شازدهکوچولو
«شازدهکوچولو» (The Little Prince) با خاطرات دوران کودکی خلبانی دوستداشتنی آغاز میشود؛ هنگامی که او ششساله بود، در کتابی راجع به جنگل و حیوانات تصویر زیبایی از یک مار بوآ که حیوان درندهای را بلعیده بود، دید. در کتاب نوشته شده بود: مارهای بوآ شکار خود را بیآنکه بجوند، درسته قورت میدهند؛ بنابراین، کودک ششساله تصمیم میگیرد یک نقاشی از مار بوآ که حیوانی را قورت داده است، بکشد. پس از کشیدن نقاشی، وقتی او شاهکارش را به آدمبزرگها نشان میداد، کسی متوجه موضوع نمیشد و او سرشکسته میشود و نقاشی را کنار میگذارد. درادامه نیز «آنتوان» از تجربههای شخصی خودش که زمانی در بیابانی گم شده بود، دراینداستان استفاده کرده است؛ که ساختار اثر را باورپذیر و بیهمتا میکند. کتاب «شازده کوچولو» عنوان «کتاب قرن» را بهخود اختصاص داده است. این اثر، در قرن بیستم، یکی از پرفروشترین و درخشانترین کتابها بوده و تاکنون بیش از هفتمیلیوننسخه از آن بهچاپ رسیده است. بهتعبیری، سالانه 100نسخه از این اثر منتشر میشود. طبق آمارهایی که سال 2013 منتشر شده است؛ گفته میشود این رمان بیش از 500بار تجدیدچاپ شده است. «آنتوان دو سنت اگزوپری» در «شازدهکوچولو» فقط حقایق را شرح میدهد؛ حقایقی که بهعقیده او؛ بهفراموشی سپرده شدهاند. او درتلاش است با این اثر، حقایق فراموششده را یادآوری کند و عقیده دارد همه انسانها در درون خود «شازدهکوچولویی» دارند که باید بهدنبال یافتنش باشند. او دراینکتاب، دوستداشتن، مهربانی و عشق را بهسادهترین و درعینحال تأثیرگذارترین حالت ممکن؛ کنایهآمیز، از زبان کودکی که از سیارهای دیگر آمده، روایت میکند. «شازدهکوچولو» را نمیتوان کتابی کودکانه بهحساب آورد؛ او دراینکتاب، با یک زبان کودکانه، دلزدگیاش از جهان بزرگترها را شرح میدهد. «شازدهکوچولو» یکباره برای یافتن «حقیقت زندگی» شروع به سفر میکند و قبل از رسیدن به سیاره زمین، به چند سیاره دیگر سفر میکند که ساکنان هریکازآنها، تمثیلی از یک گروه انسانی خاص هستند.