جناب عرفانی اینروزها وضعیت دوبله چطور است؛ چون با دوستان پیشکسوت مثل شما که دراینباره صحبت میکنیم، خیلی از وضعیت حال حاضر دوبله راضی نیستند.
از چه نظر؟
ازایننظرکه مانند گذشته خیلی حرفهای، تکنیکی، دلسوزانه و جدی به آن پرداخته نمیشود.
البته بهنظرم درکل دوبله اینطور نیست؛ برخی از فیلمهای خیلیخوب و صاحبنام اگر صاحبان دلسوزی داشته باشند، دوبله خوبی میطلبد و زمانی هم که دوبله خوب بطلبد، بچهها تاآنجاکه بتوانند، سعی میکنند که کار را خوب انجام دهند. البته مثل سابق نیست؛ شرایط یکمقدار ماشینی شده و بالطبع روی اینکار هم تأثیر گذاشته که ایننوع کار برای فیلمهای بهاصطلاح سریدوزیست. ولی در فیلمهای صاحبنام و اصیل که صاحبان آنها بخواهند که این فیلم خوب دوبله شود؛ بالطبع از گویندگان خوب استفاده و روی فیلمها زحمت کشیده میشود.
احساس میکنم که شاید بهایندلیل دوبله ما بهاینشکل درآمده که صاحبان کارها بستری برای عرضه ندارند؛ یعنی عرضه کارشان شده یکساعت نمایش در تلویزیون یا شبکههای ویدیویی.
بالطبع همینطور است. آنزمانکه فیلمها دوبله میشد، صاحب کارها دوبلههای خوب میخواستند. البته در همین محدوده ویدیوهای خانگی هم مؤسساتی هستند که دوبلههای خوب میخواهند و کارهای خیلیخوبی ارائه میدهند. مثلاً سریال «24» را با آقای بهرام زند در سمت مدیر دوبلاژ کار کردم که دوبله خیلی تمیزی دارد و گویندهها همه بهجا هستند. قبلازآن هم باز همین مؤسسه تصویر دنیای هنر، سریالی داشت بهنامِ «گروگان» که دوبله خوبی داشت. فیلم «مشتزن سنگینوزن» را برای همین مؤسسه کار کردم که جای آنتونی کوئین حرف زدم که یکیاز فیلمهای کلاسیک بزرگ دنیا بود؛ خیلی ازاینکار راضی بودم و دوبله خیلی خوبی شد. استودیوی قرن بیستویکم کارهای خیلی خوبی میکند. مؤسسات دیگری هم هستند که کارهای خوبی انجام میدهند. در همین تلویزیون هم دوبلههای خیلیخوبی میبینیم.
البته برخی ازاینسریالها که شما نام بردید؛ مانند «24» و «گروگان» شاید بهایندلیل ازسویِ این مؤسسات موردِتوجه قرار گرفت که قبلاز دوبلهشدن هم مردم آنها را بهصورتِ غیردوبله دیده بودند و با آن ارتباط برقرار کرده بودند.
این مؤسسه از سال 83 یا 84 کار خودش را آغاز کرده است و کارهای دوبله خودشان را به آقای بهرام زند میسپارند. آقای زند که از دوستان خیلی خوب من هستند و کار خودمان را از سال 40-41 شروع کردیم. ایشان از اول هم گوینده خوبی بودند و زمانی هم که مدیر دوبلاژ شدند، تمام فیلمهایشان حتی فیلمهای فارسی که صداگذاری شده است، کارهای خوبی بودهاند؛ مثل سریال «امامعلی(ع)» که کار بسیار فاخری بود. البته من ازنظرِ دوبله صحبت میکنم؛ چون کارگردانی آقای میرباقری که جای خود را دارد. بیشتر فیلمهایی که دراینمؤسسه ساخته میشود کارهای خوبیست که برای آنها زحمت کشیده میشود. زمانیکه صاحب کار از ما کار خوب بخواهد، درنتیجه کار خوب انجام میشود و همهچیز بستگی به صاحب کار دارد.
