به‌بهانه درگذشت استاد برنده نوبل ایرانی

کریم مجتهدی؛ مردی‌که از ادبیات به فلسفه رسید

«هانری کُربَن» (زاده ۱۹۰۳ - درگذشته ۱۹۷۸) فیلسوف، ایران‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی بود که بخشی از عمر خود را در ایران و خاورمیانه سپری کرد. نخستین برگردان آثار «هایدگر» به‌زبان فرانسه و معرفی‌ «فلسفه اشراق سهروردی» و «حکمت متعالیه ملاصدرا» به اروپاییان توسط او انجام گرفت. دکتر «مجتهدی» رساله دکترایش را با مشاوره او نگاشت. او سال‌هابعد در مستند «مستشرق» (98) ساخته مسعود طاهری؛ جزو راویانی بود که درباره «کُربَن» صحبت کردند.

«کریم مجتهدی»؛ استاد پیشکسوت فلسفه در ۹۳‌سالگی از دنیا رفت. خانواده او صبح روز دوشنبه ۲۵ دی‌ماه این خبر را اعلام کردند. «کریم مجتهدی» متولد 10 شهریورماه ۱۳۰۹ در تبریز بود. «فلسفه نقادی کانت»، «فلسفه در قرون‌وسطی»، «فلسفه تاریخ»، «دکارت و فلسفه او»، «پدیدارشناسی روح برحسب نظر هگل»، «دونس اسکوتوس و کانت به‌روایت هایدگر»، «سید جمال‌الدین اسدآبادی و تفکر جدید»، «فلسفه و تجدد»، «نگاهی به فلسفه‌های جدید و معاصر در جهان غرب» (مقالات)، «درباره هگل و فلسفه او» (مقالات)، «فلسفه و فرهنگ»، «داستایوفسکی: آثار و افکار»، «آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب»، «افکار کانت»، «مقدمه بر المشاعر صدرالمتألهین شیرازی» (ترجمه)، «فلسفه و غرب» (مقالات)، «فلسفه در آلمان»، «چند بحث کوتاه فلسفی»، «مدارس و دانشگاه‌های اسلامی و غربی در قرون‌وسطی»، «افکار هگل»، «لایب ‌نیتس و مفسران فلسفه او»، «فلسفه در دوره تجدیدحیات فرهنگی غرب»، «سهروردی و افکار او» (تأملی در منابع فلسفه اشراق)، «افلاطونیان متأخر» (از ادریوس تا ویکتور کوزن)، «منطق از نظرگاه هگل» و «فیلسوف دانشجو است» از جمله آثار منتشره این متفکر ایرانی هستند. او در اولین همایش چهره‌های ماندگار در سال ۱۳۸۰ به‌عنوان «چهره ماندگار فلسفه» برگزیده شده بود.

او که در اولین همایش «چهره‌های ماندگار» (۱۳۸۰) به‌عنوان «چهره ماندگار فلسفه» برگزیده؛ و سال ۸۹ در چهارمین «جشنواره بین‌المللی فارابی» به‌عنوان «پیشکسوت علوم انسانی ایران» تقدیر شد و لوح تقدیر یونسکو و مدال طلای جهانی ابن‌سینا را دریافت کرد، صاحب آثاری متعدد بود. آنچه درادامه می‌خوانید حاصل صحبت فرزانه سمندر با موسی اکرمی (استاد فلسفه علم) به‌تاریخِ 26 دی‌ 1402 در رسانه «صفحه اقتصاد» درمورد این استاد فقید فلسفه است. دکتر «مجتهدی» در میان اساتید دانشگاه و به‌شکل مشخص رشته فلسفه، چهره‌ای سرشناس بود. او از پیش‌ازانقلاب به گروه فلسفه دانشگاه تهران پیوست و مدت‌زمانی بیش از ۴۰‌سال را صرف تدریس کرد. او طی این مدت‌زمان نه‌تنها دانشجویان بسیار زبده‌ای را پرورش داد بلکه برای ترویج فلسفه، به‌ویژه فلسفه غرب آثاری بااهمیت و ارزشمند را به رشته تحریر درآورد. هیچ‌گاه مستقیماً شاگرد دکتر «مجتهدی» نبودم اما همواره آثارش را دنبال می‌کردم و او نیز همواره به من اظهار لطف می‌کرد. بااین‌وجود آن‌گونه که من از شاگردان و دانشجویان دکتر «مجتهدی» شنیده‌ام، همواره از او به‌عنوان استادی منضبط، با دقت فوق‌العاده و حوصله بسیار یاد می‌شد. عمده تحصیلات دکتر در حوزه فلسفه غرب بود و تاآنجاکه مطلعم، دیپلمش را در سوئیس گرفت، سپس به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن فلسفه خواند. البته طبق آنچه از خاطرات او به‌یاد دارم و بارها نقل شده است، دکتر «مجتهدی» ابتدا چندان علاقه‌ای جدی به فلسفه نداشت و بیشتر به ادبیات علاقه‌مند بود ولی چون مشاهده کرد که در جامعه ما آن‌چنان‌که شایسته است از فلسفه یاد نمی‌شود، تصمیم به مطالعه فلسفه گرفت و آرام‌آرام به آن علاقه‌مند شد. دکتر «مجتهدی» باتوجه‌به موقعیت فرهنگی خانوادگی‌، آموختن زبان فرانسه را از کودکی آغاز کرد و به‌تبع‌آن تسلط بر این زبان، یکی از دلایلی بود که او پس از سوئیس، فرانسه را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. او چه در دوره لیسانس، چه در دوره فوق‌لیسانس و چه در دوره دکتری، شاگرد افرادی نامدار بود؛ چهره‌هایی برجسته که در کشور ما نیز شناخته‌شده‌اند و ازجمله آن‌ها می‌توان به ژان پیاژه، ژان وال و ژرژ گورویچ اشاره کرد. دکتر «مجتهدی» ظاهراً درسی هم با موریس مرلو-پونتی گذراند و از جمله اساتیدش که دوستی‌اش با او ادامه‌دار نیز شد، هانری کربن بود که دکتر «مجتهدی» درموردش گفته او و دکتر داریوش شایگان نزدیک‌ترین افراد به کربن بودند. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دکتر «مجتهدی» درمورد کانت و تِز دکترایش تِزی تطبیقی میان فلسفه غرب، شرق و ایران بود که در بخش ایران، بیش‌ازهمه به باباافضل کاشانی پرداخت. دکتر «مجتهدی» با دانشی قابل‌توجه که در حوزه فلسفه فراگرفت به ایران بازگشت، به‌عنوان استادیار جذب دانشگاه تهران شد، آرام‌آرام مدارج علمی را پیمود و پیش‌ازانقلاب فرهنگی به تدریس زبان فرانسه هم پرداخت. همان‌طورکه اشاره کردم؛ من هیچ‌گاه شاگرد مستقیم او نبودم اما باتوجه‌به آنچه می‌دانم بیش‌ازهمه هگل، کانت و دکارت تدریس می‌کرد. ضمن‌اینکه آثار منتشرشده توسط او ازاین‌جهت‌که می‌توانند منجر به ترویج فلسفه در میان علاقه‌مندان به فراتررفتن از سطح ابتداییات شوند؛ بی‌آنکه الزاماً به‌شکلی کاملاً تخصصی تألیف شده باشند، آثاری مهم هستند. آثار دکتر «مجتهدی» می‌توانند شوق بسیا‌ری در میان علاقه‌مندان به فلسفه ایجاد کنند و از شناخته‌شده‌ترین آن‌ها می‌توان به «فلسفه نقادی کانت» اشاره کرد که چندمرتبه تجدیدچاپ شده و نیز می‌توان از «دکارت و فلسفه او» نام برد یا به «پدیدارشناسی روح برحسب نظر هگل» و «دونس اسکوتوس و کانت به‌روایت هایدگر»، «درباره هگل و فلسفه او»، «افکار هگل» و «لایب نیتس و مفسران فلسفه او» اشاره کرد که جملگی آثار بااهمیتی هستند. وجه دیگر تألیفات «مجتهدی» که بسیار هم بااهمیت است، به پیوند میان فلسفه و فرهنگ برمی‌گردد. او دراین‌زمینه دو اثر خواندنی «فلسفه و فرهنگ» و «فلسفه و تجدد» را منتشر کرد؛ دو اثری که اهمیت فلسفه را در بافتار فرهنگی نشان می‌دهند. دیگر نکته مهم تألیفات دکتر، توجه او به آشناسازی ایرانیان با فلسفه غرب است و یکی از آثار شناخته‌شده او دراین‌زمینه «آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب» نام دارد که شامل مجموعه‌ای از مقالات گوناگون است که من‌حیث‌المجموع بسیارخوب تنظیم شده و نشان از دغدغه دکتر «مجتهدی» برای متوجه‌کردن ایرانیان به فلسفه غرب دارد. البته کاری‌که دکتر دراین‌زمینه انجام داد طبعاً نیازمند آن‌است‌که ازطریق خوانش متون گوناگون توسط رهروان او ادامه یابد؛ چراکه همان‌طورکه دغدغه دکتر «مجتهدی» و برخی‌دیگر از روشنفکران ایرانی‌ست، نحوه آشنایی ما ایرانیان با مدرنیته و اندیشه‌های مدرن به‌ویژه در حوزه فلسفه از اهمیت بالایی برخوردار است و ما باید بدانیم که فلسفه غرب به‌چه‌شکل و شیوه‌ای وارد ایران شده، چه رویکردی نسبت‌به‌آن وجود داشته است، به‌چه‌میزان پذیرفته شده و در محافل و مجامع گوناگون علمی و روشنفکری چه واکنش‌هایی به آن نشان داده شده. این، یکی از حوزه‌هایی‌ست که دکتر «مجتهدی» به آن پرداخته و ازنظر من، از ارزش بالایی برخوردار و بسیارقابل‌توجه است. همان‌طورکه اشاره کردم؛ علاقه دکتر «مجتهدی» به فلسفه از مجرای ادبیات بود. او ابتدا با ادبیات آشنا، سپس به فلسفه علاقه‌مند شد و بعد کار خود را به‌عنوان تحصیل‌کرده فلسفه پیش برد. تاآنجایی‌که به‌خاطر دارم، او در حوزه ادبیات بیش‌ازهمه آثاری را به‌زبان فرانسه تألیف کرد که امیدوارم کسانی آن‌ها را جمع‌آوری، به‌فارسی ترجمه و عرضه کنند. ظاهراً دکتر دراین‌حوزه آثاری را به‌فارسی تألیف کرد که پیش‌ازانقلاب، به‌صورت پاورقی منتشر شد؛ پاورقی‌هایی که حتی اگر ارزش ادبی خاصی نداشته باشند به‌عنوان میراث گران‌قدر استاد ارزشمند حوزه فلسفه که به سپهر عمومی نیز توجه بسیار داشت ارزشمندند. دکتر، کتابی هم درمورد «داستایوفسکی» نوشت و به‌نظر من توجهی که او به‌عنوان یک فلسفه‌ورز ایرانی به ادبیات روس نشان داد، قابل‌توجه است. گمان می‌کنم دکتر یکی،‌دو رساله از باباافضل کاشانی را هم به فرانسه ترجمه کرد و خاطرم هست درباره تصادف فروغ فرخزاد هم مقاله‌ای به‌زبان فرانسه نوشت که به‌تصور من از اهمیت خاصی برخوردار است. درمجموع دکتر «مجتهدی» میراثی ارزنده از خود باقی گذاشت؛ هرچند البته نقدهایی هم به برخی آثار به‌جامانده از او شده و به‌عنوان‌مثال نقل شده که برخی از این آثار (مثلاً آنچه درمورد کانت یا هگل نوشت) از جمله آثار دست‌اول نیستند چراکه برای تألیف آن‌ها از منابع فرانسوی استفاده شده. با وجود این انتقادات؛ این میراث به‌عنوان یادگار استادی که دغدغه انتشار آثاری برای عموم داشت و می‌خواست از سطح دانشگاه فراتر رود ارزنده است و برخی‌شان چند‌مرتبه تجدیدچاپ شده و صرفاً دانشجویان نیستند که این آثار را مطالعه می‌کنند. دکتر «مجتهدی» از معدود اساتیدی‌ست که هم انضباطی چشمگیر داشت، هم توانست حجمی عظیم از مطالب فلسفی را با دغدغه، عشق و علاقه به حوزه فلسفه عرضه کند. خوشبختانه او در دوران حیاتش به افتخارات متعددی نائل آمد و «چهره ماندگار» -با هر کم‌وکیف که برای آن رویداد قائل باشیم- شد. همچنین لوح تقدیر یونسکو و مدال طلای جهانی ابن‌سینا را دریافت کرد. نهایتاً می‌توان گفت که دکتر «مجتهدی» عمری بابرکت داشت و دانشجویان بسیارخوبی را پرورش داد؛ دانشجویانی که امروزه برخی‌شان اساتید تراز اول‌اند و امیدوارم حق استاد را ادا کنند و هر‌کس به‌هرشکلی که می‌تواند، یاد او را گرامی بدارد ... «حیدر ارشدی» (مدیرعامل بنیاد فرهنگی البرز) درخصوص انتخاب مرحوم «کریم مجتهدی» به‌عنوان «برترین دانشمند علوم انسانی در سال ۱۴۰۰» گفته است که بنیاد فرهنگی البرز هرساله در کنار برگزاری جایزه دانش‌آموزی و نخبگانی البرز؛ بخشی را هم به دانشمندان اختصاص داده که تفاوت این جایزه با دو بخش دیگر دراین‌است‌که در انتخاب بهترین دانشمند سال دیگر رقابتی وجود ندارد بلکه هیئت‌داوران در چهار رشته علوم‌پزشکی، فنی مهندسی، علوم‌پایه و علوم انسانی به بررسی بهترین دانشمندان کشور پرداخته و یک‌نفر را در هر رشته انتخاب می‌کنند. وی افزود: «در سال ۱۴۰۰ هم‌زمان با دوران کرونا ۵۹‌امین‌دوره جایزه البرز بخش دانشمندان برگزار شد؛ البته در زمان کرونا باتوجه‌به‌اینکه تمامی رویدادها برگزار نشده ما به‌دلیل‌اینکه جایزه از منابع وقف است و وقف باید اجرا شود مجبور به برگزاری آن بودیم و دبیرخانه جایزه البرز دراین‌ایام نیز باقوت کار خود را پیش برده و سراغ دانشمندان برتر کشور رفتند. در‌آن‌دوره پس از بررسی صدها دانشمند معتبر در رشته علوم انسانی از میان سه دانشمند برتر این‌حوزه مرحوم دکتر مجتهدی به‌عنوان برگزیده انتخاب شد. ایشان به‌دلیل اقدامات علمی فراوان برای شناساندن فلسفه اسلامی، نقد تفکر غرب، تربیت شاگردان زیاد، تألیف کتاب فراوان، ترجمه آثار زیاد و همچنین به‌خاطراینکه ستون فلسفه ایران بودند هیئت‌داوران جایزه البرز بهترین دانشمند حوزه علوم انسانی را به ایشان اهدا کرد. در جایزه البرز، دانشمندی هیچ دانشمندی خودش در جایزه ثبت‌نام نمی‌کند بلکه دبیرخانه جایزه البرز به‌دنبال اساتید حوزه‌های مختلف می‌رود. پس از بهترین دانشمند حوزه‌های مختلف بنیاد سراغ اساتید می‌رود و درخصوص دکتر مجتهدی نیز این اتفاق افتاد و پس از انتخاب وی در رشته علوم انسانی بنیاد سراغ این استاد رفت و آن مرحوم را از برگزیده‌شدنش مطلع کرد». او با ذکر خاطره‌ای از زمان اعلام برنده‌شدن جایزه نوبل ایرانی به دکتر «مجتهدی»، گفت: «با یک‌دسته گل سراغ ایشان رفتیم و آن مرحوم را از جایزه‌ای که برده مطلع کردیم. آقای مجتهدی در عین تواضع به ما پاسخ دادند که من در سن ۹۰‌سالگی هستم و این جوایز را به جوان‌ترها بدهید تا برای آن‌ها ایجاد انگیزه شود اما در همین‌لحظه درخصوص چگونگی انتخاب‌شدن ایشان توضیحاتی را دادیم و سپس ایشان خوشحال شدند».

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه