بهیادِ صدایی که سکوت کرد
ناصر طهماسب؛ دوبلور کاراکترهای باهویت!
«ایرج طهماسب»؛ کارگردان، بازیگر، مجری، نویسنده، خواننده و برنامهساز که عمدتاً بهعنوان یکی از خالقانِ اصلیِ «کالاهقرمزی» شناخته میشود؛ برادر کوچکتر «ناصر طهماسب» بوده که در واکنشی در اینستاگرام درپیِ فوتِ او، با انتشار تصویری از برادرش نوشت: و ناصر ...
«ناصر طهماسب»؛ دوبلور و گوینده پیشکسوت، در تاریخ ۱ دیماه ۱۴۰۲ براثرِ سکته مغزی درگذشت. مرگ وی، شوک بزرگی به جامعه دوبلاژ و هوادارانش وارد کرد. پسر این هنرمند (کیومرث) ضمن تأیید خبر درگذشت وی و خاکسپاری در سکوت خبری، گفت: «دوهفتهگذشته متأسفانه پدر دچار سکته مغزی شدند و دراینمدت در بیمارستان بستری بودند. چند بیمارستان هم فقط بهامید بهبودی ایشان عوض کردیم؛ متأسفانه یکم دیماه بهعلت کاهش سطح هوشیاری از دنیا رفتند. مراسم خاکسپاری وی صبح شنبه دوم دیماه در بهشتزهرا(س) در قطعه خانوادگی انجام شد». او دربارهاینکه چرا خبر درگذشت این هنرمند رسانهای نشد؟ توضیح داد: «همانطورکه پدر را میشناسید؛ همیشه برای خودشان حریم خصوصی قائل؛ و از حاشیه و رسانهایشدن و گفتوگو بهدور بودند؛ بههمینخاطر ما به خواستهشان حرمت گذاشته و اول بهخاطر خودش و بعد خودمان صبر کردیم تا مراسم خاکسپاری انجام شود؛ تااینکه خودم خبر فوت ایشان را اعلام کردم». گفتنیست؛ «ناصر طهماسب» 24 آذرماه ۱۳۱۸ در «جهرم» متولد شد و فعالیت در دوبله را بهصورت حرفهای از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. مهارت در ارائه تیپهای جدی و کمدی و لهجههای مختلف، از ویژگیهای او بود. صدای وی، یادآور نقشآفرینی بازیگرانی مانند هارولد لوید، جک نیکلسون، جیمز استوارت، کری گرانت، همفری بوگارت، هنری فوندا، استیو مککوئین، گری کوپر، جین هکمن، آنتونی پرکینز، پیتر سلرز، دیوید جانسن، کوین اسپیسی، ایان ریچاردسون و ... بود. او افزونبر گویندگی نقشهای اول؛ در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی زیادی بهعنوان مدیر دوبلاژ و سرپرست گویندگان فعالیت داشت. نخستین تجربه بازیگری او، در فیلم «راه دوم» (ساخته حمید رخشانی) بود. همچنین در سریال «مرگ تدریجی یک رؤیا» و فیلم سینمایی «من مادر هستم»؛ هردو ساخته فریدون جیرانی بازی کرده بود. بازی در سریال «کلانتر ۳» نیز جزو معدود تجربیات بازیگریاش بود. بهمناسبت درگذشت این هنرمند، بخشهایی از مصاحبهای قدیمی بهتاریخ 20 اردیبهشت 1391 را که توسط فرزانه سبزعلی در «ایسنا» انجام گرفته، بازخوانی میکنیم.
«ناصر طهماسب» درپاسخبهاینکه درحالحاضر کیفیت دوبله در ایران را چطور میبینید؟ گفت: «درکُل دوبله در ایران سریعتر انجام میشود و با آمدن نسل جدید و پیشرفت فناوری، افراد و دستگاههای نو وارد دوبله شدند ولی کلیت دوبله ایناستکه درحالحاضر فیلمهایی که دوبله میشوند بار دراماتیک ندارند؛ یا پلیسی هستند یا یکسری فیلمهای کُرهای که خیلی هم جالب نیستند برای تلویزیون دوبله میشوند که بهنظرم اصلاً برای مخاطب جذابیت ندارند؛ مثلاً فیلم اینجا بدون من (بهرام توکلی) را مشاهده کنید که چقدر جذاب بود بهدلیلاینکه درام است و خودبهخود مخاطب را جذب میکند». وی دربارهاینکه در سالهایی که وارد حرفه دوبله شده، بیشتر گویندگی کرده یا مدیر دوبلاژی؟ گفت: «من بیشتر سرپرستی کارها و مدیر دوبلاژی آنها را برعهده داشتم تا گویندگی؛ گویندگی کمتر انجام دادم ولی گویندگیهایی هم که داشتم خوب و دلنشین بود؛ البته با افرادیکه کار کردم اکثراً دیگر حضور ندارند؛ یا فوت کردهاند یا دیگر در دوبله کار نمیکنند. افرادی همچون رفعت هاشمپور، فهیمه راستکار، خانم کاظمی، خانم خردمند، آقای نوذری، آقای مقبلی، آقای رسولزاده، کسمایی، شرافت، تهامی و نظیر اینگونه افراد که دیگر نمیتوان کسی را جایگزین آنها کرد. این تأسفبار است که اینگونه افراد دیگر در دوبله حضور ندارند». یکی از کاراکترهایی که با صدای او در ذهن مانده؛ «فرمانده کسلر» در سریال «ارتش سری» بوده؛ که دربارهاش گفت: «آن مربوط به کارهای بعدازانقلابم میشود. این فیلم ارتشی و خیلی هم جالب بود. البته شاید برایتان جالب باشد اصلاً فکر نمیکردم اینقدر برای مردم جذاب باشد. این فیلم دوبله خیلیخوبی داشت. البته فیلمهای خوب دیگری مثل خوشههای خشم، بیگانه و ... هم داشتیم که حضورشان در دنیا پرشور است». وی دراینبارهکه ازنظر خودش چه فیلم یا سریالی بهترین کارش در دوبله بوده؟ گفت: «یکی از کارهاییکه در ذهنم ماندگار شد کمالالملک بود که علاوهبر گویندگی؛ مدیر دوبلاژی آنهم برعهده خودم بود. این فیلم؛ هم دوبله خوبی دارد و بهنظرم فیلمی بود که دوبله آنرا زنده کرد. هزاردستان هم از جمله آثاریست که دوبله خیلی موفق داشت؛ ازاینرو، دوبله فوقالعادهاش، همیشه برایم ماندگار است. فیلم مادر هم از جمله فیلمهاییست که دوبله خوبی داشت و برایم خیلیخوب بود چراکه بحث مادر در آن مطرح میشد؛ ازاینرو، هم ازلحاظ داستانی و هم ازلحاظ دوبله خیلی زیبا بود». این هنرمند درباره شروع کارش بهعنوان دوبلور، گفت: «اولین فیلمی که میخواستم گویندگی کنم، فیلم سینمایی هملت بود و رُلی که باید جای او صحبت میکردم، مربوط به یک گورکن بود. یکی از افرادیکه از همان ابتدای گویندگی خیلی با او کار کردم و خیلی از او راضیام، احمد رسولزاده است؛ چراکه همیشه از همان ابتدا به حرفهایم گوش؛ و خیلی کمکم میکرد». وی دراینبارهکه مترجم چقدر میتواند در کیفیت دوبله فیلم یا سریال تأثیرگذار باشد؟ گفت: «مترجم در دوبله یک فیلم یا سریال تأثیر زیادی میگذارد؛ اگر تازهکار باشد و ترجمه بدی از متن ارائه دهد، صددرصد تأثیر بدی خواهد گذاشت. من همیشه معتقدم ما در دوبله یک زبان داریم که با آن صحبت میکنیم و یک زبان نوشتار هم داریم که با آن مینویسیم. در دوبله یک صدای زبان وجود دارد که فقط ما دوبلورها آنرا بلدیم؛ یعنی بهکمک آن میتوانیم به جمله طعمی دهیم تا آنرا مثل گُل باز کند؛ البته زمانی هم که فیلم دکوپاژ میشود جملهها جذابتر میشوند؛ مثلاً وقتی شخصیت فیلم به جایی میرسد که میگوید کُشتم، دوربین سریع بهسمت صورتش میرود و یک کلوزآپ رخ میدهد! گویندگان خوب این جملهها را به مفهوم اصلی تبدیل میکنند که به اینمسئله صدای زبان میگوییم و متعلق به خود گوینده است و ربطی هم به معلومات و ... ندارد. اصل کار دوبله ایناستکه نزدیکی و دوری ارتباطها را نشان دهد و لغتها باید تبدیل به جملات جذاب شوند؛ یعنی بهمحضاینکه به گوش ما میرسد مقصود را متوجه شویم». وی درباره ضعف دوبله توضیح داد: «بهدلیلاینکه سینمای خوب نداریم، باایناوضاعواحوال دوبله ما پیشرفتی نمیکند؛ ازاینرو، دوبله دیگر مشتری ندارد. اگر فیلمهای خارجی در ایران اکران شوند دوبله در میان مردم بیشتر جا باز میکند، بیشتر به زبان فیلم گوش میدهند و کمکم آنرا میفهمند. مثلاً همین فیلم جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی) چنانچه از تلویزیون پخش میشد شاید اصلاً بهدرد نمیخورد چون تصویر کوچک است. این فیلم بهدلیلاینکه روی پرده بود و صدای اعلاء داشت توانست موفق شود. کلیت ماجرا ایناستکه وقتی سینما نیست دوبله هم مشتری ندارد». وی درباره وضعیت دوبله هنگام ورودش به اینحوزه، گفت: «دوبله در آنوقتیکه من وارد شدم اینطور نبود، اکثر گویندگان درآنزمان میتوانستند آواز بخوانند. اکنون دوبله آشفتهبازار شده و سروسامانی ندارد؛ البته دراینمیان، جامعه هم بیتأثیر نیست. درحالحاضر ورود گویندگان آنقدر آسان شده که