کودکی؛ رؤیای زیرخاکرفته بچههای جنگ!
مصطفی رفعت
«روز جهانی کودک» برای اولینبار، در 1954 ایجاد شد و هرسال در 20 نوامبر جشن گرفته میشود تا اتحادِ بینالمللی، آگاهیِ بین کودکان در سراسر جهان و بهبود رفاه کودکان را ارتقا بخشد. 20 نوامبر، تاریخ مهمیست؛ زیرا در سال 1959 «مجمع عمومی سازمان ملل» درآنروز، «اعلامیه حقوق کودک» را تصویب کرد. نیز درهمانتاریخ «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» (سال 1989) «کنوانسیون حقوق کودک» را تصویب کرد. از 1990، «روز جهانی کودک» سالگرد تصویبِ «اعلامیه و کنوانسیون حقوق کودک» توسط «مجمع عمومی سازمان ملل» نیز بوده است. والدین، معلمان، پرستاران و پزشکان، رهبران دولتها و فعالان جامعه مدنی، بزرگان مذهبی و جامعه، اَبَرشرکتها و متخصصان رسانهها و حتی خود جوانان و کودکان، میتوانند نقش مهمی در مناسبسازی «روز جهانی کودک» ایفا کنند. اینروز، برای هریکازما یک نقطه ورود الهامبخش جهتِ حمایت، ترویج و جشنگرفتن حقوق کودکان، گفتوگوهای هدفمند، ایجاد فرصتها و اقداماتیست که دنیای بهتری برای کودکان رقم بزند. شعار امسال این مناسبت، «همه حقوق برای همه کودکان» تعیین شده است؛ اما آیا واقعاً چنین فکرِ آرمانی را برای کودکان در جهان امروز شاهدیم؟ بیعملیِ جامعه بینالملل درمواجههبا کشتار کودکان در «غزه» دراینمدت که از 4600نفر فراتر رفته؛ و بسندهکردن به واکنشهایی درحدِ محکومکردن و ابرازِ نگرانی و ... که از مرز تریبونهای رسانهای فراتر نمیرود، بهخوبی نشان میدهد که «حقوق کودک» نیز از همان مفاهیم دستمالیشده است که غرب و بعضی از جوامع همپیمانشان در چهارگوشه دنیا، بهفراخورِ منافعشان، تنها بهعنوان اهرم فشار بر یکسری کشورها از آن بهره میبَرند تا نهتنها خود را در موقعیتی بهتر قرار دهند؛ بلکه بهانه و دستاویزی داشته باشند برای مشروعیتبخشی به حمله و هجمه به آنها.
طبق گزارش «الجزیره»؛ اکنون اسرائیلیها تقریباً هرساعت در «غزه» 42 بمب بر سر ساکنین این باریکه میریزند که درنتیجهآن، 12 ساختمان نابود و 15نفر شهید میشوند که ششنفرشان کودک هستند. نیز 35نفر به جمع مجروحان فلسطینی افزوده میشود. این البته موارد عادیست و بمباران مناطق خاص مانند محل اسکان پناهجویان، بیمارستانها، مجتمعهای مسکونی، اردوگاهها و مدارس، شاهد حجم بالاتری از این آمار هستند.
