چگونه با برچسب ''کمتوانی'' فرصتها را از معلولان دریغ میکنیم
منو دستِکم نگیر
متأسفانه امروز در بسیاری از مراكز و مناطق شهری، معلولین از حداقل امكانات نیز برخوردار نیستند و با وجود آمار بالای اینگروه، هنوز هیچگونه امكانات مناسب رفاهی و تمهیدات آسایشی برایشان درنظر گرفته نشده؛ خیابانها و پیادهروهای ما هنوزهم با استانداردهای جهانی فاصله بسیار دارند كه اینمسئله موجب شده تا افراد سالم نیز در بسیاریازمواقع در چالهچوله و پستیوبلندیهایی كه دهان باز كردهاند، گرفتار و با مشكل مواجه شوند؛ چهرسد به معلولین و افراد خاص! همچنین درزمینه ساخت فروشگاهها و مراكز خرید، مراكز تفریحی، ادارات و ساختمانهای دولتی نیز توجهی به اینمسئله صورت نگرفته و شاید تنها در برخی از بیمارستانها و انگشتشماری از فروشگاههای زنجیرهای، به سطوح شیبدار برمیخوریم كه برای استفاده و تردد اینگروه درنظر گرفته شده است. سؤال ایناستکه آیا معلولین و سالمندان ما تنها با بیمارستانها سروکار دارند؟! آیا آنها به خرید نمیروند؟ به خوراك و پوشاك نیاز ندارند؟ آیا تابهحال فكر كردهایم كه كودكان معلول هم از رفتن به سینما لذت میبرند؟ و آیا تابهحال با خود اندیشیدهایم كه در اتوبانهای شلوغ و خیابانهای عریض پررفتوآمد، تكلیف معلولین و سالمندان چیست؟ وقتی دیدن 150 پله پلهای عابر پیاده بهخودیخود توان آدم را میبرد و حتی كودكان و جوانها نیز طاقت اینهمه پلهنوردی و كوهپیمایی را ندارند؟ آیا زمان طراحی و بهرهبرداری از متروها به این فكر افتادیم كه امكان استفاده از آن برای چهكسانی فراهم است؟ درحالیكه امروز متخصصان طب فیزیكی و ارتوپدها معتقدند؛ بالاوپائینرفتن زیاد و مداوم از پله و سطوح شیبدار موجب كندرومالاسی و سائیدگی زانوها شده و به زانوها آسیب جدی وارد میکند. متأسفانه اینها مسائلیست كه در جامعه و در بخش ساختمانسازی، معماری شهری، سیستم و طراحی مراكزی كه هرروز در لوكسترشدنشان تلاش میكنیم، به آنها توجهی نداشتهایم یا این توجه آنقدر اندك بوده كه تنها برای بهرهبرداری تبلیغاتی صورت گرفته و جوابگوی نیازهای بیشمار افراد نیست و تازه باید یادآور شد که همین حداقل توجه و امكانات نیز درمورد پایتختنشینان لحاظ میشود و بالطبع در روستاها و شهرستانها با همین تسهیلات نیز مواجه نیستیم؛ درحالیكه امروزه در برخی از كشورهای اروپایی و آمریكا كه شاید میزان معلولین و سالمندان آنها بهمراتب كمتر از ما باشد، چنان تمهیداتی اندیشیده شده كه در نگاه اول، گمان میكنی بخش اعظم افراد آن جوامع را معلولین و افراد سالخورده تشكیل میدهند؛ مثلاً آلمان دراینزمینه شرایط خوبی دارد. امروز در خیابانها و مراكز خرید كشور آلمان به كمتر جایی برمیخوریم كه برای استفاده، تردد و حملونقل معلولین شرایط و طراحی ویژهای صورت نگرفته باشد؛ اما سؤال اینجاست چرا ما نباید چنین باشیم و لااقل در مسائل مهمی ازایندست از كشورهای فعال دراینزمینه، الگوبرداری صحیح داشته باشیم؟ باید درنظر داشت که معلولین، افرادی با نیازهای ویژه هستند که گاه با وسایل كمكی همچون ویلچیر، عصا، كراچ، واكر، عینكهای ذرهبینی، سمعك و گاه نیز بدون علائم ظاهری در جامعه زندگی میكنند و نیازهای آنان با نیازهای افراد عادی متفاوت است. معمولاً جانبازان، معلولان جسمی،حركتی و سالمندان سعی دارند خود را با محیطهای مختلف انطباق دهند؛ ولی وقتی این افراد در موقعیتهای جدید قرار میگیرند و چارهای جز استفاده از امکانات موجود در فضاهایی که محل ترددشان است را ندارند، مشکلاتشان بیشتر میشود؛ ازجملهاینکه موانع جهتیابی و حركت موجب بروز خطرات و ناامنیهای فیزیكی خواهد شد که گاه لطمات جبرانناپذیری را بههمراه خواهد داشت. بههمینسبب، لزوم مناسبسازی كلیه محیطها؛ اعم از اماكن عمومی، معابر، محیط شهری و بینشهری و حتی محل سكونت، بهصورت یک نیاز ضروری در جامعه احساس میشود تا این افراد بتوانند بهراحتی از تسهیلات محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جهت حفظ استقلال فردی بهرهمند شوند. بدیهیست برای اینمنظور میبایست شرایط لازم جهت تطبیق نیازهای انسانی با محیط كار و زندگی در جامعه بهوجود آید. هرچند برای دستیابی به چنین اهدافی، آموزش و فراگیری علمهای خاص همچون آشنایی با آناتومی، فیزیولوژی، روانشناسی و آنتروپومتری برای مسئولین مربوطه و افراد با شرایط فیزیکی خاص لازم است که در شکوفایی بیشتر این افراد در جامعه و فراهمآوردن شرایط بهینه زندگی آنها تأثیرگذار است و طبیعیست که تازه پس از آشنایی با چنین علوم و دستیابی به سطح قابلقبولی از آگاهی میتوان درزمینه مناسبسازی اماکن اقدامات سازندهای ارائه داد؛ اما درحقیقت، وظیفه یک جامعه عدالتگستر و اسلامی ایناستکه تمام مشكلات موجود برای رشد انسانها را از بین ببرد و ازآنجاکه معلولان و سالمندان نیز بخشی از جامعه هستند و همچون سایرین حق زیست در اجتماع را دارند، وظیفه رفع مشكلات آنها نیز مستقیماً برعهده جامعه است. بهاینترتیب، حرکتهای جدی و اصولی در راه دستیابی به اینمهم، لطف یا اقدام فوقالعادهای ازسوی دولت محسوب نمیشود؛ بلکه همچون تأمین امنیت در جامعه و توجه به مسائل اقتصادی و رفع نیازهای اولیه افراد، از ضروریات و تکالیف حتمی و شرعی دولتمردان و مسئولان مربوطه بهشمار میرود. گفتنیست؛ توجه به اینمسائل با مناسبسازی معابر عمومی و تجهیز و نصب علائم راهنمایی مناسب در معابر و اماکن عمومی که جزو نیازهای اولیه است، آغاز شده و در آینده نزدیک باید به ایجاد تجهیزات و امکانات رفاهی و فرهنگی در سطحی وسیع؛ ازجمله ایجاد موزه لمسی و صوتی، كتابخانه گویا، كتابخانه بریل، ایجاد سایتهای كامپیوتری با نرمافزارهای ویژه معلولین (مانند جاورز، كرازویل و ...) و احداث مراکز تفریحی استاندارد برای این افراد بینجامد. امروز در كشور ما باید به اینمسئله توجه کرد كه معلولین نیز همچون دیگر افراد، مالیات و عوارض دولتی را پرداخت میكنند؛ اما امكان برخورداری از حقوق شهروندی حتی در ابتداییترین اشكال آن؛ ازجمله حملونقل برایشان فراهم نیست و این از عدالت و انصاف بهدور است؛ چهبسا اینها همان افرادی هستند كه بهرغم مشكلات عدیدهای كه با آن مواجهاند، هنوز نقشی پررنگ در اعتلا و سربلندی كشور ایفاء میكنند؛ نمونه بارز آن، ورزشكاران جانباز و معلولین هستند كه با امكاناتی نهچندانزیاد درمقایسهبا دیگر ورزشکاران، همواره در مسابقات پاراالمپیك از اعتبار و حیثیت ورزش ایران دفاع میکنند؛ مسئولیتی كه افراد سالم و بهرغم جامعه «توانمند» ازنظر جسمی، هیچگاه نتوانستهاند