سبب‌شناسی ناتوانی ما در "نه" گفتن به دیگران چیست؟

مـوافق نیستم!

دکتر علی اصغر شاملو/ بسیاری از مردم با «نه» گفتن به دیگران مشکل دارند. حتی افرادی که بسیار جسور و با اعتماد به نفس هستند، در برخی موقعیت‌ها متوجه می‌شوند به‌رغم میل باطنی‌شان به دیگران «بله» گفته‌اند. البته گاهی نیز بهتر است به چیزی که واقعا علاقه به انجام آن ندارید بله بگویید! مثلا اگر در محل کار رئیس‌تان از شما بخواهد کاری را انجام دهید و شما دوست نداشته باشید، توصیه می‌‌شود هرگز از مهارت نه گفتن‌تان استفاده نکنید؛ زیرا خود را در معرض اخراج شدن قرار می‌دهید. اما بحث در مورد موقعیت‌هایی‌ست که فکر می‌کنید، مجبور هستید بله بگویید و بایدی ندارد؛ مثلا، دوستی از شما می‌خواهد کاری انجام دهید که اصلا برای‌تان راحت نیست یا اینکه بیش از توان‌تان داوطلب انجام کارهای متفاوتی می‌شوید. اما به‌طور کلی، نه گفتن مهارتی‌ست که هر انسانی باید آن‌را کسب کند تا بتواند در شرایط سخت، خودش را درگیر هر مسئله‌ای نکند. درست است که همه انسان‌ها نیازمند برقراری روابط اجتماعی با دیگران هستند و در برقراری چنین ارتباطاتی توقعاتی نیز در بین آنها شکل می‌گیرد؛ اماگاهی این تصور به وجود می‌آید که باید به تمامی خواسته‌ها و نیازهای سایرین پاسخ مثبت داده شود که همین امر نیز سبب خواهد شد، در مواقعی انرژی و سرمایه‌های مالی افراد در معرض خطر قرار بگیرند. البته این روند در فرهنگ‌های مختلف، تفاوت‌هایی دارد و در‌این‌زمینه مردم کشور ما، شهرت فراوانی به تعارف و رو در باید دارند که در برخی از موارد برای آنها دردسرهایی را نیز به‌وجود می‌آورد. خوشبختانه نسل جوان، با این روند برخورد منطقی‌تری از خود نشان می‌دهند. با این وجود اکثر ما همواره برای نه گفتن واهمه‌هایی داریم؛ چرا‌که می‌ترسیم از سمت سایرین کنار گذاشته شویم. پس بهتر است کمی دقیق‌تر با این مشکل مواجه شویم.