طبق گزارش World Population Review؛ تخمین زده شده که اکنون دومیلیارد کودک در سنین صفر تا 14سال در جهان وجود دارد. البته بهدلیل کاهش نرخ باروری، انتظار میرود اینعدد در سال 2050، به 2.06میلیارد برسد و سپس دوباره در سال 2100، به 1.9میلیارد کاهش یابد. رقم ذکرشده فعلی هم اگر درست باشد؛ یعنی تقریباً یکچهارم جمعیتِ کنونیِ جهان را اینگروه سنی تشکیل میدهند. برای همین جمعیتِ فعلیِ کودکان آیا توانستهایم جهانی اَمن و فرصتهای برابر بهجهتِ تحقق آرزوهایشان خلق کنیم؟ بهتر است کمی به عقب برگردیم و ببینیم دراینسالها چه حال و آیندهای را برای کودکان در دنیا شکل دادهایم. پس از «جنگ جهانی دوم»، وضعیت اسفناک کودکان اروپا وخیم بود و آژانس جدیدی که توسط «سازمان ملل متحد» ایجاد شد، برای ارائه غذا و پوشاک و مراقبتهای بهداشتی به این کودکان وارد عمل شد. سال 1953، «یونیسف» بهعضویت دائمی «سازمان ملل متحد» درآمد و یک کمپین جهانی موفقیتآمیز را علیه «انحراف بینی» آغاز کرد؛ بیماری مخربیِ که میلیونها کودک را تحتتأثیر قرار داده و با تجویزِ «پنیسیلین» قابلدرمان بود. در سال 1959، «مجمع عمومی سازمان ملل متحد» اقدام به تصویب «اعلامیه حقوق کودک» کرد که در آن، حقوق کودکان بهمنظورِ «حمایت، آموزش، مراقبتهای بهداشتی، سرپناه و تغذیه خوب» تعریف شده بود. پس از بیش از یکدهه تمرکز بر مسائل بهداشتی کودکان، «یونیسف» اهدافش را برای رسیدگی به «کُل نیازهای کودک» گسترش داد؛ ازاینرو، با حمایت از آموزش معلمان و تجهیزات کلاس درس در جوامع تازهاستقلالیافته، چالشِ دنبالهداری برای آموزش بچهها و تأمین این نیاز اولیهشان، آغاز شد. در سال 1965، این سازمان جایزه صلح نوبل «برای ترویج برادری بین ملتها» را دریافت کرد. امروزه، «یونیسف» در بیش از 190 کشور و منطقه فعالیت دارد و شناسایی و دسترسی به آسیبپذیرترین و محرومترین کودکان درراستایِ تأمین نیازهای اولیه آنها را دنبال میکُند. فعالیت «یونیسف» طبق «کنوانسیون حقوق کودک» (1989) تعریف میشود؛ که گستردهترین معاهده بینالمللی حقوق بشر در تاریخ است. این کنوانسیون، نحوه نگرش و رفتار با کودکان را تغییر داد؛ مثلاً آنها را «انسانهایی با مجموعهای از حقوق متمایز» درنظر گرفت؛ بهجایاینکه «اهدافی منفعل برای اقدامات خیریه» بنامَد. پذیرش بیسابقه کنوانسیون بهوضوح نشاندهنده تعهد گسترده جهانی به پیشبرد حقوق کودکان است. از زمان تصویبش، کارهای بسیاری انجام شده است (از کاهش مرگومیر نوزادان تا افزایش ثبتنام در مدارس)؛ اما کارهای متعددی باقی مانده است که باید انجام شود. هر کودکی، حق برخورداری از بهداشت، آموزش و حمایت را دارد و هر جامعهای نیز در گسترش فرصتهای زندگیِ کودکان سهم دارد؛ بااینحال، در تمام جهان، میلیونها کودک بدون هیچ دلیلی؛ جز جبر جغرافیایی و شرایط تولید مانند جنسیت یا سطح فرهنگی و درآمدیِ خانوادهاش و ...