از عهده آن برآیند. بههمینسبب، توجه و رسیدگی ویژه به معلولین، ضروریست و زمینه را برای پیشرفت جامعه نیز فراهم میآورد. البته بهموازاتِ اهمیت توجه و پرداختن به مسائل و مشكلات فیزیکی این قشر، لازم است تا فرهنگسازی مناسب درزمینه مواجه با این افراد در جامعه نیز صورت پذیرد. امروز وقتی با معلولین سخن گفته و پای صحبتشان مینشینیم، میبینیم كه بیش از نارساییهای موجود درزمینههای ذکرشده، آنچه آزارشان میدهد، فقر فرهنگیست كه بهانحاءمختلف در جامعه ما وجود دارد و زندگی را برای این افراد مشكلتر کرده است. دراینراستا باید اقدامات سازنده و حسابشدهای صورت گیرد تا موجب بالارفتن سطح آگاهی جامعه نسبت به مسائل خاص شود و شاهد افزایش حس احترام و پذیرش افراد نسبت به یكدیگر در جامعه باشیم. باید این باور را در افراد بهوجود آورد و تقویت کرد كه تمام انسانها درهرشرایطی ازلحاظ فیزیكی قرار داشته باشند، دارای شأن و منزلت انسانی برابر بوده و این تواناییها، قابلیتها و كارایی افراد است كه از آنها انسانهایی متفاوت و ارزشمند میسازد. در جهان، نمونههای بسیاریازافراد را میتوان یافت كه بهرغم محدودیتهای فیزیكی و جسمی كه با آن دستبهگریبان بودهاند، تأثیری ماندگار در تاریخ علم و هنر و فرهنگ كشور خود گذاردهاند؛ نظیرِ كارل آنتان (1929- 1848) ویولونیست آلمانی كه از هر دو دست، فلج بود و با پا چنان ویولن مینواخت كه گفته شده گاهی مردم در كنسرتهای یوهان اشتراوس، ساعتها نوازندگی او را تشویق میكردند یا در تاریخ ایران، رودكی را داریم كه در عین نابینابودن؛ در شعر، موسیقی و هنر زبانزد بود؛ تاآنجاكه هنوزهم از میان خاطره یاران مهربان، بوی جوی مولیان را میتوان شنید. اهمیت به كودكان و افراد مسن و نیازهای آنها نیز بسیار ضروریست؛ اینكه در جامعه؛ بهویژه میان جوانان این باور را تقویت كنیم كه پابهسنگذاشتن بهمعنای ازكارافتادن و خروج از چرخه تحولات روز جامعه نیست؛ بلكه بهعنوان مرحلهای از زندگی باید برای آن برنامهریزی شده و توجهات لازم صورت گیرد. كمااینكه چندسالپیش یك پیرزن 95ساله كانادایی از ایالت آلبرتا توانست به مقام قهرمانی در مسابقات پرتاب نیزه افراد بالای 55سال دست یابد! ازسویی، همگام با افزایش آگاهی و سطح درك افراد جامعه دراینزمینه ضروریست كه مسئولان توجه ویژهای را به مسائل مرتبط با معلولین و سالمندان معطوف داشته و درجهت دستیابی این افراد به حقوق حقه شهروندی درراستای عدالت اجتماعی، اهتمام ورزند و برای اینمنظور لزوم برنامهریزیهای صحیح و مدون درزمینه مناسبسازی اماكن و فضاهای عمومی بسیارمهم است. هرچند دراینراستا اقداماتی نیز صورت گرفته که جای تقدیر و تشكر از مسئولین مربوطه را دارد؛ اما تا رسیدن به سطح مطلوب امكانات مطابق استانداردهای بینالمللی برای اینگروه از افراد، هنوز راه بسیاری درپیش داریم. از یاد نبریم كه اگرچه تلاشی درجهت توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای كشورهایی؛ ازجمله ایران بسیارحائزاهمیت است؛ اما نباید پرداختن به موضوعات كلان، ما را از توجه به مسائلی كه كوچكتر دیده میشوند، باز دارد؛ چهبسا همین توجهات و رسیدگیهای ساده؛ اما تأثیرگذار است كه موجب خواهد شد، جامعه ما مسیر توسعه و رشد را سریعتر بپیماید.