در«سالن بوشامب» چه میگذرد؟
جدیدترین اثردانیل استیل به روایت نویسنده
«سالن بوشامب»؛ آخرین نوشته دانیل استیل درهفته اول انتشارش در صدر فهرست پرفروشهای «نیویورکتایمز» قرار گرفت. این کتاب در 320 صفحه منتشر شده و در همان هفته اول انتشار در ردیف پرفروشترین کتنابها قرار گرفته است. این نویسنده پرکار امریکایی درجدیدترین مصاحبه خود از این اثر، حرفه نویسندگی و مصائب و لذتهای آن صحبت کرده است. بهگزارش ایبنا به نقل ازمجله رفینری29؛ دنیل استیل زمانی که تنها 19 سال داشت توانست یک ماشین تحریر دست دوم آلمانی برای خود دستوپا کند و قدم به دنیای نویسندگی گذارد. امروز نویسنده پرکار 71 ساله که پرفروشترین نویسنده زنده جهان نیز است 174امین کتاب خود با همان ماشین تحریر دست دوم به پایان رسانده است. آثار او به طور مداوم در فهرست پرفروشهای نیویورکتایمز قرار گرفتهاند و بیش از 800 میلیون نسخه از آنها به فروش رفتهاند. او به قدری پرکار است که به سختی میتواند طرح آخرین رمانش را که در تاریخ 20 نوامبر منتشر شده به خاطر آورد. رمان جدید استیل که «سالن بوشامب» نام دارد ماجرای زنی معمولی را در اواخر سنین 30 سالگی روایت میکند که وارد ماجرایی عجیب و غیرمعمولی میشود که دنیایش را تغییر میدهد. ونونا فارمینگتون، که رویای فارغالتحصیلی از دانشکده و رفتن به نیویورک و پیدا کردن شغلی در زمینه نشر را در سرمیپروراند اما واقعیت زندگی با رویاهایش سازگار نیست. زندگیای که او را مجبور به ترک دانشکده و برگشتن به زادگاه کوچکش برای مراقبت از مادر پیرش میکند. سالها بعد پس از پشت سر گذاشتن مخاطرات بسیار، ونونا تصمیم میگیرد رویاهایش را دنبال کند و آرزوهایش را از نو بسازد. درواقع این داستان بلندپروازانه و الهامبخش در مورد کنترل زندگی خود است که شخصیت وینونا در آن سرانجام به این نتیجه میرسد که زمان آن است تا تغییری در زندگی خود ایجاد کند و به روستای زیبای انگلیسی بازمیگردد تا در جستجوی یک ماجراجویی جدید به خانه دنیای تالار بوخام رود... استیل در جدیدترین مصاحبه خود با مجله رفینری 29 درباره این اثر، شادیها، چالشهای بزرگ کردن 9 فرزند، رموزموفقیت و حرفه نویسندگیاش صحبت کرده و چهرهای متفاوت از خود را نشان مخاطبانش داده است. او در مورد ایده اصلی کتاب جدیدش که بهنظر میرسد با شجاعت و امیدواری همراه است میگوید: «شجاعت همه زندگی شخصیت اصلی این داستان را تغییر داده است. زندگی او شگفتآور است. من این ایده را میپسندم. یکی از اموری که در کتابهای من دارای اهمیت است، امیدواریست. زیرا شخصیتهای رمانهای من در شرایط دشوار دوام میآورند و این به خواننده غیرمستقیم میآموزد که شاید آنها هم بتوانند شرایط سخت را پشت سر گذارند. اغلب مردم به من میگویند که من هم همین تجربه تلخ را داشتهام اما کتابهای شما به من کمک کردند تا ادامه دهم». دانیل در پاسخ به این سوال که از تأثیرعمیق و اسطورهای این کتاب و دیگرآثارش بر روی مردم بهویژه زنان جوان باخبرید، میگوید: «خیر... چنین حسی