائمی میداند که از کودکی سفرش را آغاز کرده است. «شافاک» فعال حقوق زنان و منتقد وضعیت سیاسی و اجتماعی ترکیه و خاورمیانه است. «شافاک» صدای کسانیست که صدایشان شنیده نمیشود و درباره بیگناهان، اقلیتها، آوارهها و تبعید مینویسد. او در صحبتهایش گفته: «تمام نویسندگان باید علیه سرکوبهای ترکیه اعتراض کنند. ترکیه در صدر دستگیری روزنامهنگاران است. هزاراننفر صرفاً بهخاطر امضاکردن درخواست صلح شغل خود را از دست دادهاند. در ترکیه تعداد خشونتهای خانگی ۱۴۰۰درصد افزایش یافته. ترکیه در میان ۱۴۹ کشور جهان در شاخص شکاف جنسیتی طبق گزارش انجمن اقتصاد جهانی رتبه ۱۳۰ را دارد. فقط حدود ۱۵درصد موارد سوءاستفاده جنسی کودکان دراینکشور گزارش میشود. شمار کودکهمسری دراینکشور فاجعه است. ما باید بهجایاینکه وانمود کنیم مشکلی وجود ندارد، درباره آن صحبت کنیم». اظهاراتی ازایندست از او کم نیست. او در سال ۲۰۰۶ نیز بهخاطر نوشتن رمان «حرامزاده استانبول» به دادگاه فراخوانده شد. داستان اثر درباره رابطه خانوادهای ترکتبار با خانوادهای ارمنی-آمریکاییست و به ماجرای نسلکشی ارامنه اشاره کرده است. پردیس جلالی در «طاقچه» درباره آثار او نوشته است: رمان «چهل قانون عشق» که در ایران با عناوین دیگری همچون «عشق» و «ملت عشق» و با ترجمههای متفاوت راهی بازار شده است، احتمالاً معروفترین کتاب الیف «شافاک» برای ما ایرانیهاست. این کتاب، روایتگر داستان دیدار مولانا و شمس تبریزی است در لابهلای داستانی مدرن و امروزی. «اللا روبینشتاین» که درگیر زندگی روزمره است و با مادریکردن برای فرزندان و رابطه سرد با همسرش دستوپنجه نرم میکند، ویراستار کتابی میشود که از داستان شمس و مولانا میگوید. او، درگیر این اثر، بهمعنایی جدید از عشق میرسد که میتواند زندگیاش را دگرگون کند. «اسکندر»، بازتابدهنده دو مفهوم حساس است: یکی مرد شرقی با پیشینه مردسالارش و دیگری شرقی مهاجر. این دوگانه، همزمان با رفتارهای تبعیضآمیزی که مردم کشور انگلیس با شخصیت اصلی داستان یعنی اسکندر از خود نشان میدهند. البته اصرار او به ماندن بر سر ارزشهای پوسیده مثل ناموس، تعصب و غیرت بهعنوان یک مرد ترک، باعث ایجاد مشکلهای بسیار میشود. این کتاب، داستان ریشه آدمهاست؛ ریشهای که از خاک اجدادی آنها بیرون میزند و به وجود آنها و سرنوشتشان رسوخ میکند. این داستان، تمنای جامعه مدرن برای زدودن خشونت از وجود مرد شرقیست. دیگر کتاب معروف نویسنده ملت عشق در ایران «بعد از عشق» است. خط سیر یکسان زندگی زنانه، چیزیستکه «شافاک» درایناثر به آن پرداخته است؛ آنهم با کنارهمقراردادن بخشهایی از زندگی و تردیدهای خود و زنانی مختلف درطولتاریخ. انگار که بخواهد بگوید آنها، همگی روزهای تلخ و شیرین یکسانی را طی میکنیم و میتوانیم دراینمسیر، درکناریکدیگر باشیم. دریکطرف روایت، نویسنده را میبینیم که درگیر انتخابی بزرگ در زندگی شخصی خود است و آن تصمیم به تشکیل زندگی مشترک و خانواده و در طرف دیگر روایت، زنانی را