تصورات اشتباهی که از حقوق شهروندیمان داریم
حقت را به من بده!
سعید جمالی
"در صورت پارک پنچر میشوید!" تابلوهایی با این نوشته یا مشابه آن، آشناترین نوع تهدید در حوزهی رفتارهای اجتماعیست و البته از آن زورگوییهای رایجیست که استفادهکنندگان از آن عموما حتی نمیدانند که با نصب این تابلو یا نوشتن جملههایی از این دست مرتکب جرم شدهاند. بله جرم! از آنجاکه این جملهها مصداق تهدید به خسران مالی و انجام عملی خلاف قانون است، خودش میتواند بهعنوان جرم، نتیجهی معکوس برای کاربر داشته باشدو او را گرفتار کند؛ آنهم درحالیکه تمام افرادی که به آن پناه میبرند تا حریم امن محل زندگی و کار خود را محفوظتر نگه دارند، خود را در استفاده از آن محق میدانند. درواقع صحبت اصلی ما در این نوشتار همین "حق" است. حتما برای شما هم پیش آمده که هنگام پارک در خیابان بعد از آنکه به سختی جای پارکی پیدا میکنید، تازه متوجه میشوید صاحب خانه یا مغازهای روبهروی آن محل، با گذاشتن هر وسیلهای اعم از جعبه و کارتن و... مانعی ایجاد کرده است تا کسی نتواند این محدوده را تصاحب کند. حتی ممکن است به شما با حالتی آمرانه بگوید که خودروی خود را بردارید؛ چون اینجا محل پارک یا مقابل خانه یا مغازهی آنهاست! عموم مردم هم در این زمینه مراعات میکنند؛ یعنی بهنوعی میپذیرند که طرف حق دارد. واقعیت اینکه در این مورد و نمونههای مشابه بسیاری اصلا حقی وجود ندارد. آن عبارت چهاردیواری اختیاری هم مربوط به حریم داخلی مغازه و خانه است و طرق و شوارع عامه جزوش محسوب نمیشود که در آنها تمام شهروندان شریک هستند. واقعیتی که فراموش میشود این است که برای مثال، ما وقتی خانهای را میخریم احساس میکنیم بخشی از خیابان یا کوچهای که خانهی ما مقابل آن قرار دارد هم متعلق به ماست؛ اما این کاملا اشتباه و خلاف قانون است. اینجاست که پای "حقالناس" وسط میآید و این ماجرا که اگر به دوروبر خود نگاه کنیم، در خیابانها، کوچهها، معابر و... نمونههای متعددی را خواهیم دید که حقالناس را بهعنوان مایملک شخصی تصرف کردهاند. از صاحب ملکی که برای ساختوساز، تنها به یک تابلو یا بنر با جملهی "از اینکه برایتان مشکل ایجاد کردهایم، عذر میخواهیم" اکتفا میکند تا میوهفروشی که بساط میوههای خود را تا چند متر بیرون از حریم مغازهاش چیده است، تا روزنامهفروشی که برای بهتر و راحتتر شدن کارش، نشریات و روزنامهها را در پیادهرو بساط میکند و در عوض حریم داخل مغازهاش را با کالاها و محصولات غیر فرهنگی مانند تنقلات و سیگار پر میکند، تا سهلانگاران خودپسندی که وسیلهی نقلیهی خود را طوری در محل گذر عابر پیاده یا خیابان پارک میکنند که عبور و مرور را برای سایرین مشکل میکنند، تا رانندههایی که برای سوار و پیادهکردن مسافر در محدودهی مناسب توقف نمیکنند و چهارراه را بند میآورند، تا عابرانی که بدون در نظر گرفتن حق رانندگان به جای محلهای خطکشی یا زیرگذرها و روگذرها از وسط خیابان میانبر میزنند تا فروشندهی دورهگردی که در ساعات مختلف روز فریادکشان طلب مشتری میکند تا دستفروشهایی که در ازدحام مترو باعث آزار میشوند تا فردی که در یک مکان عمومی سیگار میکشد یا با تلفن همراه خود بلند و طولانی صحبت میکند و... همگی مصادیقی از پا گذاشتن بر حریم سایرین و تجاوز به حقوق دیگران است؛ حقوق تحریفشدهای که بیشتر ما هنگام صحبت دربارهی ویژگیهای بدرفتاری مردم جامعه از آن بهعنوان نادیدهگرفتن حقالناس یاد میکنیم. جالب آنکه بسیاری از این موارد نهتنها جزو حقوق ما نیستند؛ بلکه مترادف با جرم مسوب میشوند که در صورت پیگیری شاکی میتواند مجازاتهایی هم در پی داشته باشند. شاید بهترین راه برای جلوگیری از وقوع این رفتارهای هنجارشکن این باشد که شیوههای زیستی جمعی خودمان را تغییر دهیم و راه تعامل با همشهریهایمان رابیاموزیم. افراد در یک جامعهی مدنی نیازمند رفتارهایی هستند که مانع برخورد میشود و یکی از ابتداییترین آنها رعایت حق تقدم و رعایت حقوق شهروندیایست که برای همهی ما مهم هستند. مادامی که در این مسیر تنها به خودمان فکر کنیم و تا زمانیکه قوانین مدافع حقوق ما باشند، به آنها پایبند باشیم، راه به جایی نخواهیم برد.