، از «شانس منصفانه» محروماند. فقر بهطور نامتناسبی بر کودکان تأثیر میگذارد. در جهانِ امروز، از هر شش بچه، یکی در «فقر شدید» (با درآمد کمتر از روزی 1.90دلار) زندگی میکند. خانوادههای آنها شدیداً برای تأمین هزینههای مراقبتهای بهداشتیِ اولیه و تغذیهای که برای یک «آغاز قدرتمند» لازم است، درتلاش هستند. این محرومیتها اثری ماندگار بر جا میگذارد: 149میلیون کودک زیرپنجسال در سال 2019 دچار «کوتاهیِ قد» بودند یا علیرغم حصول پیشرفتها در ثبتنام مدارس در بسیاری از نقاط جهان؛ بیش از 175میلیون کودک از نعمتِ پیشدبستانی محروم میمانند و ... فرصت سرمایهگذاری حیاتی برای بسیاری از کودکان بهراحتی از دست میرود و از همان ابتدا از «نابرابریهای عمیق» رنج میبرند. براساس گزارش سال 2017 «یونسکو»؛ از هر 10کودک، ششنفر دوره ابتدایی را بدون دستیابی بهحداقل سطح مهارت در خواندن و ریاضیات تَرک میکنند؛ و این چالش بعضاً با ماهیت فزاینده طولانی «درگیری مسلحانه» نیز ترکیب شده است. بیش از 20سال از اتحادِ جهان برای بسیج علیه «استفاده از کودکان در درگیریهای مسلحانه» میگذرد. ازآنزمان، هزاران کودک در نتیجه اقداماتی که توسط «شورای امنیت سازمان ملل متحد» و سایر اقدامات با هدف پایاندادن و جلوگیری از بهکارگیریِ کودکان توسط نیروهای مسلح و گروههای نظامی انجام شده، آزاد شدهاند؛ بااینحال، چالشهای جدی برای حمایت از کودکان آسیبدیده از درگیریهای مسلحانه همچنان باقیست. سال 2019، تعداد 1.6میلیارد کودک (69درصد) در یک کشور متأثر از جنگ زندگی میکردند و تقریباً 426میلیون کودک (بیش از یکی از هر ششنفر) ساکن یک منطقه درگیری بودند. میلیونها کودک که بسیاریازآنها بدون همراه یا جدا از خانوادههای خود هستند، بهدلیل درگیریهای مسلحانه آواره شدهاند که درمعرضخطر بالای تخلفات شدید در داخل و اطراف کمپها و دیگر مناطق پناهندگی قرار دارند. برای کاهش وضعیت اسفبار کودکان آوارهشده بهدلیل درگیریهای مسلحانه، اقدامات فوری ضروریست و دبیرکل، کشورهای عضو را تشویق میکند که به حقوق کودکان آواره و پناهنده احترام بگذارند و خدمات حمایتی لازم را به آنها ارائه دهند. «حق حمایت از کودکان در برابر خشونت» نیز در «کنوانسیون حقوق کودک» ذکر شده و بااینحال، یکمیلیارد کودک هرساله نوعی از خشونت عاطفی، فیزیکی یا جنسی را تجربه میکنند؛ و هر هفتدقیقه یک کودک براثر خشونت، جان خود را از دست میدهد. خشونت علیه کودکان، مرزهای فرهنگی، طبقهای و آموزشی نمیشناسد؛ و همهجا؛ از مؤسسات و مدارس گرفته تا خیابان و خانه اتفاق میافتد. خشونت همسالان نیز مانند رشد «آزارواذیت سایبری» باعث نگرانیست. کودکانی که درمعرض خشونت هستند، در انزوا، تنهایی و ترس زندگی میکنند و نمیدانند برای کمک به کجا مراجعه کنند؛ بهویژه وقتی «مرتکب» درواقع یک «فردِ نزدیک» (و از آشنایان و خویشان) باشد. جنسیت، ناتوانی، فقر، ملیت یا منشأ مذهبیِ کودکان ممکن است خطر خشونت را افزایش دهد. کوچکترین آنها بهویژه آسیبپذیرند؛ چراکه کمتر قادر به صحبتکردن و یافتنِ حمایت هستند. در سال 2006، مطالعه «سازمان ملل» مجموعهای