انتخاب کار ازسویِ صاحب کار و درنهایت انتخاب دوستانی که بهعنوانِ دوبلور کار میکنند، برچهاساس و معیاریست؛ کمااینکه دوبلورهای جوان زیادی هم وارد این عرصه شدهاند؟
بعدازانقلاب میگفتند که دوبلورها درها را بهرویِ خودشان بستهاند. همچین چیزی نبوده و همچین چیزی هم نیست و دلیلش هم چیزیست که شما فرمودید. درحالِحاضر به بدنه دوبله 70 درصد نیروی جوان تزریق شده است. خُب مابین اینها جوانهای بسیار بااستعدادی هم وارد شدند که درکنارِ اینکه گویندههای موفقی شدند؛ مدیر دوبلاژهای موفقی هم شدند. درموردِ نحوه انتخاب، صاحب یک مؤسسه وقتی میخواهد که فیلمش خوب دوبله شود، آن فیلم را به یک مدیردوبلاژ خوب میسپارد و محدودیتی هم ازنظرِ گوینده ایجاد نمیکند. مدیردوبلاژ هم بعداز دیدن فیلم و با شناختی که از گویندهها دارد، برمبنایِ صدای کاراکتر؛ گویندهها را انتخاب میکند. زمانی هم که گویندهها وارد کار شوند و کار را ببینند، فرم کلی کار خودش را نشان میدهد، اینکه این یک کار جدیست و باید خیلی خوب پرداخت شود.
ما یکیاز معدود کشورهایی هستیم که دوبلهای غنی داریم و عملاً فکر میکنم دوبله ما در دنیا استثنایی بوده است و با دوبله قوی و غنی خود، سینمای خارج را با مردم آشنا کردهایم. خیلی از شخصیتهای خارجی با دوبلورهای ما در ایران شکل گرفتند؛ ولی چرا باید خودمان به خودمان ضربه بزنیم؟ مثلاً تلویزیون که بودجه کلانی هم دارد، چرا باید کار دوبله را سرهمبندیشده انجام دهد؟ چرا باید برخی از فیلمهای روز دنیا که بعضاً نسخه اصلی آن دست مردم هم موجود است، باید با یک دوبله بد همراه شود و برای مخاطب این دوگانگی را ایجاد کند و او را بهایننکته برساند که دوبله ما تبدیل به یک کار دمِدستی شده است؟
تقریباً با حرفهای شما موافق هستم. خیلی از هنرپیشههای هالیوودی در ایران بهخاطرِ دوبله ما معروف شدند و من اینرا قبول دارم.
مثلاً همفری بوگارت بازیگری بوده که با صدای حسین عرفانی شکل گرفته است؛ برای کسانیکه 10 تا فیلم همفری بوگارت را دیدند، خیلی سخت است که بخواهند الان صدایی دیگر را بر روی همفری بوگارت بشوند...
الان من به یک آدمهایی برمیخورم که دراینچندسال اخیر خیلی هم زیاد شدهاند که اینها تمام فیلمهای همفری بوگارت را نگه داشتهاند و این جوانها میآیند از من درموردِ دوبله و هنرپیشهها سؤالاتی میپرسند؛ مخصوصاً درموردِ همفری بوگارت که واقعاً نمیدانم باید اسم این موضوع را چه بگذارم؟ اسمش را میشود علاقه گذاشت؟ بههرحال علاقهمندان بسیاری پیدا کرده... میدانم این جوان الان فقط 25سال سن دارد ولی آنقدر به دوبله علاقهمند است که چیزهایی از من میپرسد که مربوط به 20سال قبلاز بهدنیاآمدن خودش بوده است. این چیزی را هم که شما میگویید، درست است؛ اخیراً یک گردهمایی داشتیم و صحبتهایی که در سندیکا داریم هم همین است که دغدغه خود من و دوستانی که دلشان برای دوبله میسوزد ایناستکه یکمقدار کار را جدیتر بگیریم. میشود کار را جدیتر گرفت و میشود دوبله خوب هم داشت. همانطوری که خدمتتان عرض کردم، الان خوشبختانه یکمقدار فضا بهتر شده است و یکمقدار کار جدیتر گرفته میشود و قبول دارم که نباید بگذاریم هنر و صنعتی که خیلی برایش زحمت کشیده شده و تا اینجا رسیده و کسانی عمر و جوانی خودشان را برای این هنر گذاشتند، ازبین برود. همیشه من به جوانها میگویم که شما باید اینکار را نگه دارید و خوشبختانه جوانهایی که خدمتتان عرض کردم که دراینکار بااستعداد هستند، واقعاً دلشان برای اینکار میتپد و با شور و حرارتی خاص کار میکنند. وقتی کار دوبله فیلمی را انجام میدهند، انرژی و احساسی که ساعت 9 صبح در کار دارند، با انرژی و احساسشان در ساعت 9 شب هیچ فرقی ندارد و دراینکار کم نمیگذارند.