ما باید بدانیم که (موقعیت) جایگاه روانی و فیزیکی ما تا اندازه زیادی بستگی به فلسفه، باورها و دیدگاه‌های ما نسبت به خودمان و پیرامون‌مان دارد. برای نمونه یک فرد آزاد باید بتواند زندگی خود را به‌ویژه بخش روانی آن‌ را خودش سازماندهی کند و از این رو نباید سرنوشت سلامت روان خود را به دست دیگران و خواسته‌های آنها بسپارد. در بیشتر موارد، ما در برابر خواسته و تقاضای بجا و نا‌بجای دیگران، توانایی نه گفتن را نداریم و برای خودمان دردسر جدی درست می‌کنیم. چرایی ناتوانی ما ریشه در دوگانگی بین باورهای آگاه و ناآگاه ما دارد. به گفته دیگر، ضمیر هشیار ما می‌گوید این کار را انجام بده؛‌اما ضمیر ناهشیار می‌گوید که نه این کاررا انجام نده. ازهمین‌رو این دوگانگی و تضاد بین باور آگاه و ناآگاه  فرد، او را دچار احساس گناه می‌کند. به گفته دیگر این احساس بد درون ذهن ما که نتیجه دوگانگی در ضمیر ماست که باعث به‌وجود آمدن اضطراب و احساس گناه در ما می‌شود و سپس این احساسات بد  به بدن فیزیکی ما سرایت می‌کند و به آن آسیب می‌زند (تپش قلب، سردرد، کمرد درد، بی‌خوابی و غیره). برای مقابله با این احساسات بد و ناخوشایند باید بتوانیم این تضاد بین ضمیر آگاه و نا آگاه خود را از بین ببریم. (فراموش نکنیم که بخش بزرگی از ضمیر ناهشیار ما نشان از ناتوانی، نادانی  و حقارت ما دارد). و اما «نه گفتن» به‌معنای خودداری از همدلی، کمک، همیاری و همکاری با دیگران نیست؛ بلکه جلوگیری از آسیب فردی، خانوادگی و اجتماعی‌ست. در حوزه روان‌شناسی، واژه‌ای‌ست به نام «آلتوریسم» به‌معنای دادن از خود حتی گاهی اگر به ضرر خود باشد. ازنظر احساسی می‌توان آلتوریسم را نوعی همدلی و همدردی با دیگران دانست که با انسان به‌طور ژنتیکی به‌دنیا می‌آید. ازنظر رفتار‌درمانی آلتوریسم در دوران رشد به‌عنوان نوعی رفتار پذیرفته می‌شود؛ چرا‌که آدمی در آن دوران مورد تشویق و تحسین قرار می‌گرفته است. ازنظر روان‌شناسی شناخت، والدین و سیستم آموزشی به ما می‌آموزند که انسان مهربان حتی به قیمت فداکردن خود باید به دیگران کمک کند. ازدیدگاه روانکاوی، پسر همه‌کاری را می‌کند که به مادرخود نزدیک شود و با برادران دیگرش بر سر مادر رقابت می‌کند که این می‌تواند تثبیت دهانی او را به‌دنبال داشته باشد. (جالب است که بدانیم یکی از ایرادات گرفته شده به نظریات فروید این است که او بیشتر نظرات و پژوهش‌هایش را درمورد پسران و مردان انجام داده است و زنان در پژوهش‌هایش جایی ندارند). برگردیم به موضوع «نه» گفتن. «نه» گفتن؛ یک مهارت اکتسابی‌ست که فرد در دوران کودکی از مادر و پدر خود می آموزد و این مهارت در پیوند مستقیم با اعتماد به نفس فرد قرار دارد. اما چرا نمی‌توانیم «نه» بگوییم؟ برخی از علت‌های آن عبارتند از: ۱- وجود خشونت و تنبیه فیزیکی و روانی در خانه پدری برای کودک به معنای از بین رفتن امنیت کودک است که او برای راضی‌نگه‌داشتن والدین و جلوگیری از خشونت آنها مجبور می‌شود به خواسته آنها تن در دهد و در بزرگسالی این نکته باعث می‌شود که ما نتوانیم نه بگویم؛ چرا‌که از درگیری و دشواری فرار می‌کنیم (فرزندی که کتک خورده است، چون باور دارد که او خود باعث اختلاف و مشکل شده است، پس شایسته کتک‌خوردن است و این طرز تلقی باعث می‌شود که او دچار احساس گناه شود و در بزرگسالی همین کار را می‌کند). ۲- فرزندی که در دوران رشد، به‌طور شرطی او را دوست داشته‌اند؛ در بزرگسالی نه نمی‌‌گوید؛ چرا‌که نمی‌خواهد کسی را ازخود برنجاند؛ به امید اینکه دیگران او را دوست داشته باشند. ۳- نداشتن الگوی مناسب در بین اطرافیان‌مان تا از آنان بیاموزیم که می‌توان به خواسته‌های دیگران نه گفت. ۴- عدم به‌رسمیت‌شناختن حق فردیت، هویت و حق انتخاب کودک در دوران رشد. آن‌زمانی‌که کودک می‌باید اجازه و امکان آن‌ را می‌یافت تا ابراز نظر می‌کرد، این اجازه به او داده نشده است. ۵- کودکی که آموخت یا مجبور شد خود را قربانی دیگران کند و آن‌چیزی که خودش دارد را به دیگران تقدیم کند حتما نه گفتن را نمی‌آموزد. ۶- پایین‌بودن حرمت نفس که معنایش خود‌دوست‌نداشتن است؛ پس کوشش می‌کنیم حال که ما خود را دوست نداریم، پس به دیگران نه نگوییم، به این امید که آنها ما را دوست داشته باشند.  ۷- وقتی جواب مثبت می‌دهیم، پس دیگر نیازی به توضیح‌دادن نداریم؛ ولی اگر نه بگویم باید توضیح بدهیم پس ترجیح می‌دهیم که نه نگوییم. ۸- اگر در کودکی هیچ زمانی حق مخالفت با نظر بزرگ‌ترها را نداشته‌ایم و همیشه پاسخ مثبت به همه می‌دادیم؛ پس از نه گفتن طفره می‌رویم. ۹- وقتی در کودکی مجبور بوده‌ایم همواره برای کارهای‌مان و گفته‌های‌مان عذرخواهی کنیم و پوزش بخواهیم، در بزرگسالی برای فرار از این کار به کسی نه نمی‌گویم و این نشان‌دهنده همان حرمت نفس پایین یا ضعیف است. از راه پوزش خواستن هموراه تلاش می‌کنیم که خود را به شکلی پشتیبانی کنیم. ۱۰- تنها‌ماندن در کودکی باعث می‌شود که ما در بزرگ‌سالی تلاش کنیم به هر قیمتی که شده است از تنهائی خارج شویم و باور و مشکل تنهایی ما در آن دوران در انتخاب‌های بزرگسالی ما به شکلی تاثیر می‌گذارد؛ مثل اینکه ما توان نه گفتن به دیگران را نداریم؛ چرا‌که از تنها‌ماندن هراس داریم. ۱۱- زمانی که در دوران کودکی برای هر نوع تشویق و تمجیدی نیاز داشتیم به توقعات و خواسته‌های دیگران اهمیت بدهیم؛ در بزرگسالی برای نشان‌دادن صلاحیت و ارزشمند‌بودن خود به کسی نه نمی‌گوییم.