میبینیم که عاشق میشوند، ازدواج میکنند، باردار میشوند و با افسردگی پس از زایمان دستوپنجه نرم میکنند. ساختار کتاب بهاینصورت است که یک داستان روایت میشود و بعدازآن گزارشی آورده شده. این کتاب برآمده از تجربه واقعی نویسنده در زندگی بهعنوان زنی مدرن در دل جامعه سنتیست؛ اما خطاب به همه زنانیست که در مسیر انتخابهای بزرگ زندگی هستند و سر دوراهیهای آن گیر کردهاند. در «سه دختر حوا» مواجهه سه دختر خاورمیانهای طی تحصیل در دانشگاه آکسفورد، بستری میشود برای درک نگاه «شافاک» به انسان خاورمیانهای و آنچه امروز دراینمنطقه حساس میگذرد: مونا، شیرین و پری؛ سه دختری هستند با عقایدی که زمین تا آسمان با یکدیگر فرق دارند. آنها درگیر زندگی و بحثهای پرتنشی باهم میشوند تا حقیقت را دراینوضعیت بیابند. کتاب، اعتراضیست به تنش، خشونت کلامی و عدمپذیرش اعتقادات و عقاید مخالف یکدیگر. «شافاک» عاشق همراهکردن کاراکترهای ذهنساختهاش با شخصیتهای رنگارنگ تاریخیست. در داستان «من و استادم» نیز همین بازی را ادامه میدهد. «جهان» پسرکیست هندی که همراه با فیلش، در سفر است و با افرادی از فرهنگها و مذاهب مختلف در دل تاریخ آشنا میشود. داستان، در زمان سه پادشاه پرآوازه عثمانی: سلطان سلیمان، سلطان سلیم و سلطان مراد اتفاق میافتد و او بیخبر از راهی که آغاز کرده، با ورود به قصر سلطان سلیمان، پا به ماجرایی پرپیچوخم میگذارد. «شافاک» درایناثر درپیآن است تا نشان دهد خرافهپرستی، تعصبات خشک مذهبی و هویتسازی متعصبانه قومی، مخرب تمدن بشریست. کتاب «شمسپاره» شامل ۶۵ مقاله متفاوت از «شافاک» است که طی چندسال در روزنامههای مختلف ترکزبان منتشر شده. وی با گردآوری این مقالات در ۲۰۱۲ آنرا بهصورت کتابی برای علاقهمندان به نظراتش جمعآوری کرده. این مقالات شامل موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی، ادبی، خانوادگی و روابط میان زن و مرد، تلاش برای شناساندن هویت زن در جامعه، ایجاد توازن مذهبی، جنسی و قومی، مسائل و مشکلات نویسندگیست. همچنین «شافاک» با نگاهی کوتاه به زندگی شخصی خود سعی دارد اینمسائل را در زندگی خود شفاف کند تا خواننده به عمق تفکراتش پی ببرد. اینها، فقط بخشی از آثار پرفروش و پرمخاطب نویسنده «ملت عشق» هستند. «شرافت»، «پنهان»، «برزخ»، «تقدس نخستین دیوانگیها»، «محرم» و «شپش پالاس» از دیگر آثار این نویسندهاند که به او شهرتی جهانی دادهاند. مهسا خانمحمدی در «ایسنا» (2 بهمن 98) گفتوگویی از «شافاک» با «نیویورکتایمز» را ترجمه کرد؛ این نویسنده درپاسخبهاینکه در قفسه کنار تختخوابش چه کتابهایی قرار دارند؟ گفته است: «در بازههای زمانی متفاوت کتابهای مختلفی را مطالعه میکنم اما معمولاً همزمان یک کتاب داستانی و یک کتاب غیرداستانی را روی میز کنار تختخوابم قرار میدهم». او کتاب موردعلاقهاش که تاکنون کسی چیزی دربارهاش نشنیده را اثری از «زابل یسایان» معرفی کرده و توضیح میدهد: «او فمینیست، رماننویس و اندیشمند ارمنستانی، نویسندهای با نبوغ بالا و زنی بود که بسیارفراتر از عصر خود محسوب میشد. کتاب در قلب ویرانهها از این نویسنده، تاریخچهای مهم و جانسوز محسوب میشود. همچنین نویسندههای تحسینبرانگیز بسیاری وجود دارند که در سرزمین مادریشان شناختهشدهاند اما آثارشان هنوز بهزبانهای دیگر ترجمه نشده و هنوز در جهان شناخته نشدهاند. یکی از نمونهها ناتالیا گینزبورگ است». او دربارهاینکه آثار کدام نویسنده، رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد، روزنامهنگار یا شاعر را بیش از هر فرد دیگری تحسین میکند؟ گفته است: «من نویسندگانی را تحسین میکنم که چه در نوشتار و چه در محتوای آثارشان خطر را بهجان میخرند. برای نویسندگانی که شجاعت اینرا دارند که برخلاف جریان حرکت کنند و کسانی را که از اینکه هرسال به سبکی مشخص بنویسند ممانعت میکنند، تحسین میکنم. رماننویسها، روزنامهنگاران و شاعران متعددیاند که عمیقاً برایشان احترام قائلم و برایم اهمیت ندارد مشهور هستند یا یک نویسنده کتاباولی. فعالیت در جایگاه هریکاز این نویسندهها چالشهای خود را دارد». او درباره آثار ترک محبوبش میگوید: «هزارهای از ادبیات ترک اثر طلعت حلمان؛ کتابی بینظیر و زیباست که اثر مناسبی برای شروع محسوب میشود. مطالعه آثار ناظم حکمت نیز برای درک ستم و سختی رسیدن به آزادی ضروریست. مدونا با پالتوپوست اثر صباحالدین علی نیز چندسالپیش بهزبان انگلیسی منتشر شد و آنرا میتوان اثری بینظیر توصیف کرد». او درباره فعالیتهای کتابخوانیاش وقتی مشغول نوشتن است، گفته است: «پیشازآنکه نوشتن رمانم را آغاز کنم، تحقیقات مفصلی را آغاز و سعی میکنم تاحدیکه امکان دارد هرچیز مرتبط با موضوع کتابم را مطالعه کنم. مدت زیادی را در دانشگاه درس خواندهام و شاید این همان دلیلیست که مفهوم نظم را برایم مهم جلوه داده است. وابسته به موضوعی که قرار است درباره آن بنویسم، کتب بسیاری را مطالعه میکنم و وقت زیادی را صرف تفکر میکنم». آیا تاکنون کتابی او را به کسی نزدیکتر کرده یا میان او و فردی فاصله انداخته است؟ توضیح میدهد: «معتقدم هر کتابی که مطالعه کردهام من را به فرد دیگری نزدیک کرده است. تعداد بسیارکمی کتاب وجود دارد که آرزو میکردم هیچگاه مطالعه نکردهبودمشان. هرچیزی را که با من ارتباط برقرار کند مطالعه میکنم؛ از فلسفه سیاست گرفته تا علم عصبشناسی و تاریخ فرهنگ. رمانهای گرافیکی، کتابهای مصور و کتابهای آشپزی نیز مطالعه میکنم. هرچه را که درلحظه برایم جالب باشد مطالعه میکنم. بهطرز فکر ادبیات متعالی در برابر ادبیات پست اعتقادی ندارم. هیچگاه این تفاوت را درک نکردم. من فقط یک قانون طلایی دارم: سعی میکنم بهجایاینکه سالبهسال در همان منطقه امن ذهنیام باقی بمانم، بهوسعت آنچه میتوانم بنویسم و فراتر از سنتها، ژانرها و فرهنگها پیش بروم. من کودکی تنها و منزوی بودم که توسط دو زن بزرگ شدم: مادرم و مادربزرگم. ازآنجاکه فکر میکردم زندگی بینهایت خستهکننده است، از همان سنین کودکی به کتابخوان خوبی تبدیل شدم».