فکر میکنم که این انرژی، از عشق میآید؛ مثل پیشکسوتانی که تا الان دراینحرفه ماندهاند.
دقیقاً، دقیقاً عشق است. بدون رودربایستی صحبت کنیم؛ پول دوبله آنقدری نیست که بخواهی بهخاطرِ پولش بهاینکار فکر کنی. اگر عشق نباشد، اصلاً آن کار درنمیآید. اصلاً درهرکاری، در هر کار هنری اگر عشق نباشد، اصلاً کار درنمیآید. خودم را میگویم و کاری به دیگران ندارم. اگر من با عشق کار نکنم، نمیتوانم جوابگوی آن جوان علاقهمند که خدمتتان عرض کردم، باشم. پس بهخاطرِ احترامگذاشتن به آن جوان، احترامگذاشتن به ماندگاری این هنر، احترامگذاشتن به مخاطب باید این عشق باشد. اگر در خود دوبلهکردن و اجرای دوبله عشق نباشد، مطمئن باشید که نمیتوانید اینکار را ادامه دهید. شما حساب کنید که یک دوبلور از ساعت 9 صبح تا 9 شب در اتاقهای تاریک با درهای بسته، بدون هیچ منفذی مینشیند و بهخاطرِ وقت کم باید آن فیلم یکروزه تمام شود. پس باید آن عشق باشد تا بتوانی با آن زندگی کنی و اینروال را هرروز ادامه دهی. هرروز میآیی و هنرپیشههای متفاوتی را میبینی؛ آن هنرپیشههایی که آنور کار میکنند هم کار خودشان را بهبهترینشکل انجام میدهند و روزبهروز هم بازیهای عالیتری از خودشان ارائه میدهند؛ پس، باید بتوانی جوابگوی این بازیها باشی.
البته من معتقد هستم که کار یک دوبلور از کار بازیگر هم سختتر است... مثلاً یک ستاره مانند همفری بوگارت که با تمام وجودش بازی میکند و سعی میکند بهترین کار را ارائه کند، حالا شما را در موقعیتی قرار میدهد که فقط با صدایتان باید حس و تلاش او را اجرا کنید؛ پس کار شما سختتر میشود.
بهخاطرِاینکه او پلان به پلان بازی کرده و پلان به پلان دیالوگها را گفته و این پلانها را به یک سکانس بزرگ تبدیل کرده است ولی حالا من باید یک سکانس را بهصورتِ کامل اجرا کنم.
هیچوقت ازاینعشق سرد نشدید؟ کمااینکه شما یک خانواده کاملاً دوبلور هستید.
عشق من یکمقدار بیشتر هم شده است. هرسالی که میگذرد، متوجه میشوم که عشق و علاقهام به دوبله بیشتر شده است. من جزو آندسته از بازیگردوبلورها بودم که زمانیکه به بازی مشغول بودم، به کار دوبله هم میپرداختم. یعنی تمام وقتم را روی بازیگری نمیگذاشتم. هیچموقع نشده که حتی یکماه هم از کار دوبله جدا شده باشم. حتی زمانیکه بازی میکردم، چندروزی را میآمدم دوبله میکردم و دوباره به بازیام میپرداختم. این 40سال را همینطوری ادامه دادم؛ بهخاطرِاینکه روزبهروز دارم میبینم که بازیها و نوع فیلمها دارد بهتر میشود و بههمینخاطر ما هم باید سعی و کوشش خودمان را بکنیم که بهاینبازیها برسیم.
هنگام کار چقدر به همدیگر کمک میکنید؟ شما، خانم ناظریان و دخترتان که یکیاز جوانهای بااستعداد این عرصه است و چقدر از همدیگر انتقاد میکنید؟
انتقاد میکنیم؛ کمک هم میکنیم. ما، در خانه بیشتر درموردِ کارمان صحبت میکنیم. با همکاران که بیرون میرویم، همیشه پیش خودمان گفتیم که رفتیم بیرون و خواستیم یک چای و قهوه و شیرینی دورِهم بخوریم، درموردِ کار با همدیگر صحبت نکنیم و حرفهای دیگر بزنیم؛ ولی رفتیم و بعداز پنجدقیقه ناخودآگاه درموردِ دوبله حرف زدیم. در خانه هم تقریباً بیشتر وقتمان را درموردِ کار صحبت میکنیم.
