گزارشی تکاندهنده از آنچه در جنگ بر سر کودکان میآید؛
آرزوهایی به رنگ خون
مصطفی رفعت/یک ضربالمثل آفریقایی میگوید: «در مبارزه فیلها، اول از همه علفهای زیر پایشان صدمه میبیند»؛ حقیقتی که در سیاستهای جنگطلبانه نمود عینیاش میشود ازبینرفتن کودکانی بیگناه که زندگی را با چاشنی ترس و ناامنی تجربه میکنند. «امروزه افغانستان بیشک خطرناکترین جای جهان برای تولد یک نوزاد است!» این جمله از دنیل تول؛ مدیر منطقهای صندوق کودکان سازمان ملل متحد موسوم به UNICEF سرآغاز گزارش تحلیلی منتشره به تاریخ 23 سپتامبر 2016 در پایگاه اینترنتی مجموعه حمایت از کودکان جنگزده تحت عنوان CVOW است که در بخشی از آن میخوانیم: «جنگ در افغانستان آنقدر طولانی شد که در طی این مدت، زندگی 6.3میلیون نفر از جمعیت این کشور را تحت تاثیر قرار داده و بیشاز 106هزار نفر را تنها در یکسال منتهی به این گزارش آواره کرد؛ مسئلهای که به سوءتغذیه و کاهش شدید بهداشت کودکان بسیاری از این محدوده جغرافیایی، انجامیده است».
گزارش سال 2016 نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در خصوص کودکان و تنشهای مسلحانه از افغانستان نشان میدهد که تعداد بچههای تلفشده این کشور نسبتبه سال 2014 افزایشی 14درصدی داشته است و تنها در سال 2015 از هر چهار فرد کشتهشده در آنجا، یکنفر کودک بود». گزارش خبری 12 دسامبر 2016 شبکه Al Jazeera نمایانگر این است که در هر 10دقیقه یک کودک در یمن کشته میشود. آمارهای منتشره از سوی کمپین حمایت از کودکان سوری با عنوان I Am Syria حاکی از کشتهشدن بیشاز 470هزار سوری در جریان جنگ ششساله این کشور است که 55هزار نفر از آنها را کودکان تشکیل دادهاند. مرکز تحقیقاتی Global Research در گزارشی تکاندهنده به نقل از دادههای سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل به تاریخ اول آپریل 2017، از مداخلات نظامی ایالات متحده آمریکا در جنگهای مختلف بهعنوان یکی از عوامل قابل توجه افزایش کشتهشدن غیر نظامیان بهویژه کودکان و زنان در نبردهای گوناگون نام برده و نوشته است: «تحریمهایی که از سال 2010 برای عراقیها وضع شد، مسئول مرگ بیشاز 560هزار کودک در این کشور تا به امروز بوده است». گزارش دیگری از مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی ایالات متحده موسوم به NCBI در سال 2015 پرده از این حقیقت تلخ برمیدارد که در حال حاضر و بهطور متوسط، در جنگهای مختلف در جهان دستکم هفتهای 53 کودک کشته یا مجروح میشوند که البته این تنها محدود به آنهاییست که بهطور رسمی گزارش میشوند و شمار قربانیان بیدفاعی که در حملات ناگهانی تروریستی یا درگیریهای ضربتی از بین میروند، بیشازاینهاست». سازمان یونیسف هم در مقالهای مربوط به کودکان جنگ، در پایگاه اینترنتی خود آورده است: «درگیریهای صورتگرفته در جهان تنها در یکدهه اخیر، بهطور تقریبی باعث نابودی دومیلیون کودک شده و همچنین، بین چهار تا پنجمیلیون کودک معلول و 12میلیون کودک آواره بر جای گذاشته است. بیشاز یکمیلیون کودک یتیم یا دورمانده از خانواده و حدود یکمیلیون کودک آسیبدیده به لحاظ روانی، از دیگر تلفات انسانی ناشی از قدرتطلبی برخی دولتهاست». البته نباید تصور کرد که تنها عارضه جنگ، گرفتن قربانیهای پرتعداد کمسنوسال یا کودکان دچارشده به نقص عضو است. اینگروه سنی گاه تجربههایی بهشدت عجیب، دردناک و ناباورانه دیگر را هم در خلال درگیریهای داخلی و خارجی از سر میگذرانند. برای نمونه، در مقاله شماره آگوست 2017 نشریه BORGEN که پیرامون مسائل مختلف سیاسی به بررسی میپردازد، میخوانیم: «کودکان جنگ، چالشهایی بسیار دشوار از فجایع انسانی را به عینه میبینند. مطالعات سال 2007 Ed Bayer در مورد کودکان درگیر با جنگ در اوگاندا و کنگو نشان میدهد که 54درصد بچههای این دو کشور تا رسیدن به سن 15سالگی، تجربه کشتن دستکم یکنفر را از سر میگذرانند؛ 28درصدشان مورد تجاوز قرار میگیرند و بین 80 تا 90درصدشان یا شخصا مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند یا کشتهشدن کسی را میبینند». آیا اینچنین بچههایی میتوانند در آینده زندگی عادی و سلامتی داشته باشند؟ وقتی گزارش بهروزشده یونسکو در سال گذشته میلادی را میخوانیم که بیشاز 300هزار «کودکسربازی» که اسلحه حمل میکنند، به خیل مبارزان مختلف در کشورهای گوناگون ملحق شدهاند، واقعا میتوان انتظار داشت که این آسیب، در آینده بهراحتی از صفحه زندگی خودشان و جوامع پاک شود؟ این مقوله در فیلمهای سینمایی سالهای اخیر همچون «الماس خونین»، «مسلسل موعظهگر» و «هتل رواندا» بهخوبی بهنمایش درآمده است که چگونه بچههای معصوم ناگاه تبدیل به ماشین کشتار میشوند. دکتر رابرت تی. مولر؛ استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب پرفروش Talking About Trauma نیز در یادداشتی برای شماره آپریل 2013 نشریه Psychology Today مینویسد: «18میلیون کودک در یکدهه اخیر (منتهی به زمان انتشار این مقاله) در خلال جنگ بزرگ شدهاند و کودکان بسیاری هم تروماهای مختلفی را متحمل شدهاند که از آسیبهای بدنی تا روانی را دربرمیگیرد. سال 1996، گراکا میچل؛ همسر سابق نلسون ماندلا، گزارشی از سازمان ملل را با عنوان تاثیر جنگ بر کودکان، منتشر کرد که توجه سیاستگذاران و اساتید دانشگاهی را بهخود جلب کرد و باعث شد مطالعات بیشتری بر تاثیرات مخرب روانی پدیده جنگ بر کودکان صورت گیرد. بچههای جنگ، زندگی در خشونت، وحشت و تنش را تجربه میکنند. آنها بیخانمان میشوند، از خویشان دور میمانند و امنیت خود را از دست میدهند؛ بهطوریکه دیگر حتی بهراحتی نمیتوانند دسترسی به منابع معمولی تامین نیازهای اولیه انسانیشان برای حیات داشته باشند. قانون بکش تا زنده بمانی در ناخودآگاه آنها پررنگ میشود و یاد میگیرند برای ادامه بقا چگونه تبدیل به شخصیتی دیگر شوند و این تبدیلشدن یعنی عبور از مرزهای اخلاقی و انسانی. اگر هم جزو دسته ضعیفتر باشند، حتما آسیبهای جسمانی و روانی متعددی را خواهند دید که دیر یا زود تباهشان میکند». او با اشاره به عارضه PTSD بهعنوان آسیب روانی پساز سانحه میگوید: «این مسئله، زیست طبیعی کودکان را بهسرعت یا بهمرور مختل میکند و این حجم از خشونت، ترس و اضطراب، تبدیل به قاتل خاموش روانشان میشود. بعداز نسلکشی فجیعی که در رواندا بهوقوع پیوست، 60درصد کودکانی که مورد پرسش قرار گرفتند، گفتند که حتی فکر نمیکردند آفتاب فردا را ببینند». گزارشگر دویچهوله در مطلبی به تاریخ 30 جون 2015 در این رسانه مینویسد: «بیشاز 167میلیون دلار کمکهزینه برای حمایت از تحصیلات و رواندرمانی کودکان جنگزده مناطق مختلف از سوی یونیسف در سال 2014 هزینه شد تا عشق کودکانه تبدیل به بذر نفرتی برای آینده نشود اما آیا میتوان این وضعیت را تنها با پول به حالت قبل بازگرداند؟ کودکان سوریه، عراق، سودان جنوبی، یمن، لبنان، فلسطین و آفریقای جنوبی هر لحظه ناامیدی را تجربه میکنند و اگر به آمار یکی از هر 10 کودک که در مناطق درگیر جنگ رشد میکنند، وجه عینیتری ببخشیم، با رقم تاسفبار 230میلیون نفر روبهرو میشویم که در حال حاضر، 21میلیون نفرشان بهطور مستقیم با کابوس مرگ چهرهبهچهره هستند و اگر کشته نشوند، یا در معرض تجاوز قرار میگیرند یا ربوده شده یا بهزور بهعنوان نیروی نظامی کودک اسیر میشوند». ایو مریسون؛ شاعر و نویسنده درگذشته آمریکایی گفته بود: «آرزویم این است روزی کودکی متولد شود و از مادر خود بپرسد راستی جنگ دیگر چیست؟!» او سال 1992 از دنیا رفت و ناگفته پیداست فرصت نکرد ببیند که حالا میلیونها کودک هر روز از خود میپرسند: «آیا صلح، تنها یک کبوتر سفید است؟»