درباره اینکه اسطوره هستم ندارم. همه ما موقعیتهای سخت و دشواری را پشت سر گذاشتهایم و من هم ازآن تجربهها مینویسم واگر ببینم نوشتههایم برای عدهای الهامبخش بوده و به آنها قدرت، شجاعت یا امیدواری میبخشد احساس خوشبختی میکنم. همین». او درمورد اینکه این روزها با نبودن بچههایش در خانه، وقت بیشتری برای کار دارد، چنین میگوید: «مثل یک دور باطل است. من حالا خیلی زیاد کار میکنم تا پایان روزهمچنان در حال نوشتن هستم. تا دیروقت بیدار میمانم به طورمتوسط شبها فقط چهارساعت میخوابم و ناراحت میشوم که میبینیم بچههایم دیگرهرکدام بهسویی رفتهاند؛ بنابراین بیشتر و بیشتر کار میکنم چیز دیگری در زندگی ندارم و تنها نوشتن مرا خوشحال و مشغول نگه میدارد. کسل نیستم. افسرده نیستم. به همه کارهایم میرسم؛ اما تنها کاری را که خوب بلد نیستم این است که بنیشینم و کمی استراحت کنم». این نویسنده که تاکنون 174 کتاب نوشته ادامه میدهد: «همیشه پراز تردید به خود هستم. چیز خوب درباره آن این است که تا زمانی که تردید دارید، میجنگید و مبارزه میکنید. من خیلی تلاش کردم تا هرلحظه بتوانم پیشرفت کنم، شرایط را بهبود ببخشم و یا درباره خیلی چیزها انعطاف بیشتری داشته باشم؛ اما زمانی که به نقطهای میرسید که به خودتان میگویید بیعیب و نقص هستید آن وقت متوجه میشوید که سرتان کلاه رفته است. خب من نه فرزند بزرگ کردهام و رشته تحصیلیام طراحی مد و دکوراسیون داخلی بوده و در نوشتن آموزش ندیدهام. نوشتن از جایی خارج از روحم میآید. ناشر قبلیام سابقا به من میگفت من آن را هدایت میکنم و این حقیقت دارد. در واقع نمیدانم از کجا میآید اما از این که هست قدران آن هستم. خیلی زودگذر و ناپایدار است اما در عین حال ترسناک هم است همیشه فکر میکنم اگر متوقف شود چه میشود. کارم را به شدت دوست دارم. این که میتوانم تغییری هرچند اندک در زندگی دیگران بدهم برایم لذتبخش است». دانیل استیل درباره ارتباطش با کتاب های منتشرشده خود می گوید: «وقتی که کتابی را تمام میکنم دیگر رفته است. هرگز آن را دوباره نمیخوانم. اوایل کارم با نقدهایی چنان مهیب روبهرو میشدم که بعدها یاد گرفتم دیگر به آنها اعتنا نکنم. آنها فقط ناراحتم میکردند؛ اما چند سال پیش یکی از خوانندگانم به من گفت نقدهایی خوبی از کتابهای شما میخوانم. این حرف واقعا شگفتزدهام کرد». دانیل کتاب «نور درخشان او» را سختترین کتابی می داند که تاکنون نوشته است و میافزاید: «سختترین کتاب که در عین حال برایم هم لذتبخش بود نوشتن درباره پسرم نیکلاس بود. در کتاب «نور درخشان او» در سال 1998. او در سن 19 سالگی خودکشی کرد و نوشتن دربارهاش سختترین کار ممکن بود. آن تجربه به من کمک کرد تا با خوانندگانم بیشتر وارد ارتباط شوم. مردم فکر میکنند اگر شما موفق هستید چون زندگی راحتی دارید اما همه ما در زندگی به نوعی در معرض آزمونهای سختی قرار گرفتهایم و آسیب دیدهایم. نوشتن درباره او مثل این میماند که دوباره او را به زندگی بازگردانده باشم. انگار دوباره زنده شده بود».