با یک پارتی میتوانند وارد شوند. پیشازاین، ورود نیروهای جدید به دوبله خیلی مشکل بود ولی الآن هرفردی راحت میتواند به دوبله بیاید. درآنزمان یک امتحانی از گویندگان گرفته میشد اما سن آنها اجازه نمیداد همه وارد شوند ولی حالا خیلیها وارد میشوند؛ اما نمیتوانند بمانند و بعد از مدت کوتاهی متوجه میشوند که بهدرد این حرفه نمیخورند». او درپاسخبهاینکه در کار دوبله، «داشتن تحصیلات» بیشتر میتواند کمک کند یا «استعداد»، گفت: «تحصیلات مسلماً خوب است و راه افراد را مشخص میکند و حتماً هم باید باشد. کلاسهای زیادی برای دوبله وجود دارد اما خیلی آکادمیک نیست؛ ازاینرو، خیلی به آنها پرداخته نمیشود. اکثر بچههای سینما ازطریق صدای فیلم به کارگردانی رسیدهاند؛ مثلاً در فیلم سوتهدلان ما 15روز کار کردیم تا دوبله بهپایان برسد. آنقدر تمرین کردیم تا قوام بیاید و نهایتاً یک کار آبرومندانه ارائه شود. درکُل، ما درآندوره برای دوبله فیلمها، کلی تمرین میکردیم تا کار گرم و زنده درآوریم که حتی اگر تلویزیون آنرا 30سالبعد هم پخش کرد تازگی داشته باشد؛ نهاینکه صدای مرده روی شخصیتها باشد. الآن اینطور است و کسی نیست که حوصله علی حاتمی را داشته باشد و از جانودل مایه بگذارد بلکه اکنون شرایط بهگونهای شده که فقط میخواهند با شتاب و عجله کارها را بهانجام برسانند بدوناینکه به کیفیت توجه کنند. فیلمهایی همچون هزاردستان یا سوتهدلان از جمله فیلمهایی بود که واقعاً روی آنها کار شد و میتوان گفت از بهترین فیلمهاییست که در ویترین قرار دارند اما درحالحاضر در مدتی خیلیکوتاه فیلم میسازند. البته این حرفهای من اصلاً انتقاد نیست بلکه میخواهم بگویم متأسفانه دیالوگ در فیلمسازی ما از بین رفته. فیلمهای اصغر فرهادی که جذابیت بالا دارند دلیلش ایناستکه بازیگرانش از جانشان حرف میزنند. بهنظرم اگر فرهادی یک فیلم را دوبله کند طبیعتاً اعلاء میشود چراکه او کارگردانی ریزبین است و سرشار از احساس انسانی». او دراینبارهکه در دوبله باید چه کرد که نسل جدید بتواند دوبله را بالا ببرد و موجب پیشرفت آن شود؟ معتقد است: «ما نمیتوانیم نسل جوان را تربیت کنیم بلکه افراد باید خودشان استعداد لازم را داشته باشند. متأسفانه درحالحاضر اکثر گویندگانی که وارد دوبله میشوند در همان حدی که هستند باقی میمانند و خلاقیتی از خود نشان نمیدهند؛ درنتیجه هیچ پیشرفتی هم نمیکنند. بهنظرم تربیت گوینده اصلاً مهم نیست. این مهم است که چگونه تبدیل به ماده اساسی شود. مسائلی در دوبله هست که یاددادنی نیست؛ در وجود افراد ذاتیست. یکسری گویندگان خوبی هستند که هم زود میبینند و هم زود میتوانند صحبت کنند و کاملاً باهم هماهنگ هستند اما برخی گویندگان هستند که خیلیخوب هستند اما دیر میبینند یا دیر میشنوند. درکُل کمتر افرادی هستند که از همه لحاظ هماهنگ باشند و بهصورت دقیق وقتی میشنوند ببینند و سریع صحبت کنند البته بهنظرم یکی از دلایلی که گویندگان حرفهای نیستند ایناستکه بهزبانهای مختلف دنیا تسلط ندارند و اصلاً زبان نمیدانند». وی درباره نقش موسیقی در دوبله معتقد است: «بخشی از کار دوبله، موسیقیست که درحالحاضر فُوت شده. زبان، یک موسیقی دارد که حتماً باید باشد و یک فرهنگ محسوب میشود؛ مثلاً عزتالله انتظامی و امثال او صدایشان وزنی دارد و یک موسیقی خاص در گفتارشان است که با همین موسیقی صحبت میکنند ولی درحالحاضر دیگر اینطور نیست و تمام صداها بیهویت شده و شناختهشده نیستند. بهاعتقاد من اگر صدا فراگیر و تبدیل به یک عنصر هنری شود برای همه شناختهشده میشود و همه را جذب خود میکند. اکنون بازیگران ما هم خیلیسرد و بیروح بازی میکنند. این بیروحی تنها در دوبله نیست؛ تمام اینها بهخاطر نبود موسیقیست».