از توصیهها را درمورد چگونگی پایاندادن به خشونت علیه کودکان ارائه کرد؛ و دبیرکل، نمایندهای ویژه برای اطمینان از پیگیری مؤثر و نظارت بر اجرای این توصیهها منصوب کرد. پیشرفتهای واقعی نیز حاصل شده و مثلاً بسیاری از کشورها اکنون قوانینی برای ممنوعیت خشونت فیزیکی، روانی و جنسی و حمایت از قربانیان دارند. کمپینها نیز آگاهی را درمورد تأثیر منفی خشونت افزایش میدهند؛ و قلدری، خشونت جنسی و اقدامات مضر علیه کودکان به یک مبارزه مدنی تبدیل شده است. اینها پیشرفتهایی مهم هستند؛ اما باید کارهای بیشتری انجام شود. بهمدت 15سال، «اهداف توسعه هزاره» (MDGs) یک نیروی راهنما در بسیاری از مسائلی بود که بر زندگی کودکان و خانوادههایشان تأثیر میگذاشت. دراینمدت، پیشرفتهای شگرفی در کاهش مرگومیر قابلپیشگیری، ورود بیشتر به مدارس، کاهش فقر شدید و اطمینان از دسترسی بیشتر به آب سالم و غذای مغذی برای کودکان جهان حاصل شد؛ بااینحال، پیشرفتها نابرابر بوده و بسیاری از مسائل مبرم (ازجمله رسیدگی به نابرابریها، ترویج رشد اقتصادی فراگیر، محافظت از کودکان در برابر خشونت و مبارزه با تغییرات اقلیم) بهاندازهکافی در «اهداف توسعه هزاره» پوشش داده نشده. تصویب «اهداف جدید توسعه پایدار» (SDGs) در سپتامبر 2015، رهبران جهان را متعهد ساخت که تا سال 2030 به «فقر» پایان دهند. تقریباً 52میلیون کودک ممکن است قبل از رسیدن به پنجسالگی (در بازه 2019 تا 2030) بمیرند. احتمال مرگ کودکان قبل از رسیدن به تولد پنجسالگی، در آفریقای زیرصحرایی 16برابر بیشتر از کودکان کشورهای پردرآمد است و باید توجه کرد که از هر 10 کودکی که در فقر شدید زندگی میکنند، نُهنفرشان، ساکن آن جغرافیا هستند. بیش از 60میلیون کودک در سن دبستان، از مدرسه بازمیمانند. بیش از 150میلیون دختر تا سال 2030 قبلازتولد 18سالگی ازدواج خواهند کرد و ... این نابرابریها و خطرات گسترده، بیش از نقض حقوق و بهخطرانداختن آینده تکتک کودکان است. آنها چرخههای بیننسلی مضرات و نابرابری را تداوم میبخشند که ثبات جوامع و حتی امنیت کشورها را در همهجا تضعیف میکند. تنها در اکتبر 2023، تعداد کودکانی که در «غزه» جان خود را از دست دادهاند، بیش از تعداد کل کودکان کشتهشده سالانه در تمام درگیریهای دیگر از سال 2019 گزارش شده است ... این آمارِ وحشتناک «آنتونیو گوترش» (دبیرکل سازمان ملل) را واداشت تا اعتراف کُنَد: «غزه، قبرستان کودکان شده است!» از آغاز «طوفانالاقصی» در 7 اکتبر، اینحجم از فاجعه انسانی در مقیاس و وسعت «بیسابقه» بوده. اگرچه در «اورشلیم شرقی» و «کرانه باختری» با حملاتی چندان شدید مواجه نیستیم؛ اما تأثیر این تهاجم غیرانسانی، بر جوانان آنجاها نیز کاملاً مشهود است. تعداد زیادی از مدارس بهدلیل نگرانیهای امنیتی، تعطیل شدهاند و رفتوآمد بین شهرها بهمیزانی قابلتوجه محدود شده است. خشونت بین شهرکنشینان اسرائیلی و جمعیت فلسطینی، افزایش یافته؛ و این، جدا از دخالت آشکار ارتش یا دولت «اسرائیل» است. گزارش منتشره بهتاریخِ 15 نوامبر 2023 در سایت نهاد غیرانتفاعیِ هندیِ The Wire؛ «یونیسف» هشدار داده که تنشهای اخیر میتواند منجر به چنان ترومایی مادامالعمر برای کودکان در «فلسطین» شود. البته قبل از اینرویداد نیز آثار طولانیمدت درگیری، بر روی کودکان فلسطینی مشخص بود. مطالعهای چهارساله (2019 تا 2022) توسط «شورای پناهندگان نروژی» (NRC) بهجهتِ بررسی سلامت کودکان در «غزه، اورشلیم شرقی و کرانه باختری» روی 800 کودک (و معلمان آنها) روندهایی را نشان داد که باعث نگرانیِ شدید است. کودکانی که دراینمطالعه بررسی شدند، حداقل سه عملیات نظامی بزرگ «اسرائیل» را طی زندگی خود تجربه کرده بودند. بهدلیل محاصره طولانیمدت سرزمینشان، آنها با ناامنی غذایی و منابع غیرقابلاطمینان برق و آب آشامیدنی بزرگ شدهاند. بسیاریازآنها بیکارشدن مراقبین (والدین یا سایر بازماندگان یا افرادیکه از آنها حمایت میکردند) خود را در شرایط بدِ اقتصادی نیز دیده بودند؛ بااینوجود، کودکان موردبررسیِ «غزه» در سال 2019، انعطافپذیریِ فوقالعادهای از خود نشان دادند: 80درصد احساس میکردند اوضاع در آینده «بهتر» میشود. برای بسیاریازآنها، حضور در مدرسه و موفقیت تحصیلی، امید برای یافتن یک راه برونرفت از شرایطشان بود. تا سال 2022 اما وضعیتشان بهشکلی قابلتوجه تغییر کرد. قرنطینههای COVID-19 و بهدنبالآن، تشدید خشونتها در بهار 2021 (دقیقاً زمانیکه دانشآموزان تماموقت به مدرسه بازگشتند)، باعث شد تا تنها 20درصدشان نگاهِ مثبت قبلی را درمورد آیندهشان حفظ کرده باشند. شرایطِ جدید، امیدها را برای آرزوکردن و رؤیای «فردای بهتر» از بین برده بود. طبق تحقیقات؛ اینامر درمورد کودکان در بخشهایی از «کرانه باختری» که با حضور مستمر شهرکنشینان و ارتش اسرائیل مواجهاند نیز صادق است. کودکانی که در بخشی از «الخلیل» (تحتکنترل ارتش اسرائیل) و در «اورشلیم شرقی» بررسی شدند، هنگام رفتوآمد به مدرسه، با محدودیتهای روزانه مواجه بوده و باید از «پُستهای بازرسی نظامی» عبور کنند؛ جاییکه با آزارواذیت مواجه میشوند. همزمان با افزایش تنش و خشونتها در «کرانه باختری» (بهدلیل گسترش سریع شهرکسازی در اراضیِ غصبشده «فلسطین»)، مدارس که پس از همهگیری بازگشایی شده بودند، شاهد حملات در داخل و اطراف بودند و متعاقباً تلفات فلسطینیها افزایش یافت. برای مناطقی که شدیداً تحتتأثیر قرار گرفتند، کاهش قابلتوجهی از رفاه کودکان دراینپژوهش، ثبت شد؛ بهویژه در «تواناییِ آرامکردن خویش هنگام ترس» و «فکرکردن به راهحلهایی برای مقابله با چالشهای روزانه». اگر ریشهها و محرکهای مناقشه «اسرائیل» و «فلسطین» رفع نشده و عزم بینالمللی برای تغییر وضعیت موجود یکباربرایهمیشه نباشد، بهنظر میرسد همچنان شاهد کشتهشدن و رنج فزاینده کودکانی باشیم که واقعاً مستحق یک «راهحل پایدار» هستند. این بررسی نشان داده که تابآوری آنها قبل از شرایط اضطراری فعلی نیز بهطورجدی کاهش یافته بود؛ و بدون امید، اینوضعیت حتی بدتر خواهد شد.