دوست داشتید که دخترتان هم سمت این کار بیاید؟
دراصل خیر، دوست نداشتم؛ ولی وقتی دیدم بهاینکار علاقه دارد و رشته بازیگری را انتخاب کرده و دیدم از سهتا فرزند من، این یکی از اول بهاینکار علاقهمند بوده؛ بههمینخاطر ممانعت نکردیم. مهسا از زمانیکه خیلیکوچک بود، دراینعرصه بود. من و همسرم رفته بودیم کاری را انجام دهیم؛ یک تیزر تبلیغاتی بود. یک بچه نیاز داشتند. مهسا آنموقع به سن مدرسه هم نرسیده بود که او را برای آن نقش بردیم و چون هنوز سواد خواندن نداشت، در گوشش جملات را میگفتیم و او اجرا میکرد.
پس، از همان دوران کودکی اینکار شروع شد و تقصیر خودتان بود؟
(باخنده) بله، تقصیر خودمان شد و مهسا بهاینکار علاقمند شد.
کماکان این کارهای مشترک با خانم ناظریان ادامه دارد؟
بله؛ ایشان دیگر کمتر گویندگی میکنند و بیشتر مدیریت دوبلاژ را برعهده دارند.
هنوز هم دوست دارید که به آن روزهای طلایی برگردید و کارهای ویژه آن سبک سینمای کلاسیک را انجام بدهید؟
بله؛ چراکه نه...
آقای عرفانی شاهنقش شما دراینسالها چه نقشی بوده است؟
نمیشود گفت که کدام را بیشازهمه دوست دارم. ازنظرِ من، شاید یک کارهایی بوده که خودم خیلی دوست نداشتم. البته نهاینکه دوست نداشتم؛ ولی یک کار دیگر را بهتر میدانستم اما دیدم که مردم بهاینکار بیشتر علاقه دارند. نه، همه کارهایم را دوست دارم.
ولی من بهشخصه بعضی از کارهای شما را بیشتر دوست دارم؛ مثل تمام کارهایی که بهجایِ همفری بوگارت صحبت کردید یا «بربادرفته» که بهجایِ کلارک گیبل صحبت کردید...
دوبله «بربادرفته» هم یکیاز کارهای ویژه آنزمان بود. نکته جالب ایناستکه همه فکر میکنند که این فیلم قبلازانقلاب دوبله شده است؛ درصورتیکه این فیلم بعدازانقلاب دوبله شد. از کارهایی بود که دوست عزیزم آقای خسروشاهی خیلی دوست داشتند و خیلیخوب روی آن کار کردند و گویندههای خیلیخوبی هم در آن صحبت کردند؛ استاد طهماسب، خانم رفعت و دوستان دیگر و کار خیلیخوبی شد.
شما در خیلی از آثار طنز هم صحبت کردهاید. این حضور در آثار طنز از ذائقه و روحیه خودتان سرچشمه میگیرد؟
بهشخصه کارهای طنز را دوست دارم. ببینید ما درواقع، سهنوع دوبلور داریم؛ دوبلورهایی که صدای جوان دارند و جوانگو هستند، دوبلورهایی هستند که صدای باس دارند و رُلهای خاص را میگویند و درواقع تکصدایی هستند و دسته سوم دوبلورهایی هستند که تعدادشان خیلی کم است و تیپیکگو هستند و همه نوع کاری میکنند. درواقع، صداسازی میکنند و از طنز گرفته تا رُلهای متفاوت را کار میکنند. من را هم باتوجهبهاینموضوع در کارهای طنز بهخدمت گرفتند و خودم هم کار طنز را دوست دارم.
و سخن پایانی...
امیدوارم که روزی برسد که با همدیگر اینجا بنشینیم و صحبت کنیم و بگوییم که دیگر دوبله بد وجود ندارد و همه دوبلهها خوب هستند... بهامیدِ آن روز.