 «نه» گفتن به چه معنا‌ست؟
- معنایش آن است که ما نشان می‌دهیم زمان، احساسات و خواسته‌های ما برای‌مان بسیار با‌اهمیت است.
- معنایش آن است که ما به دیگران اهمیت می‌دهیم و خودخواه نیستیم؛ اما منافع خود را فراموش نمی‌کنیم.
- معنایش آن است که شناخت خوبی از توانائی‌ها و خواسته‌های خود داریم.
- معنایش آن است که ما آدمی با مسئولیت محدود هستیم (همانند شرکت‌های سهامی با مسئولیت محدود) و این محدودیت را به‌خوبی می‌شناسیم.
- معنایش آن است که ما آدمی وابسته نیستیم.
- معنایش این است، زمانی که ما به فردی نه می‌گوییم، در بیشتر موارد او دنبال فرد دیگری می‌رود و ما را فراموش می‌کند؛ اما این ما هستیم که دچار نگرانی و اضطراب و احساسات بد از نه گفتن‌مان می‌شویم. وقتی فردی به ما مراجعه می‌کند به‌خاطر این است که او فکر می‌کند ما به او جواب مثبت می‌دهیم و به او نه نمی‌گوییم. چنین فردی هشیارانه یا ناهشیارانه شما را در عمل انجام شده قرار می‌دهد تا شما به او نه نگویید.
- معنایش این است که برخی از دردسرها و دشواری‌ها با گروهی از افراد پیرامون‌مان در راه است و این را می‌پذیریم.
- معنایش آن است که ما به دیگری اجازه دخالت در کار و زندگی خود را نمی‌دهیم.
- معنایش آن است که راه درست را به دیگرانی که خودخواه هستند و حق و حقوق خودشان را نمی‌شناسند، نشان می‌دهیم.

چرا به دیگران نه نمی‌گوییم ؟
چون‌که:
چون‌که توان فکر کردن و بررسی خواسته‌های دیگران را نداریم.
چون‌که در روابط‌مان با دیگران صداقت و صمیمیت نداریم.
چون‌که نگرانیم اگر رابطه‌مان با دیگران پایان یابد، ما بسیاری از پل‌های آتی را در زندگی‌مان از دست می‌دهیم.
چون‌که برای راضی‌کردن دیگران و خوشایند ظاهرشدن دربرابر آنها به خواسته‌شان جواب مثبت می‌دهیم.
چون‌که نا‌آگاهیم از اینکه آسیب نه نگفتن برای ما بسیار بیشتر از آری گفتن است.
چون‌که نگران آن هستیم که اگر نه بگوییم شاید طرف مقابل برای ما در آینده  مشکلی درست کند.
چون‌که نمی‌خواهیم از ما پرسش بیشتری کنند و اگر بله بگوییم دیگر کسی از ما پرسش نمی‌کند چرا و چطور؟ به همین دلیل مجبور نخواهیم بود پاسخگوی پرسش‌های دیگران باشیم.
چون‌که خود و خواسته خود را بی‌ارزش می‌دانیم یا به گفته دیگر، خود را دوست نداریم.
چون‌که باورداریم خواسته دیگران دربرابر خواسته خود ما اولویت دارد.   
چون‌که نمی‌خواهیم باعث ناراحتی دیگران شویم.
چون‌که عادت به پذیرش مسئولیت بیشتر داریم.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه