پیشمرگ هیتلر
سال ۱۹۴۳ است. پیشوای آلمان که با هراس از سوءقصد به جانش دستوپنجه نرم میکند، به مقر فرماندهیاش در پروس شرقی کوچ کرده است. زنانی نیز برای چشیدن سه وعدهغذای او استخدام شدهاند تا هیچچیز، جان پیشوا را تهدید نکند. یکی از این زنها دختر جوانیست بهنام «رُزا» که جنگ او را از برلین به این گوشه پرتافتاده کشیده و با پدرومادرِ نامزدش که راهی جبهه شده است، زندگی میکند. «پیشمرگ هیتلر» روایت زندگی «مارگوت ولک» است؛ تنها بازمانده پیشمرگهای «هیتلر». این زن سالیانسال هیچ حرفی درباره کاریکه روزگاری به آن مشغول بود بر زبان نیاورد؛ اما سرانجام در روزهای پایانی عمرش، از راز بزرگ خویش پرده برداشت. این اعتراف، الهامبخش «پوستورینو» برای نوشتن این رمان شد؛ «پیشمرگ هیتلر»، ورای روایت داستانی تاریخی، به پیچیدگی روابط انسانی میپردازد و معنای انسانبودن و انسانماندن را وامیکاود. جالبآنکه «وی اس الکساندر» نیز در سال 2018، کتابی بههمیننام نوشت و منتشر کرد که روایتی بود از زندگی زنی بهنام «ماگدا ریتر»؛ او در سال 1943، برلین را ترک میکند تا از بمباران نیروهای «متفقین» بگریزد. او برای زندگی در کنار دو خویشاوندش به شهر «برشتسگادن» میرود و در آنجا فرصتی را برای استخدامشدن توسط دولت بهدست میآورد. «ماگدا» ظرف چندهفته به تفرجگاه «هیتلر» در منطقه «آلپاین» راه مییابد و فقط درآنموقع است که میفهمد به یکی از زنانی تبدیل شده که وظیفه دارند غذای «هیتلر» را پیش از او بچشند تا از سالمبودن آن اطمینان حاصل کنند! «ماگدا» ابتدا بهعنوان یک زن جوان زودباور بهتصویر کشیده میشود اما یکی از افسران SS بهنام «کارل وبر» (که «ماگدا» به او علاقه پیدا میکند)، مدارکی را از جنایتهای نازیها به او نشان میدهد؛ و پسازآن، نفرتی عمیق نسبت به «هیتلر» در «ماگدا» شکل میگیرد. میتوان گفت، احتمالاً خاطرات مشابهی دراینزمینه وجود دارند که هریک زوایایی تازه از «هیتلر» و پیشمرگانش را بهتصویر میکشند. این اثر، با ترجمه ابوالفضل اللهدادی در 340صفحه با قیمت 270هزارتومان توسط انتشارات «نو» منتشر شده است.